جدول جو
جدول جو

معنی چرقان - جستجوی لغت در جدول جو

چرقان(چَ)
شهرکی است (به ماوراء النهر) از سروشنه، جایی آبادان. (حدود العالم چ سید جلال تهرانی ص 67)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرقان
تصویر فرقان
(پسرانه)
جداکننده حق و باطل، نام سوره ای در قرآن کریم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
چرخنده، گردان، در حال چرخیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرقان
تصویر فرقان
بیست و پنجمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۷۷ آیه، قرآن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یرقان
تصویر یرقان
بیماری ناشی از اختلال عمل کبد که با علائمی نظیر زرد شدن پوست بدن بروز می کند، زردی، کاخر، کاخه
یرقان نوزادان: در پزشکی عارضه ای که در هفتۀ اول تولد نوزاد و بر اثر از بین رفتن هموگلوبین بروز می کند
فرهنگ فارسی عمید
یونانی تازی شده از گیاهان برناک (برناک حنا) نوشته است که این واژه در زبان مغرب الاقصی گونه ای بادام کوهی است کرکم (زعفران) برناک بستن برناک نهادن ریش آغشتن، کرکم زدن کرکمظلایی (کرکم زعفران)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرقان
تصویر زرقان
پارسی تازی گشته زرکان روستایی در شش فرسنگی شیراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرقان
تصویر حرقان
رانسودگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرقان
تصویر طرقان
محافظ (شبانه) نگهبان مراقب پاسدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرقان
تصویر فرقان
از هم جدا ساختن، جدا کننده حق از باطل
فرهنگ لغت هوشیار
کاخر زردکان (گویش بدخشی) زریر زردویی (گویش کرد مهابادی) کاخه زریر سرخگویچه عارضه ای که در اثر ضایعات کبد و ختلال عمل آن پدیدار میشود و بعلت ورود مقادیر زیاد مواد رنگی صفراوی در خون و جذب آن بوسیله بافت ها و انساج رنگ بدن بزردی میگراید و خصوصااین زردی در صلبیه چشم و نسج ملتحمه بیشترنمایان است در این عارضه مقدار بیلی روبین خون افزایش مییابد وهمچنین مقادیری بیلی روبین بوسیله انساج حتی انساج داخلی جذب میشود از روی عواملی که یرقان را موجب میشوند معمولا سه نوع یرقان تشخیص میدهند. یرقان انسدادی این نوع یرقان در موقعی است که راه عبور از مجاری صفراوی بدرون اثنی عشر مسدود میگردد و بالنتیجه مجاری صفراوی متسع شده و در درون آنها رکود صفراوی پدید می آید و بالمال مقادیری ترکیبات صفراوی به درون خون بر میگردد. عواملی که موجب انسداد مجاری صفراوی میشوند متعددند وشایع ترین آنها مسدودشدن مجرای کلودوک توسط سنگ یا سرطان سر لوزالمعده است، یرقان همولتیک دراین نوع یرقان انهدام بیش ازحد گلبول های قرمز سبب افزایش بیلی روبین میشود کبد تاحداکثر توانائیش بیلی روبین های تشکیل شده وابدرون روده دفع میکند و باقی مانده بیلی روبین درخون جمع میشود، یرقان سمی این نوع یرقان وقتی عارض میشود که مقادیری مواد سمی از قبیل قارچهای سمی وعصاره سرخس نر و کلروفرم واردبدن شوند، یرقان عفونی این نوع یرقان درموقعی عارض میشودکه سلولهای کبد دراثر عوامل عفونی ازقبیل ویروس هپاتیت ویاعامل تب زرد ویا سپتی سمی ها عفونی وآزرده شوند ودرنتیجه میزان انتقال بیلی روبین ازخون به مجاری صفراوی کاهش یابد، زردی کاخه کاخر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرقان
تصویر فرقان
((فُ رْ))
آن چه که حق و باطل را از هم جدا کند، قرآن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یرقان
تصویر یرقان
((یَ رَ))
بیماری زردی، نوعی بیماری که در اثر اختلالات کبد به وجود می آید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
الدّوريّة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
Rotating, Swaying
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
rotatif, se balançant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
вращающийся , колеблющийся
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
घूर्णनशील , झूलते हुए
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
گھومنے والا , جھولتا ہوا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
ঘূর্ণমান , দুলন্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
inazunguka, kutikisika
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
dönen, sallanan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
회전하는 , 흔들리는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
回転する , 揺れる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
סובב , מתנדנד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
หมุน , โยก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
berputar, bergoyang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
rotierend, schwingend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
roterend, schommelend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
rotatorio, balanceándose
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
rotante, oscillante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
rotativo, balançando
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
旋转的 , 摇摆的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
обертовий , коливаючийся
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چرخان
تصویر چرخان
obracający się, kołyszący się
دیکشنری فارسی به لهستانی