تکثیر و تولید نوشته به تعداد زیاد، نقش کردن تصویر یا نوشته برروی کاغذ یا پارچه، تولید و انتقال فیلم بر روی کاغذ عکاسی، تمامی نسخه های یک کتاب که در یک زمان منتشر می شود مثلاً چاپ دوم کتاب
تکثیر و تولید نوشته به تعداد زیاد، نقش کردن تصویر یا نوشته برروی کاغذ یا پارچه، تولید و انتقال فیلم بر روی کاغذ عکاسی، تمامی نسخه های یک کتاب که در یک زمان منتشر می شود مثلاً چاپ دوم کتاب
طبع، باسمه، عملی است که بواسطۀ آن میتوان از روی یک نوشته چند نسخۀ شبیه به آن تهیه کرد، (لغات نو فرهنگستان)، طبع و باسمه و تافت و انطباع و تافتگی از روی خط و نوشته، (ناظم الاطباء)، چاپ اول، طبع نخستین کتابی، چاپ عبدالرحیم، طبع او، چاپ سنگی و چاپ سربی و چاپ ژلاتینی از انواع طبع است، دروغ، گزافه، اغراق، در وجه اشتقاق این کلمه عقاید مختلف اظهار شده است، بعض دانشمندان کلمه چاپ را مأخوذ از ’چاو’ دانسته اند (لفظ ’چاو’ یک کلمه چینی است و شرح آن درجای خود بتفصیل آمده است برای اطلاع به ’چاو’ رجوع شود) از جمله دانشمند فقید عباس اقبال در مجله بهار سال 2 شمارۀ 8 تحت عنوان ’چاو، چاپ، اسکناس’ مینویسد: ’چیزی که به احتمال قوی میتوان گفت این است که دو لفظ ’چاپ’ و ’چاپ خانه’ (معمول امروزی) همان ’چاو’ و ’چاو خانه ’ قدیم است که با اندک تحریف، یعنی با تبدیل ’و’ به ’پ’ به این صورت در آمده ... ’ و نیز آقای پورداود استاد دانشگاه در تعریف لغت ’چاو’ نوشته اند: ’ ... (چاو) از این گذشته در زبان فارسی به هیئت ’چاپ’ و ’چاپخانه’ مانده که بجای کلمات عربی ’طبع’ و ’مطبعه’ بکار میرود شک نیست که این کلمه یادگار روزگار ’کیخاتوخان’ و از ’چاو’ و ’چاوخانه’ آن زمان است در هند هم این کلمه بجای مانده چهاب، چهاپه، چهاپه خانه، چهاپاتی و چهاپتا (چاپ کردن) موجود است’، (هرمزدنامه ص 224)، اما دانشمندان دیگر با تحقیقات بیشتری که در این خصوص بعمل آورده اند اشتقاق ’چاپ’ را از چاو بعید می دانند و این عقیده را رد می کنند، آنان معتقدند که ’چاپ’ از لفظ ’چهاپ’ و ’چهاپه’ هندی گرفته شده است از جمله آقای مجتبی مینوی استاد دانشگاه در پایان مقاله ای تحت عنوان ’ترجمه علوم چینی بفارسی در قرن هشتم هجری’ مینویسد: ’ ... چاپ از لفظ ’چهاپه’ هندی مشتق است و این جانب تفصیل این مطلب را در ذیل مقاله ای که راجع به رفتن محصلین ایرانی بفرنگستان تحت عنوان اولین کاروان معرفت، در مجلۀ یغما نوشته بیان کرده ام، ’ (مجلۀ دانشکده ادبیات شمارۀ 1 سال سوم مهر ماه 1334)، اینک تفصیل آن مطلب را از ذیل مقالۀ ’اولین کاروان معرفت’ در اینجا میاوریم: ’در باب کلمه چاپ (و اینکه این لفظ از کجا آمده است) عقاید مختلف اظهار شده است و چندی پیش یکی ازفضلای ایران حدس زد که شاید این کلمه از لفظ ’چاو’ مغولی آمده باشد، لفظ ’چاو’ بر پولی اطلاق میشده است که هفتصد سال پیش در ایران از کاغذ یا چرم میساخته اند و بر آن مهر میزده اند یا علاماتی نقش میکرده اند ولی بسیار مستبعد است که این کلمه