- چهره (دخترانه)
- صورت
معنی چهره - جستجوی لغت در جدول جو
- چهره
- قیافه، سیما، صورت
- چهره
- روی صورت
- چهره ((چِ رِ))
- روی، صورت
- چهره
- Countenance
- چهره
- Gesicht
- چهره
- обличчя
- چهره
- twarz
- چهره
- rosto
- چهره
- rostro
- چهره
- visage
- چهره
- gezicht
- چهره
- ใบหน้า
- چهره
- चेहरा
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
سیاره ونوس، نماد نوازندگی و خنیاگری، نام سیاره ای در منظومه شمسی که از درخشنده ترین اجرام آسمانی است
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
سرخه، پرنده ای خوش آواز با پرهای سبز و زرد، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر افراسیاب تورانی
سهمیه، فیض، سهم، فایده، نفع
ناهید
آلترناتیو، علاج
مستولی، مسلط
حظ و قسمت، نصیب