گرز، از آلات جنگ که در قدیم به کار می رفته و از چوب و آهن ساخته می شده و سر آن بیضی شکل یا گلوله مانند بوده و آن را بر سر دشمن می زدند، کوپال، گرزه، دبوس، لخت، چماق، سرپاش، سرکوبه، عمود، مقمعه برای مثال چکیدۀ تو ز مغز یلان کند اعلام / حسام تو ز سر دشمنان دهد پیغام (شمس دهستانی- رشیدی - چکیده)
گرز، از آلات جنگ که در قدیم به کار می رفته و از چوب و آهن ساخته می شده و سر آن بیضی شکل یا گلوله مانند بوده و آن را بر سر دشمن می زدند، کوپال، گُرزِه، دَبوس، لَخت، چُماق، سَرپاش، سَرکوبِه، عَمود، مِقمَعِه برای مِثال چکیدۀ تو ز مغز یلان کند اعلام / حسام تو ز سر دشمنان دهد پیغام (شمس دهستانی- رشیدی - چکیده)
عده ای از مردم که برای کاری در یک جا گرد آیند، آمادگی و اجتماع مردم برای کاری، جمع، جمعیت، برای مثال بفرمودشان تا چپیره شدند / هزبر ژیان را پذیره شدند (فردوسی - ۲/۵۰)
عده ای از مردم که برای کاری در یک جا گرد آیند، آمادگی و اجتماع مردم برای کاری، جمع، جمعیت، برای مِثال بفرمودشان تا چپیره شدند / هزبر ژیان را پذیره شدند (فردوسی - ۲/۵۰)
سفیدی و روشنایی صبح، در علم زیست شناسی سفیده، سفیداب، گرد سفیدی که از روی و برخی مواد دیگر گرفته می شود و در نقاشی به کار می رود، سفیداب روی، اکسید روی، پودر سفیدی که زنان به صورت خود می مالند، سپیداب، سپتاک، سپیتاک، باروق، سپیداج، اسفیداج
سفیدی و روشنایی صبح، در علم زیست شناسی سفیده، سِفیداب، گرد سفیدی که از روی و برخی مواد دیگر گرفته می شود و در نقاشی به کار می رود، سفیداب روی، اکسید روی، پودر سفیدی که زنان به صورت خود می مالند، سِپیداب، سِپتاک، سَپیتاک، باروق، سِپیداج، اِسفیداج
چیده، ویژگی گل یا میوه که از درخت کنده شده، ویژگی آنچه از میان چیزهایی برگزیده و جداشده باشد، گزیده، ویژگی آنچه با نظم و ترتیب در کنار هم یا روی هم قرار داده شده
چیده، ویژگی گل یا میوه که از درخت کنده شده، ویژگی آنچه از میان چیزهایی برگزیده و جداشده باشد، گزیده، ویژگی آنچه با نظم و ترتیب در کنار هم یا روی هم قرار داده شده