ربطی با لفظ چاپ داشته باشد، در سفرنامه های ایرانیان که در حدود صد و سی چهل سال پیش نوشته شده است کلمه طبع و چاپ مکرر آمده است و محتاج به گفتن نیست که فن چاپ در ترکیه و هندوستان و مصر زودتر از ایران رائج شد، کسانی که کتب چاپ ترکیه و مصر را دیده بودند این صنعت را به لفظ طبع و طباعت میخواندند و آنهائی که به هندوستان سفر کرده بودند و کتابهای چاپ هند را دیده بودند لفظ ’چهاپه’ یا ’چاپ’ را بکار میبردند (مثل میرزا ابوالحسن خان شیرازی و میرزا ابوطالب خان اصفهانی) - در سفرنامۀ میرزاابوطالب خان هر دو لفظ استعمال شده است، در زبان هندی لفظ چاپ بمعنی مهر است و پارچه هایی را که (مثل چیت و قلمکار) بوسیلۀ مهرها یا قالبهای چوبی نقش میکنند ’چهاپانیا’ و ’چهاپاره’ میگفته اند، وچون صنعت طباعت شبیه به همین مهر زدن و نقش کردن بوسیلۀ قالب است همان چهاپه را در این مورد نیز بکار برده اند، در مسیر طالبی یعنی سفرنامۀ میرزا ابوطالب خان اصفهانی این عبارت آمده است: ’ذکر کار خانه تبع (کذا) یعنی چهاپه گری کتاب و تصویر، از صنعتهای مفید است فایدۀ چهاپۀ کتاب نشر علم است که علت غائی و علماء و مصنفین میباشد ... و طریق آن صنعت بواسطۀ وجود آن در کلکته بمردم ظاهر است’ پانزده سال بعد از او میرزا صالح در سفرنامۀ خود نوشت که در سال 1445 م، در هلند اختراع چاپ زنی شده و در سال 1477 میلادی صنعت مزبور را بانگلند آورده در سال 1536 میلادی باسمه کردن تصاویر در بالای مس و نسخۀ آن بر روی کاغذ در انگلند اختراع گردیده، میرزاصالح در کتاب خود مکرر از چاپ وچاپخانه و چاپ کردن و استاد چاپ زن و چاپ شدن و چاپ زدن و از چاپ بیرون آمدن بحث میکند’ (مجلۀ یغما شمارۀ هشتم سال ششم آبانماه 1332)، بدیهی است از دو عقیده که دانشمندان درباره اشتقاق کلمه ’چاپ’ اظهار داشته اند عقیدۀ دوم صائب تر و اشتقاق ’چاپ’ از ’چهاپ’ و ’چهاپه’ (چنانکه آقای مینوی نوشته و استدلال کرده اند) صحیح تر مینماید، تاریخ چاپ، چاپ در چین: چنانکه میدانیم نخستین بار در جهان صنعت چاپ در کشور چین معمول گردید و چینیان زودتر از سایر ملل به این صنعت پی بردند و در صدد تکمیل آن برآمدند و کتاب چاپ کردند، درباره صنعت چاپ و چگونگی ایجاد و تکمیل آن در کشورچین بهتر است از اطلاعاتی که یک دانشمند قدیم ایرانی در آن خصوص داشته و در کتاب خود آورده است استفاده کنیم و قسمتی از مقالۀ مجتبی مینوی استاد دانشگاه را که در آن مقاله از آن دانشمند و کتاب او یاد کرده و مطالبی از آن کتاب نقل کرده اند در اینجا بیاوریم، مجتبی مینوی در مقاله ای تحت عنوان ’ترجمه علوم چینی به فارسی در قرن هشتم هجری’ می نویسند: ’یکی از نسخه های خطی منحصر بفرد فارسی که در استانبول دیدم کتاب موسوم به ’تانکسوق نامۀ ایلخان در فنون علوم ختائی’است که در عهد غازان خان باهتمام رشید الدین فضل اﷲ وزیر همدانی تهیه شده است و ترجمه قسمتی از کتب طبی و علمی چینی به زبان فارسی است و در کتاب خانه ایا صوفیه بشمارۀ 3596 محفوظ است ... ’ (سپس مقالۀ خود را ادامه میدهند و پس از بیان شرح حال رشید الدین و معرفی کتاب ’تانکسوق نامه ...