- چسبان
- بسیار تنگ، کیپ
معنی چسبان - جستجوی لغت در جدول جو
- چسبان
- چسب، مطلوب، خوشایند
- چسبان
- Clingy
- چسبان
- липкий
- چسبان
- anhänglich
- چسبان
- липкий
- چسبان
- pegajoso
- چسبان
- appiccicoso
- چسبان
- pegajoso
- چسبان
- collant
- چسبان
- plakkerig
- چسبان
- เหนียว
- چسبان
- lengket
- چسبان
- لاصقٌ
- چسبان
- चिपचिपा
- چسبان
- yapışkan
- چسبان
- ya kushikilia
- چسبان
- আটকে থাকা
- چسبان
- چمچماتا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آسیابان
شبان، گله بان، محافظ و حارس گوسپندان و اسبان
شمردن، حساب کردن پنداشتن، گمان بردن پنداشتن، گمان بردن
گمان کردن، ظن بردن، پنداشتن
جمع عسیب، دم استخوان ها
آسیابان
چطور
چگونه ک چه جورک چه نحو ک: (این مدت را چسان گذرانیدی)
چگونه، چه جور؟ چه طور؟