- چغز
قورباغه، وزغ، جانوری از ردۀ دوزیستان با پاهای قوی و پره دار که در آب تخم می ریزد، برخی از انواع آن از بدن خود مایعی رقیق و سمّی جدا می کند، نوزاد بی دست و پای آن دارای سر بزرگ، دم دراز و آبشش است
بزغ، غورباغه، وک، غوک، بک، پک، جغز، غنجموش، مگل، ضفدع، قاس، کلا، کلائو،برای مثال هرچند که درویش پسر فغ زاید / در چشم توانگران همه چغز آید (ابوالفتح - شاعران بی دیوان - ۳۷۶) صدای قورباغه، آواز قورباغه،
ویژگی زخمی که درون آن پر از چرک باشد، ویژگی جراحتی که سر به هم آورده ولی در آن چرک جمع شده باشد، دمل،برای مثال تا بنشکافی به نشتر ریش چغز / کی شود نیکو و کی گردید نغز (مولوی - ۶۱۳) بن مضارع چغزیدن
بزغ، غورباغه، وک، غوک، بک، پک، جغز، غنجموش، مگل، ضفدع، قاس، کلا، کلائو،
ویژگی زخمی که درون آن پر از چرک باشد، ویژگی جراحتی که سر به هم آورده ولی در آن چرک جمع شده باشد، دمل،