، ’ و نقل مطالبی از فصول مختلف این کتاب مینویسند) : ’این کتاب رشیدالدین تا آنجا که بنده اطلاع دارم قدیمترین مأخذ فارسی در باب وجود صنعت چاپ در چین است، چاپ کتاب را چینی ها در عصر سلسلۀ سلاطین تانگ بکمال رسانیدند، یعنی مقارن قرن اول تا سوم هجری، شیوۀ متداول همان بود که وصف آن را رشیدالدین کرده است و عن قریب عین عبارات او نقل خواهد شد، یعنی روی یک قطعۀ چوب تمام مطالبی را که باید در دو صفحۀ متوالی بیاید، بعلاوۀ یک ستون عنوان باب و فصل و ممیزات دیگر در میان دو صفحه، وارونه میکندند و سپس آن را مرکب زده روی کاغذ برمیگرداندند و آن کاغذ را از وسط تا میزدند و کتاب هر چند ورق میشد از این اوراق تاکرده مرکب بود که پهلوی یکدیگر گذاشته میدوختند، هنوز هم همین شیوه در چین متداول است و اهل مملکت آن را بر شیوه های دیگر ترجیح میدهند، شیوۀ دیگری که اختراع کردند گویا در عصر رشیدالدین هنوز معمول نشده بوده و ابداع آن یا در همان عهد و یا اندکی بعدتر باید شده باشد، آن طریقه این بود که قالبهای متعدد به عده ای که برای تمام اشکال و صورتهای معمولی خط چینی لازم بود تعبیه کرده بودند و از این قالب ها عده بسیاری مکعب های گلی یا فلزی متساوی بیرون میریختند که بر یک سطح هر یک از آنها نقش یکی از آن اشکال بطور معکوس و برجسته منقور بود و یا آنکه مکعب های چوبی متساوی میگرفتند و نقش وارونۀ هر شکلی را بر یک سمت هر مکعبی بطور برجسته نقر میکردند و مقدار بسیار زیادی از هر شکل و صورتی تهیه کرده و حاضر داشتند و این مکعب های گلی یا چوبی یا فلزی برای ایشان همان عملی را انجام میداد که امروزه حروف سربی برای ما انجام میدهد یعنی آنها را پهلوی هم مطابق مضمون و مطالبی که میخواستند چاپ شود ترتیب میدادند و ’صفحه بندی’ میکردند و برای عمل ’طبع’ بکار میبردند، خواجه رشیدالدین فضل اﷲ چنانکه گفته شد فقط از آن شیوۀ قدیم خبر میدهد و عین عبارت او این است: ضبطی نهاده اند که کتابی را بر صحیفه های چوب می کنند بخطی که در غایت خوبی باشد و تمام مقروء و مصحح و آن را بر کاغذ میزنند مانند آنکه نقاشان نقش بر چوب کرده قالب میزنند تا همه متساوی و راست و نیکو و آسان باشد و آنچه کاتبی بسالی نویسد به یک روز قالب برزنند و کاغذ تنک خطایی که میسازند غرض از تنکی آن آن است که قالب نیک در آن نشیند و نقش درست بیرون آید و الا کاغذ چنین تنک نساختندی و سیاهی نیز چنان ساخته که لایق قالب زدن باشد و هر چند قالب بریک روی کاغذ می زنند و یک روی دیگر صرفه میرود لیکن در تنکی و آلت کاغذ و حجم کتاب دو سه چندان توفیر باشد و نیز کاغذ از پوست درخت توت و درخت نی و میان انواع نی ...