جدول جو
جدول جو

معنی چاکنو - جستجوی لغت در جدول جو

چاکنو
دره ای در کلاردشت واقع در شهرستان چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چاکشو
تصویر چاکشو
چشمیزک، دانه ای سیاه و براق که برای معالجۀ چشم درد به کار می رفته، چشملان، تشن، حسب السودان، تشمیزج، چشمک، چشام، چشوم، چشخام، چاکشی، خاکشو، چاکسی
فرهنگ فارسی عمید
دانه ای ریز و سیاه به اندازۀ دانۀ به که در طب قدیم جزء داروهای چشم به کار می رفته
فرهنگ فارسی عمید
چاکسو، دانه ای باشد سیاه و لغزنده بمقدار عدس و آن را در داروهای چشم بکار برند، (برهان) (آنندراج)، دارویی سیاه رنگ است که با کافور در چشم ریزند، (صحاح الفرس)، دانه ای است سیاه و گرد که آن را با کافور بسایند و در چشم کشند و در میان کافور نهند تا کافور نگهدارد و بزرگتر از عدس است، (اوبهی)، و رجوع بچاکسو شود، نام درختی است که میوۀ آن را ’تولی’ و ’تیره تلی’ و ’بروده’ و آلوی چینی نیز گویند
لغت نامه دهخدا
چاکشو، تشمیزج، بهندی دانه ای باشد سیاه و لغزنده بمقدار عدس و آن را در داروهای چشم بکار برند، (برهان) (آنندراج) (فرهنگ جهانگیری) (ناظم الاطباء)، دوای چشم، داروی مخصوص چشم، دارویی که در چشم ریزند تا چرک آن را پاک کند و چشم را شست و شو دهد، و رجوع بچاکشو شود
لغت نامه دهخدا
چاقو، قلم تراش، کارد کوچک جیبی، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
دانه ای ریز و سیاه باندازه بهدانه که در قدیم با کافور برای مداوا در چشم میکشیدند بزرالخمخم
فرهنگ لغت هوشیار
دانه ای ریز و سیاه باندازه بهدانه که در قدیم با کافور برای مداوا در چشم میکشیدند بزرالخمخم
فرهنگ لغت هوشیار
دانه ای ریز و سیاه به اندازه دانه به که در طب قدیم برای مداوای چشم به کار می رفته است
فرهنگ فارسی معین
بیماری درد گلو اوریون
فرهنگ گویش مازندرانی
نام چشمه و رودی در شهرستان سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی