خوراکی که از روغن داغ کرده و آب و شکر یا شیره با نان تریت کرده درست کنند، چنگال خوست، چنگال خست، چنگال خوش، انگشتو، بشتره، بشتزه، بشنزه، بشنژه
خوراکی که از روغن داغ کرده و آب و شکر یا شیره با نان تریت کرده درست کنند، چَنگال خوست، چَنگال خُست، چَنگال خوش، اَنگُشتو، بَشتِرَه، بَشتِزَه، بَشنِزَه، بُشنِژَه
بنگال: شکرشکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله میرود. حافظ. دم آبی که جهان قسمت من کرد سلیم گه به بنگاله برد گاه به بغداد مرا. سلیم (از آنندراج). رجوع به مادۀ قبل شود
بنگال: شکرشکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله میرود. حافظ. دم آبی که جهان قسمت من کرد سلیم گه به بنگاله برد گاه به بغداد مرا. سلیم (از آنندراج). رجوع به مادۀ قبل شود
آبی را گویند که از جای بلندی تا به زمین یخ بسته باشد یا از ناودان تا به زمین آویخته باشد. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گلفهشنگ. رجوع به گلفهشنگ شود
آبی را گویند که از جای بلندی تا به زمین یخ بسته باشد یا از ناودان تا به زمین آویخته باشد. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گلفهشنگ. رجوع به گلفهشنگ شود
مرادف چمنزار و چمنستان. آنجا که چمن روید. مرغزار و سبزه زار: که در پایان این کوه گرانسنگ چمنگاهی است گردش بیشۀ تنگ. نظامی. وآن سرو رونده زآن چمنگاه شد روی گرفته سوی خرگاه. نظامی. رجوع به چمن زار و چمنستان شود
مرادف چمنزار و چمنستان. آنجا که چمن روید. مرغزار و سبزه زار: که در پایان این کوه گرانسنگ چمنگاهی است گردش بیشۀ تنگ. نظامی. وآن سرو رونده زآن چمنگاه شد روی گرفته سوی خرگاه. نظامی. رجوع به چمن زار و چمنستان شود
طعامی که چنگال نیز گویند. (ناظم الاطباء). حلوایی است از کعک و شیره و جز آن. چنگال. (یادداشت مؤلف) ، مالیده گر. (آنندراج). چنگال مال. (شرفنامۀ منیری). رجوع به چنگال شود
طعامی که چنگال نیز گویند. (ناظم الاطباء). حلوایی است از کعک و شیره و جز آن. چنگال. (یادداشت مؤلف) ، مالیده گر. (آنندراج). چنگال مال. (شرفنامۀ منیری). رجوع به چنگال شود
نام یکی از پاسگاههای گمرک و مرزبانی بخش مهران شهرستان ایلام است. در 54 هزارگزی جنوب خاور مهران و 4 هزارگزی جنوب راه شوسۀ مهران به دهلران واقعاست. کوهستانی و گرمسیر است. پاسگاه در درۀ کنار رود خانه چنگوله واقع شده است. آب قنات مخصوص پاسگاه است و آب رودخانه شور و تلخ و گوگردی است. این پاسگاه در حدود 18 هزارگز با مرز عراق فاصله دارد. سکنۀ آن را افراد پاسگاه و یک خانوار محلی تشکیل میدهد. در زمستان از ایلات پشتکوه برای تعلیف احشام خود به نزدیکی مرز میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
نام یکی از پاسگاههای گمرک و مرزبانی بخش مهران شهرستان ایلام است. در 54 هزارگزی جنوب خاور مهران و 4 هزارگزی جنوب راه شوسۀ مهران به دهلران واقعاست. کوهستانی و گرمسیر است. پاسگاه در درۀ کنار رود خانه چنگوله واقع شده است. آب قنات مخصوص پاسگاه است و آب رودخانه شور و تلخ و گوگردی است. این پاسگاه در حدود 18 هزارگز با مرز عراق فاصله دارد. سکنۀ آن را افراد پاسگاه و یک خانوار محلی تشکیل میدهد. در زمستان از ایلات پشتکوه برای تعلیف احشام خود به نزدیکی مرز میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
نام قلعه ای در هندوستان. صاحب مجمل التواریخ در این باره آورده است: ’... در سال 1170 برای مرتبۀ پنجم احمدشاه بجانب لاهور رفت... در آنجا خبر شورش طایفۀ سیک را شنید که قلعه چنداله را در محاصره افکنده و کار بر مسلمانان سخت گرفته اند. (از مجمل التواریخ گلستانه ص 306)
نام قلعه ای در هندوستان. صاحب مجمل التواریخ در این باره آورده است: ’... در سال 1170 برای مرتبۀ پنجم احمدشاه بجانب لاهور رفت... در آنجا خبر شورش طایفۀ سیک را شنید که قلعه چنداله را در محاصره افکنده و کار بر مسلمانان سخت گرفته اند. (از مجمل التواریخ گلستانه ص 306)
نام قهرمانی است در گرشاسبنامه: ز گشتی بکشتی همی شد چو گرد همی کوفت گرز و همی کشت مرد چنین تا بچنگاوۀ جنگ جوی رسید و کمین کرد از کین بر اوی. اسدی (گرشاسبنامه ص 123)
نام قهرمانی است در گرشاسبنامه: ز گشتی بکشتی همی شد چو گرد همی کوفت گرز و همی کشت مرد چنین تا بچنگاوۀ جنگ جوی رسید و کمین کرد از کین بر اوی. اسدی (گرشاسبنامه ص 123)