، و میان آن مانند میان چوب پوسیده میباشد، میکنند تا عظیم آسان و کم بضاعت و اندک قیمت بود ... حکمت در وضع خط و فواید آن و آسانی کتاب و آسانی ساختن کاغذ و هرچه بدان تعلق دارد که مصلحت و مدار ملک و ضبط آن بقلم راست آید، این معانی است که شرح داده شد، خواجه رشیدالدین در مقدمۀ قسمت تاریخ ختای از جامعالتواریخ هم طریقۀ فن چاپ را بیان کرده است و داود بناکتی در تاریخ خود آن فصل را نقل کرده بدین عبارت: ’آنگاه به موجبی که عادت ایشان است از آن کتاب نسختها کرده و میکنند چنانکه در آن هیچ تغییر و تبدیل و زیادت و نقصان نمی تواند بود و آن چنان است که چون بهترین کتب آن تواند بود که درست باشد و خطش بغایت خوب و مجال تغییر و تبدیل در آن نه، رعایت این هر سه معنی را وصفی کرده اند که هر کتاب که نزد ایشان معتبر افتاد خطاطی خوش نویس را حاضر کرده اند تا هر صفحه ای از آن کتاب به خطی پاکیزه بر لوحی نوشته است و تمامت دانندگان آن قسم باحتیاط تمام مقابله و تصحیح آن کرده و خط خویش بر ظهر آن لوح مثبت گردانیده، آنگاه نقاران ماهر استاد را فرموده تا آن را نقاری کرده اند و چون از تمامت کتاب بر این طریقه نسخت گرفته اند و بر هر یک عدد آن بر توالی نوشته، آن لوحها را همچون سکۀ دارالضرب در کیسه ها به مهر امناو معتمدان معین سپرده اند و در دکانهای مخصوص به آن مصلحت مضبوط نهاده و بر آن عمال تمغائی معین و مقرر گردانیده، بهر وقت که کسی نسخه ای از آن خواهد پیش آن جماعت برود و حقوق معین دیوانی و مؤنات آن بدهد ایشان آن لوحهای آن کتاب بیرون آرند و بر مثال سکۀ زربر اوراق کاغذ نهند و به وی تسلیم کنند و بدین طریقه ممکن نیست که در هیچ کتابی از کتب ایشان زیادت و نقصان تواند بود، بدان سبب بر کتاب مذکور (یعنی کتاب تاریخ ختای که سابقاً ذکر شد) اعتماد کرده نقل تاریخ ایشان میرود’، چاپ در اروپا: صنعت چاپ را در اروپا یکنفر آلمانی بنام ’گوتنبرگ’ (هانس یا جوهانس ژنفلیش متولد سال 1400 - وفات 1468 میلادی) اختراع کرد و اول دفعه با چاپ سنگی آزمایشهایی نمود و کتابهایی بچاپ رسانید که از آن جمله تورات 36 سطری و تقویم 1448 میلادی را باید نام برد و بعد درباره چاپ با حروف متحرک (چاپ سربی) نیز مطالعات خود را ادامه داد و افتخار کشف این صنعت مهم و مفید برای همیشه بنام او ثبت گردید، رجوع به گوتنبرگ شود، چاپ در ایران: صنعت چاپ از طریق اروپا به ایران راه یافت و نخستین بار در زمان سلطنت فتحعلی شاه قاجار و به همت و مساعدت عباس میرزا نایب السلطنه چند تن از ایرانیان فن چاپ کردن را در اروپا آموختند و دستگاه چاپ حروفی (چاپ سربی) و چاپ سنگی را از اروپا به ایران آوردند، در خصوص اینکه چه کسی اول دفعه چاپخانه در ایران دایر کرده و اولین مطبعه از نوع چاپ سربی یا چاپ سنگی بوده و دستگاه چاپ در کدام یک از شهرهای ایران زودتر بکار افتاده، عقاید مختلف است، لیکن از مجموع تحقیقات و مطالعاتی که تاکنون در این باره بعمل آمده مسلم شده است که نخستین بار دستگاه چاپ حروفی (سربی) که به ایران وارد شده در شهر تبریز دایرگردیده است بشرحی که مجتبی مینوی استاد دانشگاه در مقالۀ (کاروان معرفت) نوشته و توضیح داده اند این