جدول جو
جدول جو

معنی چمانی - جستجوی لغت در جدول جو

چمانی
ساقی، دهندۀ می، باده پیما، می گسار، خرامان
تصویری از چمانی
تصویر چمانی
فرهنگ فارسی عمید
چمانی
میگسار، باده پیما
تصویری از چمانی
تصویر چمانی
فرهنگ لغت هوشیار
چمانی
((چَ))
ساقی، باده پیما
تصویری از چمانی
تصویر چمانی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بمانی
تصویر بمانی
(دخترانه)
نامی که با آن طول عمر کودک را بخواهند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از یمانی
تصویر یمانی
ساخته شده در یمن مثلاً تیغ یمانی
برآمده از سوی یمن مثلاً برق یمانی
کنایه از جنوبی
کنایه از نوعی شمشیر
از مردم یمن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امانی
تصویر امانی
مالی یا چیزی که به کسی می سپارند تا از آن نگه داری کند، ودیعه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چمانه
تصویر چمانه
ظرفی که در آن شراب می خورند، پیاله، ساغر، جام، برای مثال همچو بلبل لحن و دستان ها زنند / چون لبالب شد چمانه و بلبله (ناصرخسرو - ۲۸۱)، کدویی که در آن شراب کنند، حیوان، جانور، برای مثال چه لافی که من یک چمانه بخوردم / چه فضل است پس مر تو را بر «چمانه» (ناصرخسرو - ۴۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امانی
تصویر امانی
امنیّه ها، آرزوها، جمع واژۀ امنیّه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرانی
تصویر چرانی
پول غذا که روزانه یا ماهانه به کسی بدهند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپانی
تصویر چپانی
کهنه پوش، ژنده پوش، رند و بی سر و پا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثمانی
تصویر ثمانی
هشت، بعد از هفت، عدد «۸»
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سمانی
تصویر سمانی
ورتیج اوشوم از مرغان در برهان سمانی آمده و پارسی بلدرچین کرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یمانی
تصویر یمانی
اهل یمن
فرهنگ لغت هوشیار
قسمی مروارید است: مروارید اصفهبد حرج قطری و لازک و وردی و مفرس و لمانی که هر کس مثل آن ندیده بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گمانی
تصویر گمانی
عمل گمان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمانی
تصویر عمانی
اروستانی آن چه از اروستان آورند منسوب به عمان. منسوب به عمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امانی
تصویر امانی
گرو، رهن، امانتی
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به زمان، یکی از انواع چینی در عهد صفویه و آن نازک و خوشچهره و از حیث ضخامت متوسط بود. (از جنگ مورخ 1085 متعلق به دکتر شاپور بختیار یغما 12: 15 ص. 559)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چمانچی
تصویر چمانچی
کوزه سر تنگ شکم فراخ که در آن شراب کنند ابریق شراب صراحی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمانی
تصویر رمانی
ناری منسوب به رمان بسیار سرخ: لعل رمانی یاقوت رمانی
فرهنگ لغت هوشیار
پدر و مادری که هر چه فرزند آورند زود بمیرد و بچه هایشان پا نگیرند اسم بچه آخری را اگر دختر باشد (بمانی) (خانم) میگذارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثمانی
تصویر ثمانی
هشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چپانی
تصویر چپانی
کهنه پوش، بیسر و پا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چمکانی
تصویر چمکانی
فلوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چمانه
تصویر چمانه
ظرفی که در آن شراب خورند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امانی
تصویر امانی
((اَ))
امانتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امانی
تصویر امانی
((اَ))
جمع امنیه، آرزوها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آمانی
تصویر آمانی
جمع امنیّت، آرزوها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثمانی
تصویر ثمانی
((ثَ))
هشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چپانی
تصویر چپانی
((چَ))
کهنه پوش، ژنده پوش، رند بی سر و پا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چمانه
تصویر چمانه
((چَ نِ))
حیوان، جانور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چمانه
تصویر چمانه
کدویی که در آن شراب کنند، صراحی، پیاله شراب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رمانی
تصویر رمانی
((رُ مّ))
منسوب به رمان، بسیار سرخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کمانی
تصویر کمانی
منحنی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از امانی
تصویر امانی
گرویی
فرهنگ واژه فارسی سره