معنی چویی - جستجوی لغت در جدول جو
چویی
چوبین، منسوب به چوب
ادامه...
چوبین، منسوب به چوب
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر چوبی
چوبی
ویژگی چیزی که از چوب ساخته شود، ویژگی آنکه یا آنچه مانند چوب خشک باشد
ادامه...
ویژگی چیزی که از چوب ساخته شود، ویژگی آنکه یا آنچه مانند چوب خشک باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویر تویی
تویی
درونی، اندرونی، تیوب
ادامه...
درونی، اندرونی، تیوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویر لویی
لویی
لوخ، نوعی نی با گل های پرزدار که در آب می روید که در ساختن حصیر، پرده های حصیری و کارهای ساختمانی به کار می رود، لوئی
ادامه...
لوخ، نوعی نی با گل های پرزدار که در آب می روید که در ساختن حصیر، پرده های حصیری و کارهای ساختمانی به کار می رود، لوئی
فرهنگ فارسی عمید
تصویر چونی
چونی
چگونگی، کیفیت
ادامه...
چگونگی، کیفیت
فرهنگ فارسی عمید
تصویر رویی
رویی
ویژگی آنچه از فلز روی ساخته شده، کنایه از چیز سخت و محکم
ادامه...
ویژگی آنچه از فلز روی ساخته شده، کنایه از چیز سخت و محکم
فرهنگ فارسی عمید
تصویر گویی
گویی
پنداری مانند اینکه،
برای مثال سیب گویی وداع یاران کرد / روی از این نیمه سرخ و ز آن سو زرد
(سعدی - ۱۴۲)
ادامه...
پنداری مانند اینکه،
برای مِثال سیب گویی وداع یاران کرد / روی از این نیمه سرخ و ز آن سو زرد
(سعدی - ۱۴۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویر دویی
دویی
دوتا بودن، جدایی و دوگانگی،
برای مثال یعنی چو من و تویی نداریم / به گر ز رقم دویی نداریم
(نظامی۳ - ۵۰۵)
ادامه...
دوتا بودن، جدایی و دوگانگی،
برای مِثال یعنی چو من و تویی نداریم / بِه گر ز رقم دویی نداریم
(نظامی۳ - ۵۰۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویر گویی
گویی
مدور، مانند گوی، گرد، کروی گویا، مثل اینکه
ادامه...
مدور، مانند گوی، گرد، کروی گویا، مثل اینکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خویی
خویی
منسوب بشهر خوی از مردم خوی
ادامه...
منسوب بشهر خوی از مردم خوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر سویی
سویی
منسوب به سو از مردم سو
ادامه...
منسوب به سو از مردم سو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اویی
اویی
او بودن هویت
ادامه...
او بودن هویت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر چوقی
چوقی
لاغر و باریک مانند چوق الف
ادامه...
لاغر و باریک مانند چوق الف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر چونی
چونی
چگونگی، کیفیت
ادامه...
چگونگی، کیفیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر رویی
رویی
منسوب به رو (روی) آنچه در ظاهر و سطح چیزی جای گیرد لاستیک رویی
ادامه...
منسوب به رو (روی) آنچه در ظاهر و سطح چیزی جای گیرد لاستیک رویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دویی
دویی
دوتا بودن دوگانگی، دو جهتی اختلاف
ادامه...
دوتا بودن دوگانگی، دو جهتی اختلاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر رویی
رویی
آن چه در سطح چیزی جای گیرد
ادامه...
آن چه در سطح چیزی جای گیرد
فرهنگ فارسی معین
تصویر گویی
گویی
قید شک و تردید. به معنی گویا، پنداری
ادامه...
قید شک و تردید. به معنی گویا، پنداری
فرهنگ فارسی معین
تصویر چوقی
چوقی
مجازاً لاغر و باریک، مانند چوق الف
ادامه...
مجازاً لاغر و باریک، مانند چوق الف
فرهنگ فارسی معین
تصویر چونی
چونی
چگونگی، کیفیت
ادامه...
چگونگی، کیفیت
فرهنگ فارسی معین
تصویر تویی
تویی
((تَ))
ویژگی آن چیزی که در تو یا داخل قرار می گیرد، تیوپ
ادامه...
ویژگی آن چیزی که در تو یا داخل قرار می گیرد، تیوپ
فرهنگ فارسی معین
تصویر چونی
چونی
کیفیت
ادامه...
کیفیت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر چولی
چولی
آلودا
ادامه...
آلودا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر چوبی
چوبی
Wood, Wooden
ادامه...
Wood, Wooden
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر چوبی
چوبی
چوبی
en bois
ادامه...
en bois
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر چوبی
چوبی
چوبی
aus Holz
ادامه...
aus Holz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر چوبی
چوبی
چوبی
дерев'яний
ادامه...
дерев'яний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر چوبی
چوبی
چوبی
drewniany
ادامه...
drewniany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر چوبی
چوبی
چوبی
木制的
ادامه...
木制的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر چوبی
چوبی
چوبی
de madeira
ادامه...
de madeira
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر چوبی
چوبی
چوبی
di legno
ادامه...
di legno
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر چوبی
چوبی
چوبی
de madera
ادامه...
de madera
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر چوبی
چوبی
چوبی
деревянный
ادامه...
деревянный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر چوبی
چوبی
چوبی
van hout
ادامه...
van hout
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر چوبی
چوبی
چوبی
ไม้
ادامه...
ไม้
دیکشنری فارسی به تایلندی