جدول جو
جدول جو

معنی چشمدانه - جستجوی لغت در جدول جو

چشمدانه
(چَ / چِ نَ/ نِ)
یک نوع داروئی که در مرهمهای چشم داخل میکنند. (ناظم الاطباء). ترکیبی از داروی چشم
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مشکدانه
تصویر مشکدانه
(دخترانه)
مشک (سانسکریت) + دانه (فارسی) دانه خوشبویی که آن را سوراخ می کنند و به رشته می کشند، نام یکی از الحان باربد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از وشکدانه
تصویر وشکدانه
دانۀ خشک خوردنی که از درخت به دست می آید مثل فندق و پسته، دانۀ خشک، بنه، حبهالخضرا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چشمدان
تصویر چشمدان
چشم خانه، کاسۀ چشم، حفرهای که چشم در آن جا دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چشم خانه
تصویر چشم خانه
خانۀ چشم، کاسۀ چشم، حفرهای که چشم در آن جا دارد، چشمدان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چشمداشت
تصویر چشمداشت
چشم به کمک و همراهی کسی داشتن، منتظر وصول چیزی بودن، امید و خواهش، انتظار، توقع
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ)
چشم خانه. (ناظم الاطباء). کاسۀ چشم. حدقۀ چشم. رجوع به چشمخانه شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ نَ / نِ)
خانه چشم و چشمدان. (آنندراج). چشمدان و حفره ای در استخوان پیشانی که چشم در آن قرار گرفته. (ناظم الاطباء). کاسۀ چشم. حدقۀ چشم. رجوع به چشمدان شود:
از بسکه ناکسیم و خجل شرم میکند
کز چشمخانه سر بدر آرد نگاه ما.
باقر کاشی (از آنندراج).
روزی که نبود آینۀ حسن در نظر
در چشمخانه رنگ برآرد نگاه ما.
قدس (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از چشمدان
تصویر چشمدان
چشمخانه کاسه چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشمداشت
تصویر چشمداشت
انتظار وصول چیزی توقع امید یاری و همراهی از کسی داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشمخانه
تصویر چشمخانه
خانه چشم حفره ای که چشم در آن جا دارد کاسه چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشمخانه
تصویر چشمخانه
((~. نِ))
خانه چشم، حفره ای که چشم در آن جا دارد، کاسه چشم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چشمداشت
تصویر چشمداشت
امید، طمع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشکدانه
تصویر مشکدانه
((~. نِ))
بیست دومین و به روایتی دهمین لحن از سی لحن باربد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چشمداشت
تصویر چشمداشت
توقع، انتظار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
Hostile
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عامدانه
تصویر عامدانه
Willfully
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عامدانه
تصویر عامدانه
délibérément
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
hostile
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
hostil
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عامدانه
تصویر عامدانه
deliberatamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از عامدانه
تصویر عامدانه
deliberadamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
hostil
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
ostile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از عامدانه
تصویر عامدانه
deliberadamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
враждебный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
敌对的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از عامدانه
تصویر عامدانه
celowo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عامدانه
تصویر عامدانه
навмисно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
wrogi
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
ворожий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عامدانه
تصویر عامدانه
absichtlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
feindlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عامدانه
تصویر عامدانه
умышленно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دشمنانه
تصویر دشمنانه
vijandig
دیکشنری فارسی به هلندی