دستگاه چاپ سربی و اولین مطبعۀ فارسی را میرزا صالح شیرازی (که از طرف عباس میرزا نایب السلطنه برای تحصیل همراه چهار ایرانی دیگر به اروپا اعزام شده بود) درانگلستان خریده با خود به ایران آورد و در شهر تبریز دایر کرد، برای توضیح و تفصیل بیشتر نخست مقاله ای را که به تاریخ 28 آذر ماه 1290 هجری شمسی در شمارۀ پنجم سال دوم دورۀ جدید روزنامۀ کاوه تحت عنوان ’چاپخانه و روزنامه در ایران’ چاپ شده و بعد قسمتی از مقالۀ (کاروان معرفت) را که بقلم مجتبی مینوی در شمارۀ هشتم سال ششم مجلۀ یغما درج گردیده است عیناً نقل میکنیم، روزنامۀ کاوه مینویسد: ’چاپخانه و مطبعه و بصمه خانه که به هر سه لفظ در ایران دائر است، معلوم است که از فرنگستان به ایران آمده ولی این لفظهای مختلف هر یک منشاء دیگری دارد: لفظ مطبعه که عربی است محتاج بشرح نیست چه واضح است که از طباعت و طبع که به همین معنی بوده اخذ شده، منشاء لفظ ’چاپ’ که در هندوستان گاهی ’چهاپ’ هم نوشته میشود برنگارنده کاملاً روشن نیست بعضی ها آن را مأخوذ از کلمه ’چاو’ مغولی یا چینی که اسم اسکناس و پول کاغذی بوده که در عهد گیخاتوخان پادشاه مغول در ایران رایج شد (و شرح آن درکتب و تواریخ ثبت است) فرض کرده اند ولی مأخذ این فقره معلوم نیست، نگارنده احتمال میدهد که این لفظ ازهند به ایران آمده باشد و شاید هم اصلاً لفظ هندی باشد، لفظ ’بصمه’ یا ’باصمه’ اگر چه ظاهراً ترکی بنظر می آید و حالا بطور اسم مصدر از فعل ’بصمق’ عثمانی یا ’باصماخ’ در ترکی شرقی استعمال میشود و عمل طبع را هم در زبان ترکی فعلا ’باصمق’ میگویند و مشتقات آن را در مقام ’طبع کردیم’ و ’طبع شده’ استعمال میکنند با وجود این منشاء اصلی آن درست واضح نیست چه این لفظ از قدیم یعنی از عهد مغول معمول بوده و در آن عهد میان مغولها بتصویر پادشاهان مغول ’بصمه’ میگفتند، ظاهراً اولین مطبعه هم که به ایران آمده معروف به بصمه خانه شده بود چنانکه ’آنژدوسن ژوزف از مبشرین و پادریان فرقۀ نصارای کرملیط از اهل طولوز در کتاب ’لغت فرنگی و پارسی’ خود که درحدود سنۀ 1081 تألیف کرده و در سنۀ 1096 بطبع رسانیده در تحت عنوان کلمات ’باصمه خانه، کارخانه بصمجی، مطبع’ (صفحۀ 415 از آن کتاب) چنین مینویسد: ’حضرات پادریان کرملیت میدانی میر بصمه خانه عربی و فارسی در عبادت خانه خودشان در اصفهان برپا و دایر کرده بودند و هنوز دارند، ارامنه نیز در جلفه بصمۀ ارمنی دارند’، بعد از این جمله شرح میدهد ومیگوید که هیچکدام از مطبعه ها عاقبت پیشرفت نکردند و این بسبب خشکی مفرط هوا است، از عبارت فرانسوی این کشیش که به لفظ ’پدران قدیم ما’ گفته استنباط میشود که مطبعۀ مزبور در اوایل قرن یازدهم هجری به ایران آمده چه مبشرین مسیحی کاتولیک از اوایل این قرن به اصفهان آمده وبرقرار شدند ابتدا فرقۀ اوگوستین های پرتگالی در سنۀ 1011 و بعد از آنها فرقۀ کرملیت های اصلاح شده در سنۀ 1016 بعد فرقۀ کاپوسن های فرانسوی در سنۀ 1038 و فرقۀ یسوعیین (ژزویت) در