جدول جو
جدول جو

معنی چوری - جستجوی لغت در جدول جو

چوری
بازوبند و دست بند، (ناظم الاطباء)، چوری فروش، آنکه چوری فروشد، دست بندفروش، کسی که دست بند و زینت های زنانه دیگر فروشد، جوجۀ کوچک مرغ، (فرهنگ نظام)، بچۀ ماکیان که تازه از تخم برآمده و پرهای اولی آن نریخته باشد، (ناظم الاطباء)، در ترکی دختر، (آنندراج) (ناظم الاطباء)، در ترکی بمعنی کنیز باکره و دختر خانه زاد است، (فرهنگ نظام) :
چوری ... گندۀ فراخی که تراست
آیا ز چه جنس است بگو با من راست
گر مشک بود درش فراخ اینهمه چیست
ور زآنکه جوال است پراز آب چراست ؟
شفائی (از آنندراج)،
، در ترکی پسر، (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از آنندراج و بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
چوری
از دهات آمل از آبادیهای مازندران و استرآباد، (مازندران و استرآباد تألیف رابینو بخش انگلیسی ص 113)، در ترجمه فارسی ’چاوری’ آمده است، و درست نمی نماید، (مازندران و استرآباد ص 153)
لغت نامه دهخدا
چوری
(چَ)
اصل این کلمه هندی است و آن آلتی است که از مویهای دراز گاو تبت و جز آن برای دور کردن مگس سازند. (ناظم الاطباء) ، مگس پران
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هوری
تصویر هوری
(دخترانه)
نور خورشید (نگارش کردی: هری)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از توری
تصویر توری
(دخترانه)
گیاهی درختچه ای و زینتی از خانواده حنا که گلهای خوشه ای بنفش و تاج گسترده دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حوری
تصویر حوری
(دخترانه)
حور (عربی) + ی (فارسی)، زن زیبای بهشتی، زن زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سوری
تصویر سوری
(دخترانه)
سرخ رو، نام دختر اردوان پنجم، گل سرخ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوری
تصویر نوری
(دخترانه)
روشنایی، نور (عربی) + ی (فارسی) منسوب به نور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چکری
تصویر چکری
ریواس، گیاهی علفی و پایا با ساقه های نازک سفید و ترش مزه که مصرف خوراکی دارد، زرنیله، ریواج، ریباس، رواس، برای مثال در قهستان به نام دولت تو / شاید ار قند آید از چکری (شمس فخری - مجمع الفرس - چکری)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوری
تصویر قوری
ظرف چینی یا فلزی لوله دار که در آن چای، قهوه، گل گاوزبان و مانند آن را دم می کنند و کنار آتش یا روی سماور می گذارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غوری
تصویر غوری
املای دیگر واژۀ قوری
از مردم سرزمین غور، تهیه شده در سرزمین غور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آوری
تصویر آوری
صاحب یقین، با ایمان، معتقد، گرویده، برای مثال کسی کاو به محشر بود آوری / ندارد به کس کینه و داوری (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چوبی
تصویر چوبی
ویژگی چیزی که از چوب ساخته شود، ویژگی آنکه یا آنچه مانند چوب خشک باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چتری
تصویر چتری
مانند چتر، به شکل چتر، ویژگی نوعی آرایش مو که در آن موهای جلو پیشانی را کوتاه می کنند و بر پیشانی می ریزند، ویژگی درخت یا بوته ای که شاخه های آن چرخی و مدور و شبیه چتر باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوری
تصویر دوری
دور بودن، غربت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چورک
تصویر چورک
ترکی نان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوری
تصویر شوری
مشورت کردن، کنکاش، مشاورت، رایزنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوری
تصویر سوری
سرخ رنگ، گل سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی پارچه، پارچه لطیف و مشبک و از آن جامه و پرده و یراق جامه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوری
تصویر خوری
لاتینی تازی گشته کشیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چکری
تصویر چکری
ریواس
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از یکی از زنان بهشتی یکتن از حورالعین، جمع حوریان. ساخته فارسیان پریرو پردیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چوقی
تصویر چوقی
لاغر و باریک مانند چوق الف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چونی
تصویر چونی
چگونگی، کیفیت
فرهنگ لغت هوشیار
منسب به چتر مانند چتر چرخی، درخت یا بوته ای که شاخه های آن مدور و مانند چتر باشد، یا چتریان. تیره ای از گیاهان که گلهای آنها بشکل چتر در بالای شاخه ها قرار دارد مانند جعفری و هویج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوری
تصویر جوری
توافق و هماهنگی
فرهنگ لغت هوشیار
در بعضی کلمات مرکب معنی دارندگی و صاحبیت دهد: بخت آوری پرند آوری جاناوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوری
تصویر بوری
عمل بور شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چولی
تصویر چولی
آلودا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوری
تصویر دوری
هجران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قوری
تصویر قوری
غوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فوری
تصویر فوری
بی درنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چطوری
تصویر چطوری
چگونه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از غوری
تصویر غوری
قوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چونی
تصویر چونی
کیفیت
فرهنگ واژه فارسی سره