دهی از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس که در 6 هزارگزی جنوب خاوری کلاله واقع است. دامنه و معتدل است و 300 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه دوچای، محصولش برنج، غلات، حبوبات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی بافتن پارچه های ابریشمی و نمدمالی و راهش از کلاله اتومبیل رو است. نمد این محل بخوبی معروف است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس که در 6 هزارگزی جنوب خاوری کلاله واقع است. دامنه و معتدل است و 300 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه دوچای، محصولش برنج، غلات، حبوبات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی بافتن پارچه های ابریشمی و نمدمالی و راهش از کلاله اتومبیل رو است. نمد این محل بخوبی معروف است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
پوست پینه بسته، چغل، شغر، ویژگی هر چیز سفت و سخت مانند گوشت نپخته که زیر دندان جویده نشود، در علم زیست شناسی گیاهی سفید و بوته مانند شبیه جارو چغر شدن: سفت و سخت شدن چغر گشتن: سفت و سخت شدن، چغر شدن، برای مثال چون چغر گشت بناگوش چو سیسنبر تو / چند نازی پس این پیرزن زشت چغاز (ناصرخسرو - ۱۱۱)
پوست پینه بسته، چَغَل، شَغَر، ویژگی هر چیز سفت و سخت مانند گوشت نپخته که زیر دندان جویده نشود، در علم زیست شناسی گیاهی سفید و بوته مانند شبیه جارو چغر شدن: سفت و سخت شدن چغر گشتن: سفت و سخت شدن، چغر شدن، برای مِثال چون چغر گشت بناگوشِ چو سیسنبر تو / چند نازی پسِ این پیرزن زشت چغاز (ناصرخسرو - ۱۱۱)
تنگ دستی، تهیدستی، ناداری، درویشی، کمبود چیزی مثلاً فقر آهن در بدن، در تصوف از مراحل سلوک که عبارت است از نیازمندی به خدای تعالی و بی نیازی از خلق، احتیاج
تنگ دستی، تهیدستی، ناداری، درویشی، کمبود چیزی مثلاً فقر آهن در بدن، در تصوف از مراحل سلوک که عبارت است از نیازمندی به خدای تعالی و بی نیازی از خلق، احتیاج
قرقاول، پرنده ای حلال گوشت که بیشتر در سواحل دریای خزر پیدا می شود، نر آن دم دراز و پرهای خوش رنگ و زیبا دارد، مادۀ آن کوچک تر و دمش کوتاه است، در جنگل ها و مزارع به سر می برد، مادۀ آن لانۀ خود را روی زمین درست می کند و ده تخم می گذارد و ۲۴ روز روی تخم ها می خوابد تا جوجه هایش از تخم بیرون آیند، تورنگ، تذرو، خروس صحرایی، تدرج
قَرقاول، پرنده ای حلال گوشت که بیشتر در سواحل دریای خزر پیدا می شود، نر آن دم دراز و پرهای خوش رنگ و زیبا دارد، مادۀ آن کوچک تر و دمش کوتاه است، در جنگل ها و مزارع به سر می برد، مادۀ آن لانۀ خود را روی زمین درست می کند و ده تخم می گذارد و ۲۴ روز روی تخم ها می خوابد تا جوجه هایش از تخم بیرون آیند، تورَنگ، تَذَرْوْ، خُروس صَحرایی، تَدرُج
دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان که در 19 هزارگزی شمال باختر سنقر و 6 هزارگزی گل سفید، کنار گاورود واقع است. دشت و سردسیر است و 275 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه گاورود، محصولش غلات، حبوبات و توتون. شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه، جاجیم و پلاس و راهش از گل سفید اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان که در 19 هزارگزی شمال باختر سنقر و 6 هزارگزی گل سفید، کنار گاورود واقع است. دشت و سردسیر است و 275 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه گاورود، محصولش غلات، حبوبات و توتون. شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه، جاجیم و پلاس و راهش از گل سفید اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان سدن رستاق بخش کردکوی شهرستان گرگان که در 12 هزارگزی خاور کردکوی و 3 هزارگزی جنوب راه شوسۀ کردکوی به گرگان واقع است. دامنه و معتدل است و 145 تن سکنه دارد. آبش از قنات و رودخانه، محصولش برنج، غلات، حبوبات و توتون سیگار. شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی بافتن شال و کرباس وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان سدن رستاق بخش کردکوی شهرستان گرگان که در 12 هزارگزی خاور کردکوی و 3 هزارگزی جنوب راه شوسۀ کردکوی به گرگان واقع است. دامنه و معتدل است و 145 تن سکنه دارد. آبش از قنات و رودخانه، محصولش برنج، غلات، حبوبات و توتون سیگار. شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی بافتن شال و کرباس وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان دره گز که در 3 هزارگزی جنوب خاوری دره گز و 2 هزارگزی جنوب راه شوسۀ عمومی دره گز به لطف آباد واقع است. جلگه و معتدل است و 2316 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و بنشن. شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان دره گز که در 3 هزارگزی جنوب خاوری دره گز و 2 هزارگزی جنوب راه شوسۀ عمومی دره گز به لطف آباد واقع است. جلگه و معتدل است و 2316 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و بنشن. شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس که در 10 هزارگزی شمال خاوری کلاله واقعاست. کوهستانی و دارای جنگل است و 400 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه یکه قوزه، محصولش برنج، غلات، لبنیات، عسل، حبوبات و صیفی. شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس که در 10 هزارگزی شمال خاوری کلاله واقعاست. کوهستانی و دارای جنگل است و 400 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه یکه قوزه، محصولش برنج، غلات، لبنیات، عسل، حبوبات و صیفی. شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
زدن، شکستن، بر افروختن، آزار دادن، بر زمین زدن پارسی تازی گشته چرغ چرخ مرغ شکاری چرغ چرخ، هر مرغ شکاری از باز شاهین و جز آن، جمع اصقر صقور صقار صقاره صقر
زدن، شکستن، بر افروختن، آزار دادن، بر زمین زدن پارسی تازی گشته چرغ چرخ مرغ شکاری چرغ چرخ، هر مرغ شکاری از باز شاهین و جز آن، جمع اصقر صقور صقار صقاره صقر