جدول جو
جدول جو

معنی چیلکا - جستجوی لغت در جدول جو

چیلکا
خرده هیزم، سرشاخه های خشک
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چیکا
تصویر چیکا
(دخترانه)
نوعی پرنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چیلک
تصویر چیلک
توت فرنگی، میوه ای سرخ رنگ و ترش طعم شبیه توت و درشت تر از آنکه ملین، ادرارآور، تصفیه کنندۀ خون و مقوی اعصاب است و برای اشخاص کم خون و مبتلایان به بیماری های سل، رماتیسم، نقرس، سنگ کلیه و تصلب شرائین نافع است، بوتۀ این میوه کوچک با برگ های درشت و ساقه های باریک خزنده است، چیالک، شاکله، چلم
فرهنگ فارسی عمید
ده کوچکی است از دهستان رود خانه بخش میناب شهرستان بندرعباس، در 94هزارگزی شمال میناب و 7هزارگزی باختر راه گلاشکرد به میناب واقع است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج. در 26 هزارگزی خاور سنندج و 2/5هزارگزی جنوب شوسۀ سنندج به همدان واقع است. کوهستانی و سردسیر و محصولش غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(لُ)
ریسمانهائی است که از برگ خرما و جز آن بافته میشود. (لغت بلوچ نیک شهر)
لغت نامه دهخدا
تصویری از چیلک
تصویر چیلک
چیلک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیلکا
تصویر کیلکا
((کِ))
ماهی کوچک خوراکی از تیره شک ماهیان
فرهنگ فارسی معین
چوبی خشک که در زمستان به عنوان هیزم برای گرم کردن خانه مورد
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی بازی محلی که با چوبی به طول یک متر و چوبی دیگر حدود یک
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی ماهی ریز دریا
فرهنگ گویش مازندرانی
تراشه ی هیزم بخاری
فرهنگ گویش مازندرانی
چوب خشک و خرد و ریز، نرمه ی هیزم، چوب نازک
فرهنگ گویش مازندرانی
جوجه
فرهنگ گویش مازندرانی
کوزه ی گلی کوچک که معمولا از آن به عنوان ظرف لبنیات استفاده.، پیاله ی گلی، کوزه ی کوچک، کوزه ی کوچک، پیاله
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی در نوشهر، مرتعی در کجور
فرهنگ گویش مازندرانی
هیزم نازک و ریز
فرهنگ گویش مازندرانی