جدول جو
جدول جو

معنی چپاوی - جستجوی لغت در جدول جو

چپاوی
(چَ)
دهی است از دهستان کوهک شهرستان جهرم که در 13هزارگزی جنوب خاور جهرم، در دامنه جنوبی کوه البرزواقع شده. کوهستانی و گرمسیر است و 230 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش لبنیات، پشم و ذغال، شغل اهالی گله داری و راهش پیاده رو و صعب العبور است. ساکنین این ده از طایفۀ کوهکی میباشند و بحدود کوه البرز برای ییلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چپاول
تصویر چپاول
غارت، یغما، تاراج، چپو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپاتی
تصویر چپاتی
نوعی نان نازک که خمیر آن را با کف دست پهن کرده و بر روی تابه می اندازند تا بپزد، چاپاتی، شاباتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپانی
تصویر چپانی
کهنه پوش، ژنده پوش، رند و بی سر و پا
فرهنگ فارسی عمید
(چَ وُ)
تاختن فوجی از لشکر جداشده، بر سر مخالف از مسافت بعید. (آنندراج). تاخت وتازگروهی از لشکر از مسافت دور بر سر گروه مخالف. (ناظم الاطباء) ، غارت کردن. (فرهنگ نظام). تاراج. تالان. غارت. چپو. یغما. چپاولگری:
از ترکتاز غمزۀ شوخ ستمگرت
در کشور خرابۀ دلهاچپاول است.
زکی ندیم (از آنندراج).
، در ترکی بمعنی فوجی است که برای تاختن معین نشده باشد. (فرهنگ نظام). رجوع به چپاول کردن و چپو و تاراج و غارت و یغما و چپاولگری شود
لغت نامه دهخدا
(چَ/ چَپْ پا)
مردم بی سروپا و کهنه پوش راگویند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
سگ چپانیان بازارم
از بزرگان شهر بیزارم.
؟ (از آنندراج).
بدانکه یار به از دلبری چپانی نیست
ز حسن جامه چه حاصل که یار جانی نیست.
سیفی (از آنندراج).
، غدار و حیله باز. (ناظم الاطباء). قلاش. (فرهنگ شعوری). رند. عیار. ژنده پوش:
بهرجا سحرساز و نکته پردازیست در عالم
ز عریانی بود در جامۀ رندان چپانی.
وحشی (از فرهنگ شعوری).
بحمداﷲ که چپانی و رندیم
اگر در یزد و گر در ملک هندیم.
فوقی یزدی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
مخفف ’چاپاتی’ است که نان تنک فطیر باشدکه بر روی تابه پزند. (برهان). نان تنک فطیر که بدست پهن ساخته بپزند. (آنندراج). منسوب به ’چپات’ که در فارسی تپانچه را گویند، چون ضرب دست به نسبت کلیچه زیاده میخواهد لهذا ’چپاتی’ گفتند. (آنندراج) (غیاث). چاپاتی. (آنندراج) (جهانگیری) (ناظم الاطباء). نان تنک و فطیر که بر روی تابه پزند. (ناظم الاطباء). نانی که با زدن دست چانه اش پهن میشود. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
شهری به ایالت لمباردی در ایتالیا بر ساحل رود تسّن دارای 50000 تن سکنه و دانشگاه و دبیرستان و کنیسۀ زیبا
لغت نامه دهخدا
اوگوست ژان ماری، یکی از رجال سیاست و کاشف فرانسوی که قسمتی بزرگ از هندوچین را کشف و بفرانسه ضمیمه کرد، مولد وی به دینان بسال 1847م، / 1263هجری قمری و وفات در سنۀ 1925م، 1343/ هجری قمری است
لغت نامه دهخدا
تاختن فوجی از لشکر جدا شده، تاختن گروهی از لشکر از مسافت دور بر سر گروه مخالف، غارت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چپانی
تصویر چپانی
کهنه پوش، بیسر و پا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چپاتی
تصویر چپاتی
نان تنک قطیر که بر روی تابه پزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چپاول
تصویر چپاول
((چَ وُ))
غارت، تاراج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چپانی
تصویر چپانی
((چَ))
کهنه پوش، ژنده پوش، رند بی سر و پا
فرهنگ فارسی معین
تاراج، تالان، چپو، غارت، لاش، نهب، یغما، غارتگری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ژنده پوشی، کهنه پوشی، بی سروپا، رند
فرهنگ واژه مترادف متضاد