جدول جو
جدول جو

معنی چلوزیده - جستجوی لغت در جدول جو

چلوزیده
((چُ لُ دِ))
یخ زده، خشکیده
تصویری از چلوزیده
تصویر چلوزیده
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ورچلوزیده
تصویر ورچلوزیده
خشک شده و جمع شده پلاسیده، جوشیده و نفخ کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
چروک یافته پر چین و چروک شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلسکیده
تصویر چلسکیده
پژمرده پلاسیده. یا چلسکیده فلسیکیده. پژمرده و پلاسیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلانیده
تصویر چلانیده
فشار داده شده عصاره گرفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
چروک خورده، پرچین، چیزی که چین و شکن بسیار دارد، پر پیچ و خم
پرشکن، پر پیچ و تاب، پرگره، پرآژنگ، پرنورد، پرشکنج، پرکوس، پرماز، انجوخیده، آژنگ ناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فروزیده
تصویر فروزیده
افروخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروزیده
تصویر فروزیده
((فُ دِ))
افروخته، روشن شده
فرهنگ فارسی معین
सिकुड़ा हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
কুঁচকানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از چغزیده
تصویر چغزیده
ناله کرده زاری کرده، شکایت کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغزیده
تصویر چغزیده
ترسیده، کسی که دچار بیم و ترس شده
وحشت زده، هراسیده، مرعوب، متوحّش، خائف، رعیب، نهازیده، مروع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لوغیده
تصویر لوغیده
دوشیده، گاو یا گوسفند که شیرش را دوشیده باشند، شیر بیرون کشیده از پستان گاو یا گوسفند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لوزینه
تصویر لوزینه
نوعی شیرینی که با مغز بادام و پسته، گلاب و شکر درست می کنند، باقلوا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لرزیده
تصویر لرزیده
آنکه یا آنچه بلرزش در آمده مرتعش شده
فرهنگ لغت هوشیار