نام درختی جنگلی از انواع افراست و در تمام جنگلهای شمال ایران از جلگه تا ییلاق میروید، و در نور و کجور مازندران آن را شیردار، در آستارا و طوالش و کوهپایۀ گیلان ککم و کیکم، در لاهیجان و رودسر و شهسوار آج و دردیلمان چیت مینامند، کرب، اولس، رجوع به کرب شود ریگ مخصوص یا ماسۀ نرم که در کنار رودخانه باشد. (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف ذیل رمل). ریگ. (یادداشت مؤلف). رجوع به ریگ شود
نام درختی جنگلی از انواع افراست و در تمام جنگلهای شمال ایران از جلگه تا ییلاق میروید، و در نور و کجور مازندران آن را شیردار، در آستارا و طوالش و کوهپایۀ گیلان ککم و کیکم، در لاهیجان و رودسر و شهسوار آج و دردیلمان چیت مینامند، کرب، اولس، رجوع به کرب شود ریگ مخصوص یا ماسۀ نرم که در کنار رودخانه باشد. (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف ذیل رمل). ریگ. (یادداشت مؤلف). رجوع به ریگ شود
چوب بندی باشد که تاک انگور و بیارۀ کدو و امثال آن را بر بالای آن اندازند. (برهان) (ناظم الاطباء) ، تاک و ’مو’ و درخت انگوری که شاخه های آن را از روی خاک تا سر دیوار باغ بالا برده به میخی که بر دیوار کوبیده اند می بندند یا سنگی بر سر شاخه ها بسته از آن سوی دیوار می آویزند تا شاخه ها بر زمین نیفتدو بهمان صورت رشد و نمو کند، تالار را نیز گویند و آن عمارتی باشد که از چوب و تخته سازند. (برهان). تالار و سقفی خمیده مانند طاق و آن را چفته نیز گفته اند. (انجمن آرا) (آنندراج). تالار باشد. (جهانگیری). تالار و عمارتی که از چوب و تخته سازند. (ناظم الاطباء) : خامه زده عطارد در لاجورد گردون بنوشته نام سلطان بالای چفت منبر. خاقانی (از انجمن آرا). رجوع به چفته شود
چوب بندی باشد که تاک انگور و بیارۀ کدو و امثال آن را بر بالای آن اندازند. (برهان) (ناظم الاطباء) ، تاک و ’مو’ و درخت انگوری که شاخه های آن را از روی خاک تا سر دیوار باغ بالا برده به میخی که بر دیوار کوبیده اند می بندند یا سنگی بر سر شاخه ها بسته از آن سوی دیوار می آویزند تا شاخه ها بر زمین نیفتدو بهمان صورت رشد و نمو کند، تالار را نیز گویند و آن عمارتی باشد که از چوب و تخته سازند. (برهان). تالار و سقفی خمیده مانند طاق و آن را چفته نیز گفته اند. (انجمن آرا) (آنندراج). تالار باشد. (جهانگیری). تالار و عمارتی که از چوب و تخته سازند. (ناظم الاطباء) : خامه زده عطارد در لاجورد گردون بنوشته نام سلطان بالای چفت منبر. خاقانی (از انجمن آرا). رجوع به چفته شود
زنجیر در خانه را گویند. (برهان). زنجیر در که بسته شود. (انجمن آرا) (آنندراج). زنجیر در را گویند. (جهانگیری). زنجیر در خانه. (ناظم الاطباء). مقابل رزه. حلقه ای که بر چارچوب در نصب کنند و زنجیر در را بر آن حلقه استوار سازند و چون بخواهند در را مقفل سازند قفل را از آن حلقه بگذرانند. (اصطلاح اهالی فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه). حلقۀ آهنینی که بر چارچوب یا بر یک لت در نصب کنند و رزه یا زنجیر را بر آن حلقه اندازند تا در باز نشود. مادگی آهنین که به رزه افکنند و قفل را از سوراخ آن گذرانند زلفی. (اصطلاح اهالی فیض آباد بخش تربت حیدریه). - امثال: دستش به چفت میرسد، که بمزاح آمادگی دختری را برای شوهر کردن معنی میدهد. و رجوع به چفت و بست شود، سفت و محکم و تنگ و چسبان. (در تداول روستائیان فیض آباد بخش تربت حیدریه)
