پستان را گویند اعم از پستان انسان و حیوانات. (برهان) (آنندراج). پستان را گویند و آنرا بهندی ’چوجی’ خوانند. (جهانگیری). پستان آدمی ودیگر جانوران. (ناظم الاطباء). رجوع به پستان شود
پستان را گویند اعم از پستان انسان و حیوانات. (برهان) (آنندراج). پستان را گویند و آنرا بهندی ’چوجی’ خوانند. (جهانگیری). پستان آدمی ودیگر جانوران. (ناظم الاطباء). رجوع به پستان شود
جغد، پرنده ای وحشی و حرام گوشت با چهرۀ پهن و چشم های درشت، پاهای بزرگ و منقار خمیده که در برخی از انواع آن در دو طرف سرش دو دسته پر شبیه شاخ قرار دارد، بیشتر در ویرانه ها و غارها به سر می برد و شب ها از لانۀ خود خارج می شود و موش های صحرایی و پرندگان کوچک را شکار می کند به شومی و نحوست معروف است، مرغ حق، آکو، هامه، کول، کلک، کوکن، کلیک، کوف، پسک، بوف، کنگر، شباویز، پژ، مرغ بهمن، مرغ شباویز، مرغ شب آویز، بوم، پشک، پش، بیغوش، چوگک، اشوزشت، کوچ، بایقوش برای مثال اگر بازی اندر چغو کم نگر / وگر باشه ای سوی بطّان مپر (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۱)
جُغد، پرنده ای وحشی و حرام گوشت با چهرۀ پهن و چشم های درشت، پاهای بزرگ و منقار خمیده که در برخی از انواع آن در دو طرف سرش دو دسته پَر شبیه شاخ قرار دارد، بیشتر در ویرانه ها و غارها به سر می برد و شب ها از لانۀ خود خارج می شود و موش های صحرایی و پرندگان کوچک را شکار می کند به شومی و نحوست معروف است، مُرغ حَق، آکو، هامِه، کول، کَلِک، کوکَن، کَلیک، کوف، پَسَک، بوف، کُنگُر، شَباویز، پُژ، مُرغ بَهمَن، مُرغ شَباویز، مُرغ شَب آویز، بوم، پَشک، پُش، بَیغوش، چوگَک، اَشوزُشت، کوچ، بایقوش برای مِثال اگر بازی اندر چغو کم نگر / وگر باشه ای سوی بطّان مپر (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۱)
طایفه ای قفقازی که در شمال قفقاز در ناحیه ای بهمین نام (چچن) سکونت دارند و با چرکس ها همسایه میباشند. جمعیت این طائفه در حدود 420هزار تن میباشد که بیشتر مسلمان و سنی مذهبند و بزبان لزگی تکلم میکنند و تبعۀ اتحاد جماهیر شوروی میباشند. در محل سکونت این طایفه معدن نفتی وجود دارد
طایفه ای قفقازی که در شمال قفقاز در ناحیه ای بهمین نام (چچن) سکونت دارند و با چرکس ها همسایه میباشند. جمعیت این طائفه در حدود 420هزار تن میباشد که بیشتر مسلمان و سنی مذهبند و بزبان لزگی تکلم میکنند و تبعۀ اتحاد جماهیر شوروی میباشند. در محل سکونت این طایفه معدن نفتی وجود دارد
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’دو قریه است از محال قبه. در سال 1225 هجری قمری شیخعلی خان دربندی درین محل از قشون روس شکست خورد’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 214)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’دو قریه است از محال قبه. در سال 1225 هجری قمری شیخعلی خان دربندی درین محل از قشون روس شکست خورد’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 214)