جدول جو
جدول جو

معنی چمل - جستجوی لغت در جدول جو

چمل
(چُ مُ)
دهی جزء بلوک خورگام دهستان عمارلوبخش رودبار شهرستان رشت که در 20 هزارگزی خاور رودبار و 8 هزارگزی رستم آباد بر سر راه رستم آباد به خورگام واقع است. کوهستانی و معتدل است و 575 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت، گله داری و شالبافی و راهش مالرو است. این آبادی زیارتگاهی بنام اشرف الدین دارد و ساکنان محل برای کسب معاش به گیلان میروند. قریۀ کوچک ویشان نیز جزء این ده بشمار آید. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
چمل
نامی برای سگ ها
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چمن
تصویر چمن
(دخترانه)
گروهی از گیاهان علفی پایا و کوتاه، زمین سبز و خرم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چمش
تصویر چمش
چشم، برای مثال گهی ز چمش زند تیر بر دل عشاق / گهی ز دست زند تیغ بر سر اعدا (امیرمعزی - صحاح الفرس - چمش)
خرام و رفتار از روی ناز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپل
تصویر چپل
آلوده، چرکین، کثیف، پلید، ویژگی کسی که تن و لباس خود را همیشه چرک و کثیف نگه دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رمل
تصویر رمل
ریگ، ریگ نرم، شن، ماسه، علمی که به عقیدۀ برخی از مردم به وسیلۀ آن می توان پیشگویی کرد و طالع کسی را به دست آورد، وسیله ای که با آن فال می گیرند و پیشگویی می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چهل
تصویر چهل
عدد ۴۰، چهار برابر ده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چغل
تصویر چغل
سخن چین، نمام، خبرکش، ویژگی کسی که هرگاه خبط و خطایی از کسی ببیند به شخص بالاتر گزارش بدهد یا شکایت کند
فرهنگ فارسی عمید
(چَ)
نام دربندی در اصفهان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ لِ)
دهی از دهستان طارم بالا بخش سیروان شهرستان زنجان که در 13 هزارگزی شمال باختری سیروان و 3 هزارگزی راه عمومی طارم واقع است. کوهستانی و معتدل است و 119 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه تشویر. محصولش غلات، پنبه، ماش، انار و زیتون. شغل اهالی زراعت، مکاری و بافتن جاجیم و پلاس و راهش مالروو صعب العبور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ لِ)
دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه شهرستان مشهد. در 47 کیلومتری شمال باختری مشهد و کنار راه فرعی مشهد به قوچان واقع است. جلگه و معتدل است. و 106 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات، چغندر و کنجد. شغل اهالی زراعت و مالداری و راهش اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از چمی
تصویر چمی
با معنی معنوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شمل
تصویر شمل
چارق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمل
تصویر خمل
ریشه و پرز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمل
تصویر حمل
باردار شدن زن، حامله شدن، آبستنی، احتمال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چگل
تصویر چگل
گل و لای لجن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغل
تصویر چغل
چین و شکنج را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلم
تصویر چلم
چهلم چیزی که در مرتبه چهل واقع شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چمبل
تصویر چمبل
قرقره دکل، کرانهای کرجی (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چمک
تصویر چمک
قوت و قدرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چمن
تصویر چمن
راه باشد میان بوستان و باغ، زمین سبز و خرم، سبزه زار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چول
تصویر چول
صحرای خالی از آدمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهل
تصویر چهل
چهار بارده سی بعلاوه ده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمل
تصویر جمل
جماعت مردم ریسمان کلفت، طناب کشتی ریسمان کلفت، طناب کشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمل
تصویر زمل
ترسو ترسو کمدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمل
تصویر رمل
ریگ نرم، شن، ماسه
فرهنگ لغت هوشیار
دمبل، دنبل، قرحه که برآید و میان آن چرک کند و گاه سرباز کند و گاهی محتاج نشتر شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمل
تصویر آمل
امیدوار
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی بم نشان یکی از علامات تغییر دهنده است که قبل از نوتها گذارده شود. ای علامت صدای نوت را نیم پرده پایین میاورد. بعبارت دیگر صدای نوت را نیم پرده بم میکند مقابل دیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چال
تصویر چال
چاله، گودی، گودال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمل
تصویر حمل
ترابردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آمل
تصویر آمل
آرزورسان، یاری گر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عمل
تصویر عمل
کنش، کار، کردار
فرهنگ واژه فارسی سره
حلقه ای چوبی یا فلزی که در طناب کشی استفاده کنند، دم کن برنج
فرهنگ گویش مازندرانی
خیار بزرگ، نوعی کبوتر
فرهنگ گویش مازندرانی