جوجه، جغد، پرنده ای وحشی و حرام گوشت با چهرۀ پهن و چشم های درشت، پاهای بزرگ و منقار خمیده که در برخی از انواع آن در دو طرف سرش دو دسته پر شبیه شاخ قرار دارد، بیشتر در ویرانه ها و غارها به سر می برد و شب ها از لانۀ خود خارج می شود و موش های صحرایی و پرندگان کوچک را شکار می کند به شومی و نحوست معروف است، مرغ بهمن، اشوزشت، پشک، بایقوش، مرغ شباویز، پژ، شباویز، بوف، مرغ حق، کوف، پسک، هامه، بوم، آکو، کوچ، کنگر، چغو، مرغ شب آویز، کلیک، کلک، بیغوش، کوکن، کول، پش
جوجه، جُغد، پرنده ای وحشی و حرام گوشت با چهرۀ پهن و چشم های درشت، پاهای بزرگ و منقار خمیده که در برخی از انواع آن در دو طرف سرش دو دسته پَر شبیه شاخ قرار دارد، بیشتر در ویرانه ها و غارها به سر می برد و شب ها از لانۀ خود خارج می شود و موش های صحرایی و پرندگان کوچک را شکار می کند به شومی و نحوست معروف است، مُرغ بَهمَن، اَشوزُشت، پَشک، بایقوش، مُرغ شَباویز، پُژ، شَباویز، بوف، مُرغ حَق، کوف، پَسَک، هامِه، بوم، آکو، کوچ، کُنگُر، چَغو، مُرغ شَب آویز، کَلیک، کَلِک، بَیغوش، کوکَن، کول، پُش
صورتی از چوچگک است بمعنی جوجۀ کوچک. فروخ. (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) : ای چوچکک بسال و ببالا بلند زه ای با دو زلف تافته چون دو کمند زه. طاهر فضل (از حاشیه فرهنگ اسدی). رجوع به چوچگک شود
صورتی از چوچگک است بمعنی جوجۀ کوچک. فروخ. (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) : ای چوچکک بسال و ببالا بلند زه ای با دو زلف تافته چون دو کمند زه. طاهر فضل (از حاشیه فرهنگ اسدی). رجوع به چوچگک شود
مرکّب از: چوزه + ک تصغیر، چوزۀ کوچک. جوجۀ کوچک. جوجۀ خرد: آبی چو یکی چوزگک از سله بجسته چون چوزگکان برتن او موی برسته. منوچهری. خانه خوهم رفت چون خروسک کهگون سوی یکی ماکیان و چوزگکی شش. سوزنی
مُرَکَّب اَز: چوزه + ک تصغیر، چوزۀ کوچک. جوجۀ کوچک. جوجۀ خرد: آبی چو یکی چوزگک از سله بجسته چون چوزگکان برتن او موی برسته. منوچهری. خانه خوهم رفت چون خروسک کهگون سوی یکی ماکیان و چوزگکی شش. سوزنی