زنجیر در خانه را گویند. (برهان). زنجیر در که بسته شود. (انجمن آرا) (آنندراج). زنجیر در را گویند. (جهانگیری). زنجیر در خانه. (ناظم الاطباء). مقابل رزه. حلقه ای که بر چارچوب در نصب کنند و زنجیر در را بر آن حلقه استوار سازند و چون بخواهند در را مقفل سازند قفل را از آن حلقه بگذرانند. (اصطلاح اهالی فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه). حلقۀ آهنینی که بر چارچوب یا بر یک لت در نصب کنند و رزه یا زنجیر را بر آن حلقه اندازند تا در باز نشود. مادگی آهنین که به رزه افکنند و قفل را از سوراخ آن گذرانند زُلفی. (اصطلاح اهالی فیض آباد بخش تربت حیدریه). - امثال: دستش به چفت میرسد، که بمزاح آمادگی دختری را برای شوهر کردن معنی میدهد. و رجوع به چفت و بست شود، سفت و محکم و تنگ و چسبان. (در تداول روستائیان فیض آباد بخش تربت حیدریه)
حاجت که خواهند: ناسزا را مکن آیفت که آبت بشود بسزاوار کن آیفت که ارجت دارد. دقیقی. ز یزدان خواستن آنجمله آیفت که تا نرسد مر او را هیچ آکفت. زراتشت بهرام. ز حق آیفت میخواهد بزاری کند شکر ره پرهیزکاری. زراتشت بهرام. - آیفت کردن، آیفت بردن، آیفت خواستن، تمنی کردن. خواهش و درخواست کردن چیزی را. حاجت خواستن. عرض حاجت. درخواستن. سؤال چیزی
حاجت که خواهند: ناسزا را مکن آیفت که آبت بشود بسزاوار کن آیفت که ارجت دارد. دقیقی. ز یزدان خواستن آنجمله آیفت که تا نرسد مر او را هیچ آکفت. زراتشت بهرام. ز حق آیفت میخواهد بزاری کند شکر ره پرهیزکاری. زراتشت بهرام. - آیفت کردن، آیفت بردن، آیفت خواستن، تمنی کردن. خواهش و درخواست کردن چیزی را. حاجت خواستن. عرض حاجت. درخواستن. سؤال چیزی
مخفف چه هست، یا چه چیز است: دمنه را گفتا تا این بانگ چیست با نهیب و سهم این آوای کیست، رودکی، چه سازیم و درمان اینکار چیست بر این رفته تا چند خواهی گریست، فردوسی، ترا دل پر اندیشۀ مهتریست ببینیم تا رای یزدان بچیست، فردوسی، جهاندار گفت این سخن چیست باز خداوند این راز که وین چه راز، فردوسی، باز رز را گفتی ای دختر بیدولت این شکم چیست چو پشت و شکم خربت، منوچهری، عزم دیدار تو دارد جان برلب آمده بازگردد یا برآید چیست فرمان شما، حافظ، ، در زبان شعر گاهی بتناسب وزن حرف ’چ’ و ’ی’ متحرک میشود و بوزن ’چه است’ بکار میرود چنانکه در این بیت ناصرخسرو: نیکوی چیست و خوش چه ای برنا دیباست ترا نکو و خوش حلوا، ناصرخسرو، ، به چه سبب است، از چه روست، چراست: وندر این بستان چندین طرب مستان چیست، منوچهری، چین درابرو بسرم آمدن ای بدخو چیست گر سر جنگ نداری گره ابرو چیست ؟ (از لغت اوبهی)، ، چگونه است، چطور است، که است، به چه کیفیت است، چه سان است، چون است: بوستانبانا حال و خبر بستان چیست وندرین بستان چندین طرب مستان چیست، منوچهری، زن را آهسته بیدار کرد و معلوم گردانید که حال چیست، (کلیله و دمنه)
مخفف چه هست، یا چه چیز است: دمنه را گفتا تا این بانگ چیست با نهیب و سهم این آوای کیست، رودکی، چه سازیم و درمان اینکار چیست بر این رفته تا چند خواهی گریست، فردوسی، ترا دل پر اندیشۀ مهتریست ببینیم تا رای یزدان بچیست، فردوسی، جهاندار گفت این سخن چیست باز خداوند این راز که وین چه راز، فردوسی، باز رز را گفتی ای دختر بیدولت این شکم چیست چو پشت و شکم خربت، منوچهری، عزم دیدار تو دارد جان برلب آمده بازگردد یا برآید چیست فرمان شما، حافظ، ، در زبان شعر گاهی بتناسب وزن حرف ’چ’ و ’ی’ متحرک میشود و بوزن ’چه است’ بکار میرود چنانکه در این بیت ناصرخسرو: نیکوی چیست و خوش چه ای برنا دیباست ترا نکو و خوش حلوا، ناصرخسرو، ، به چه سبب است، از چه روست، چراست: وندر این بستان چندین طرب مستان چیست، منوچهری، چین درابرو بسرم آمدن ای بدخو چیست گر سر جنگ نداری گره ابرو چیست ؟ (از لغت اوبهی)، ، چگونه است، چطور است، که است، به چه کیفیت است، چه سان است، چون است: بوستانبانا حال و خبر بستان چیست وندرین بستان چندین طرب مستان چیست، منوچهری، زن را آهسته بیدار کرد و معلوم گردانید که حال چیست، (کلیله و دمنه)