جدول جو
جدول جو

معنی چهارمامک - جستجوی لغت در جدول جو

چهارمامک
(چَ / چِ مَ)
نام مرضی است که به عربی آن را قمقام گویند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چهارگامه
تصویر چهارگامه
اسب راهوار، اسب تندرو، ره انجام، براق، سیس، بوز، بالاد، جواد، شولک، چارگامه، گام زن، سابح، بادرفتار
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ مَ)
نام مرضی است که به عربی آن را قمقام گویند. (برهان). مصحح برهان میگوید: ظاهراً صحیح آن چهارپایک است زیرا مننسکی از فرهنگ شعوری آن را چهارپایک نقل کرده است. (از آنندراج) (از انجمن آرا). چهارپایک با بعضی از نسخ جهانگیری هم موافقت دارد. رجوع به چهارپایک شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ یَ)
نام مرضی است که آن را به تازی قمقام خوانند. (جهانگیری). نوعی شپش است که در مژه و سایر جاهای بدن پیدا شود. و این غیر شپش عادی است و عرب آن را قمقام گوید. و شپش عادی را قمّل گوید. (از بحر الجواهر). چارپایک. قمقام. (یادداشت مؤلف). رجوع به چارپایک شود
لغت نامه دهخدا
(چَ اِ)
نام همان فریده یا قصبۀ ساحلی چارمان یا چهارمان میباشد که سابقاً شارمان یا شارمام نام داشت و ولاش، باو را در آنجا به قتل رسانید. (مازندران و استرآباد تألیف رابینو215)
نام نهری است که به خلیج استرآباد میریزد. (مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 97)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ هََ / هَِ)
که چهار ماه بر او گذشته باشد. که چهار سی روز، یعنی یکصدوبیست روز پاییده باشد. که چهار ماه داشته باشد. که صدوبیست روزاز عمرش بگذرد. چیزی که هفده هفته عمر کرده باشد
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ مَ / مِ)
تیز. تند. سریع. به چهارنعل. به چهارتک (در تاختن اسب) ، توسعاً اسب راهوار و تیزرو را گویند. (برهان) (آنندراج). اسب تیزرفتار. (فرهنگ نظام).
- چهارگامه ران، که تند و سریع راند. که به تگ راند. که به چهارنعل راند. (یادداشت مؤلف).
- ، اسب چهارتکه ران. و آن نوعی از رفتار اسب است، چون بخواهند که اسب را بدوانند، اول گام با مرغا برانند سپس چهارتکه رانند و بعد از آن بدوانند و این رفتار سوم را چهارتکه و چهارگامه بدان سبب میخوانند که در این رفتار اسب هر چهارپای را یک باره برمیدارد (از مؤید الفضلا). رجوع به چهارگامه شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
رجوع به چهارگامه شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
رجوع به چهارکم شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
رجوع به چهار بامک شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چهارگامه
تصویر چهارگامه
((~. مِ))
اسب تندرو، اسب رهوار
فرهنگ فارسی معین