- چندپهلو
چندضلع، چندبر، مبهم، ابهام دار
معنی چندپهلو - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شکم بزرگ و پر، کنایه از تنومند، فربه، برای مثال زود در گل مینشیند کشتی سنگین رکاب / چارپهلو می کنی تن را ز آب و نان چرا (صائب - ۲۱)
در ریاضیات چهارضلعی، ویژگی چیزی که دارای چهار پهلو باشد
چارپهلو شدن: کنایه از چاق شدن
چارپهلو کردن: کنایه از چاق کردن
در ریاضیات چهارضلعی، ویژگی چیزی که دارای چهار پهلو باشد
چارپهلو شدن: کنایه از چاق شدن
چارپهلو کردن: کنایه از چاق کردن
غندپهلو پیر گازگا (دیشلمه ترکی که برابراست با گاز نگیر گویش گیلکی)
