جدول جو
جدول جو

معنی چولی - جستجوی لغت در جدول جو

چولی
کجی، خمیدگی، وریب، چولی بود، (فرهنگ اسدی) : چولی دسته بیل نمیشه
لغت نامه دهخدا
چولی
از دهات ساری، از آبادیهای مازندران و استرآباد، (مازندران و استرآباد رابینو ص 163)
لغت نامه دهخدا
چولی
آلودا
تصویری از چولی
تصویر چولی
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چالی
تصویر چالی
(دخترانه)
پرنده ای شبیه گنجشک اما بزرگ تر از آن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چوله
تصویر چوله
کج، خمیده، منحنی، کوله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هولی
تصویر هولی
کره اسبی که هنوز زین بر پشت او نگذاشته باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چغلی
تصویر چغلی
سخن چینی، نمامی، شکایت
چغلی کردن: گزارش دادن خبط و خطای کسی به شخص بالاتر از او یا شکایت کردن از عمل او
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چوبی
تصویر چوبی
ویژگی چیزی که از چوب ساخته شود، ویژگی آنکه یا آنچه مانند چوب خشک باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اولی
تصویر اولی
سزاوارتر، لایق تر، شایسته تر، برتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اولی
تصویر اولی
ویژگی کسی یا چیزی که پیش از همه است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مولی
تصویر مولی
مولا، مالک، سرور، مهتر
دوست، دوستدار
بنده، بندۀ آزاد شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لولی
تصویر لولی
کولی، جوان خوش اندام، بانشاط، سرمست، سرودگو و مطرب، برای مثال صبا زآن لولی شنگول سرمست / چه داری آگهی؟ چون است حالش؟ (حافظ۲ - ۴۰۴)، فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب / چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را (حافظ - ۲۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاولی
تصویر چاولی
غله برافشان، ظرفی که از نی به شکل طبق ببافند
الک، وسیله ای گرد و دیواره دار با سطح سوراخ سوراخ معمولاً ریز که برای جدا کردن ناخالصی، گردها یا اجزای ریز و درشت حبوبات، آرد و امثال آن به کار می رود، غربال، غرویزن، موبیز، غربیل، گربال، آردبیز، پریزن، منخل، پرویزن، تنک بیز، پریز، پرویز، تنگ بیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تولی
تصویر تولی
تولا، دوستی، مقابل تبرا، در فقه دوستی با دوستان علی بن ابی طالب و فرزندانش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کولی
تصویر کولی
مردم چادرنشینی که در مسیر خود به کارهایی از قبیل خوانندگی، نوازندگی، فال بینی و فروش سبد می پردازند، لوری، لولی، غرشمال، قرشمال، کنایه از کسی که داد و فریاد بیهوده می کند، بی شرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چگلی
تصویر چگلی
از مردم چگل. بردگان خوب روی را از چگل به ایران می آورده اند، لذا در نزد شاعران فارسی زبان به زیبایی و خوش اندامی معروف شده اند، برای مثال گاهی شراب خوری با شاهد چگلی / گاهی نشاط کنی با لعبت ختنی (امیرمعزی - ۶۳۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طولی
تصویر طولی
درازایی مونث اطول پایگاه بلند منسوب به طول مقابل عرضی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شولی
تصویر شولی
طعامی است شله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تولی
تصویر تولی
دوستی مهر ورزی، جانشین کردن، امید بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لولی
تصویر لولی
زنگاری، غربتی، حرامی، بیشرم و بیحیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خولی
تصویر خولی
شبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولی
تصویر اولی
سزاوارتر، بهتر، احق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چگلی
تصویر چگلی
منسوب به چگل از اهل چگل، زیبا روی
فرهنگ لغت هوشیار
چوغولی پارسی است سخن چینی عمل چغل. سعایت تضریب سخن چینی نمامی، غیبت، شکایت از عمل کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چقلی
تصویر چقلی
عمل چغل. سعایت تضریب سخن چینی نمامی، غیبت، شکایت از عمل کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلوی
تصویر چلوی
کسی که شغلش چلو پزی و چلو فروشی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چوقی
تصویر چوقی
لاغر و باریک مانند چوق الف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چونی
تصویر چونی
چگونگی، کیفیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دولی
تصویر دولی
کشوری
فرهنگ لغت هوشیار
شاشی گمیزی پیشابی آنچه که مربوط بپیشاب است آنچه از ادرار بدست آید آلوده بادرار منسوب بادرار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مولی
تصویر مولی
سرور، مهتر، دوست
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی از تیره نعنائیان که در حدود 30 گونه از آن شناخته شده و در نواحی استوایی استرالیا و آسیا وجود دارند. از این گیاه اسانسی استخراج میکنند که شبیه کافور است و در هندوستان برای معطر کردن توتون مورد استفاده قرار میگیرد و همچنین از آن برای معطر کردن صابونها استفاده میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کولی
تصویر کولی
غرشمال ارقه. فاحشه. سواری روی کول و پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولی
تصویر اولی
((لا))
نخستین، اولین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چونی
تصویر چونی
کیفیت
فرهنگ واژه فارسی سره