کهنه کننده. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، پاره کننده، اتلاف کننده، آزماینده، آن که سعادتمند می گرداند. (ناظم الاطباء) ، پاک کننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، آن که کفایت میکند و راضی و خشنود می سازد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، صاف کننده و جلا دهنده. (ناظم الاطباء)
کهنه کننده. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، پاره کننده، اتلاف کننده، آزماینده، آن که سعادتمند می گرداند. (ناظم الاطباء) ، پاک کننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، آن که کفایت میکند و راضی و خشنود می سازد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، صاف کننده و جلا دهنده. (ناظم الاطباء)
دهی است از دهستان آقابای بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس که در 14 هزارگزی جنوب گنبد و 2 هزارگزی باختر گنبد به شاه پسند واقع شده است، دشت است و معتدل، 50 تن سکنه دارد، از رود خانه نوده آبیاری میشود، از محصولاتش غلات، حبوبات و لبنیات است، صیفی کاری در آنجا رواج دارد، مردمش بکشاورزی و گله داری اشتغال دارند، و صنایع دستی زنان قالی، پلاس و خورجین بافی است، به گنبدقابوس راه فرعی دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان آقابای بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس که در 14 هزارگزی جنوب گنبد و 2 هزارگزی باختر گنبد به شاه پسند واقع شده است، دشت است و معتدل، 50 تن سکنه دارد، از رود خانه نوده آبیاری میشود، از محصولاتش غلات، حبوبات و لبنیات است، صیفی کاری در آنجا رواج دارد، مردمش بکشاورزی و گله داری اشتغال دارند، و صنایع دستی زنان قالی، پلاس و خورجین بافی است، به گنبدقابوس راه فرعی دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
آن که ناقه را بر سر گور خداوندش بندد تا بمیرد. (آنندراج). آن که شتر بلیه را بر سر قبر صاحبش می بندد. (ناظم الاطباء) ، آن که لباس می پوشاند، کهنه کننده، پاره کننده، اتلاف کننده. (ناظم الاطباء)
آن که ناقه را بر سر گور خداوندش بندد تا بمیرد. (آنندراج). آن که شتر بلیه را بر سر قبر صاحبش می بندد. (ناظم الاطباء) ، آن که لباس می پوشاند، کهنه کننده، پاره کننده، اتلاف کننده. (ناظم الاطباء)
دسته ی گهواره که با آن گهواره را تاب دهنددام، کمند، چوب خمیده ای که به شکل عدد پنج درست شده و در آن طناب را قلاب.، چمالهپارچه یا کهنه ی تاب داده که به دور دیگ پلو و زیر درپوش
دسته ی گهواره که با آن گهواره را تاب دهنددام، کمند، چوب خمیده ای که به شکل عدد پنج درست شده و در آن طناب را قلاب.، چمالهپارچه یا کهنه ی تاب داده که به دور دیگ پلو و زیر درپوش