چهار دهه. عددی که از چهار برابر کردن عدد ده واحد مرتبۀ دوم یا مرتبۀ دهگان (عشرات) پیدا شود. (40 = 10 * 4). عدد مابین سی و نه و چهل و یک. چل. چهله. چله. اربعون. اربعین. ربعون. قرنطین. قرنطینه. و نمایندۀ آن در ارقام هندیه ’40’ است و در حساب جمل ’م’. مسلف، زنی که بچهل و پنج سالگی رسیده باشد
چهار دهه. عددی که از چهار برابر کردن عدد ده واحد مرتبۀ دوم یا مرتبۀ دهگان (عشرات) پیدا شود. (40 = 10 * 4). عدد مابین سی و نه و چهل و یک. چل. چهله. چله. اربعون. اربعین. ربعون. قرنطین. قرنطینه. و نمایندۀ آن در ارقام هندیه ’40’ است و در حساب جمل ’م’. مُسلِف، زنی که بچهل و پنج سالگی رسیده باشد
راش، درختی جنگلی با ساقه قطور، برگ های ضخیم و گل های خوشه ای که چوب آن در صنعت کاربرد دارد، قزل گز، مرس، راج، آلوش، قزل آغاج، آلاش، آلش، قزل آغاجغ، الش، چلر، الاش
راش، درختی جنگلی با ساقه قطور، برگ های ضخیم و گل های خوشه ای که چوب آن در صنعت کاربرد دارد، قِزِل گَز، مِرس، راج، آلوَش، قِزِل آغاج، آلاش، آلَش، قِزِل آغاجِغ، اَلَش، چِلَر، اَلاش
منسوب به چهل. چله. اربعین: چهله چهل گشت و خلوت هزار ببزم آمدن دور باشد ز کار. نظامی. پادشاه اسلام در آن قشلاق چند روزی میخواست که خلوتی برسبیل چهله برآورد. (تاریخ غازانی ص 152). روشن نکنی دیده با لباس چهله ازرخت سیه تا ننشینی به ظلامی. نظام قاری
منسوب به چهل. چله. اربعین: چهله چهل گشت و خلوت هزار ببزم آمدن دور باشد ز کار. نظامی. پادشاه اسلام در آن قشلاق چند روزی میخواست که خلوتی برسبیل چهله برآورد. (تاریخ غازانی ص 152). روشن نکنی دیده با لباس چهله ازرخت سیه تا ننشینی به ظلامی. نظام قاری
از قرای بلوک دشتستان فارس از نواحی تنگستان است. (از مرآت البلدان ج 4 ص 304 و فارسنامۀ ناصری). دهی است از دهستان حومه بخش خورموج شهرستان بوشهر. در 12هزارگزی شمال باختر خورموج و خاور کوه مند واقع است، 197 تن سکنه دارد. از چاه آبیاری میشود. محصولش غلات و خرما و شغل اهالی کشاورزی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
از قرای بلوک دشتستان فارس از نواحی تنگستان است. (از مرآت البلدان ج 4 ص 304 و فارسنامۀ ناصری). دهی است از دهستان حومه بخش خورموج شهرستان بوشهر. در 12هزارگزی شمال باختر خورموج و خاور کوه مند واقع است، 197 تن سکنه دارد. از چاه آبیاری میشود. محصولش غلات و خرما و شغل اهالی کشاورزی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
مرکب از چهار+ قل، ’قل’ امر حاضر مفرد از مصدر ’قول’ عربی است، به معنی بگو. چون این کلمه در آغاز چهار سوره از سوره های قرآن کریم آمده است و این سوره ها چون با کلمه ’قل’ آغاز می شود آن چهار را ’چهارقل’ اصطلاح کرده اند و آن سوره ها عبارتند از: سورۀ اخلاص که با ’قل هواﷲ احد...’ شروع میشود و سورۀ فلق که با ’قل اعوذ برب الفلق...’ آغاز میشود. و سورۀ الناس که با ’قل اعوذبرب الناس’ ابتدا می شود و سورۀ کافرون که با ’قل یا ایها الکافرون...’ آغاز شود. رجوع به چارقل شود
مرکب از چهار+ قل، ’قل’ امر حاضر مفرد از مصدر ’قول’ عربی است، به معنی بگو. چون این کلمه در آغاز چهار سوره از سوره های قرآن کریم آمده است و این سوره ها چون با کلمه ’قل’ آغاز می شود آن چهار را ’چهارقل’ اصطلاح کرده اند و آن سوره ها عبارتند از: سورۀ اخلاص که با ’قل هواﷲ احد...’ شروع میشود و سورۀ فلق که با ’قل اعوذ برب الفلق...’ آغاز میشود. و سورۀ الناس که با ’قل اعوذبرب الناس’ ابتدا می شود و سورۀ کافرون که با ’قل یا ایها الکافرون...’ آغاز شود. رجوع به چارقل شود