معنی چهارگامه چهارگامه اسب راهوار، اسب تندرو، ره انجام، براق، سیس، بوز، بالاد، جواد، شولک، چارگامه، گام زن، سابح، بادرفتار تصویر چهارگامه فرهنگ فارسی عمید