جدول جو
جدول جو

معنی چیگرد - جستجوی لغت در جدول جو

چیگرد(گِ)
دهی است از بخش جالق شهرستان سراوان. در 6هزارگزی جنوب خاوری جالق و 3هزارگزی خاور راه فرعی جالق به سراوان واقع و جلگه است. و 506 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات و خرماست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیگرد
تصویر بیگرد
(دخترانه)
بدون رقیب، کنایه از بسیار زیبا (نگارش کردی: بگهرد)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پیگرد
تصویر پیگرد
گشتن در پی چیزی، در علم حقوق تعقیب و بازخواست کیفری، کسی که در پی چیزی می گردد و اثر چیزی را جستجو می کند، پی گردنده، گردنده در پی چیزی
فرهنگ فارسی عمید
(چِ گِ)
دهی است از دهستان شوراب، بخش اردل شهرستان شهرکرد که در 90 هزارگزی شمال باختری اردل، وصل براه کوه رنگ واقع است. کوهستانی ومعتدل است و 21 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات، عدس، کتیرا، پشم، روغن و گزانگبین. شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان جاجیم بافی و راهش مالرو است. تونل کوهرنگ در فاصله 2هزارگزی این آبادی ساخته شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(چِ گِ)
نام قسمی از درختان جنگلی که در جنوب ایران و بخصوص در بلوچستان و چاه بهار دیده شده است. نوعی درخت جنگلی که نامهای دیگر آن ’طلح’ و ’سیال’ و ’ببله’ است. رجوع به کتاب جنگل شناسی ج 2 ص 134 و کتاب درختان جنگلی ایران ص 177 شود
لغت نامه دهخدا
(گِ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان سراوان. در 6 هزارگزی باختر راه فرعی سراوان به جالق واقع و جلگه است. و 150 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیگرد
تصویر پیگرد
دنبال کردن، تعقیب نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
درختی از تیره پروانه واران جزو دسته گل ابریشم ها که در جنوب ایران نیز کشت میشود طلح سیال
فرهنگ لغت هوشیار