جدول جو
جدول جو

معنی چرخشت - جستجوی لغت در جدول جو

چرخشت
چرخی که در آن انگور گیرند، حوضی که در آن انگور بریزند و لگد کنند تا شیره آن برآید، آلتی که درآن انگور ریزند و با منگنه شیره آن را گیرند
فرهنگ لغت هوشیار
چرخشت
چرخی که با آن آب انگور بگیرند، ظرفی که در آن انگور بریزند و لگد کنند تا آبش گرفته شود و در خم بریزند برای ساختن شراب، جاست، سپار، برای مثال آنگه به یکی چرخشت اندر فکندشان / بر پشت لگد بیست هزاران بزندشان (منوچهری - ۱۵۵)
تصویری از چرخشت
تصویر چرخشت
فرهنگ فارسی عمید
چرخشت
((چَ خُ))
چرخی که با آن آب انگور گیرند، حوضی که در آن انگور بریزند و لگد کنند تا آبش گرفته شود
تصویری از چرخشت
تصویر چرخشت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

چرخی که در آن انگور گیرند، حوضی که در آن انگور بریزند و لگد کنند تا شیره آن برآید، آلتی که درآن انگور ریزند و با منگنه شیره آن را گیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرخش
تصویر چرخش
Circling, Circulation, Gyration, Rotation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
круговой , циркуляция , вращение , вращение
دیکشنری فارسی به روسی
kreisend, Zirkulation, Drehung, (DE) Rotation
دیکشنری فارسی به آلمانی
обертальний , циркуляція , обертання , обертання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
okrężny, cyrkulacja, obrót, (PL) rotacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
环绕的 , 循环 , 旋转 , 旋转
دیکشنری فارسی به چینی
girando, circulação, rotação, (PT) rotação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
circolare, circolazione, rotazione, (IT) rotazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
girando, circulación, giro, (ES) rotación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
en cercle, circulation, rotation, (FR) rotation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
cirkelend, circulatie, rotatie, (NL) rotatie
دیکشنری فارسی به هلندی
หมุน , การหมุนเวียน , การหมุน , การหมุน
دیکشنری فارسی به تایلندی
berputar, sirkulasi, putaran, (ID) rotasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
دائريٌّ , تداولٌ , دوارٌ ,
دیکشنری فارسی به عربی
घेरना , संचलन , घुमाव , घुमाव
دیکشنری فارسی به هندی
סובב , מחזור , סיבוב , סיבוב
دیکشنری فارسی به عبری
円を描く , 循環 , 回転 , 回転
دیکشنری فارسی به ژاپنی
원을 그리는 , 순환 , 회전 , 회전
دیکشنری فارسی به کره ای
dönen, dolaşım, dönüş, (TR) dönüş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
kuzunguka, mzunguko, (SW) mzunguko
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ঘুরানো , সঞ্চালন , ঘূর্ণন , ঘূর্ণন
دیکشنری فارسی به بنگالی
گھومنا , گردش , گردش
دیکشنری فارسی به اردو