سنۀ 1055 و کمی بعد از آنها دومینیکن ها در اصفهان برقرار شدند، پس ورود مطبعه را به ایران ممکن است در حدود سنۀ 1020 تا 1030 دانست که همین کرملیت ها آوردند و ابتدا بعضی اوراق بزبان عربی و فارسی در ادعیه و اذکار مسیحی طبع کردند، در جلفای اصفهان هم ارامنه از قدیم الایام یک چاپ خانه ارمنی داشته اند، این مطبعه بنا بر قول هوتم شیندلر ’تقریباً سی سال بعد از اینکه شاه عباس اول در سنۀ 1013 چند هزار خانوادۀ ارامنه را از جلفای قفقازیه به اصفهان کوچانید و در نزدیک آن شهر ساکن ساخت کتب متعدد با حروف ارمنی چاپ کرده ابتداء از تاریخ 1050 در کتابخانه ها موجود است و قسمتی از حروف قدیم الحال هم در نماز خانه جلفا حاضر است در این زمان چاپ خانه ارمنی با حروف جدید کار میکند’ در دائره المعارف بریتانیا در مادۀ ’ادبیات ارمنی’ نیز ذکر یک ورق بزرگی بزبان ارمنی چاپ جلفای اصفهان شده که در سنۀ 1050 طبع شده، موضوع این ورقه دینی است و عبارت است از گزارش پدران کویر از این فقره معلوم میشود که دخول مطبعۀ عربی در ایران قبل از دخول آن در عثمانی بوده چه در عثمانی ابتدا در سنۀ 1141 بود که چاپ عربی آمد و اولین کتاب مطبوع با آن حروف ترجمه ترکی صحاح جوهری بود اگر چه طبع با حروف دیگر در عثمانی قدیمتر است و ابتداء در سنۀ 894 نخستین مطبعه از طرف یهودیها در اسلامبول بنا شده و در سنۀ 953 اولین کتاب عربی که در آن مطبعه چاپ شد تورات عربی بود ولی با حروف عبرانی، خود ایرانیها سالیان دراز بی مطبعه بودند و ابداً در خیال آن نبودند و مثل سایر آثارتمدن، مطبعه نیز خیلی دیر به ایران رسید، شاردن سابق الذکر در کتاب سیاحت نامۀ بزرک و معروف خود گوید: ’ایرانیان صد دفعه تا حال خواسته اند مطبعه داشته باشند، فواید و منافع آن را میدانند و می بینند و ضرورت و سهولت آن را می سنجند لیکن تا حال کامیاب نشده اند، برادر وزیر اعظم (یا مجتهد بزرگ ؟) که آدم خیلی عالم و مقرب شاه است در سنۀ 1087 از من خواست تا عمله ای از فرهنگ بیاورم که این کار را بایرانیان بیاموزد و کتب مطبوعۀ عربی و فارسی را هم که من به او داده بودم بشاه نشان داده و اجازه گرفته بود ولی وقتیکه پای پول بمیان آمد همه چیز بهم خورد’ نه تنها در زمان شاردن بلکه صد سال بعد هم ایرانیان همتی در باب مطبعه نکردند تا وقتیکه در زمان سلطنت فتحعلیشاه اولین مطبعه در تبریز برقرار شد، در باب این مطبعۀ مرحوم هوتم شیندلر چنین مینویسد: ’در سال 1233 شخصی موسوم به آقازین العابدین تبریزی اسباب آلت مختصر باسمه خانه طیبوگرافی یعنی چاپ حروفی به تبریز آورده در تحت حمایت عباس میرزا نایب السطنه که در آن زمان حکمران آذربایجان بود مطبعۀ کوچکی را برقرار نمود و بعد از مدتی کتابی را موسوم به ’فتح نامه’ تمام کرد، این کتاب نخستین کتابی بود که در ایران بحروف عربی مطبوع شد، مصنف کتاب مذکور میرزاابوالقاسم قایم مقام بود و قصه ها گفته از جنگی که در سال 1227 میان دولتین روس و ایران واقع شد و بتوسطصلح نامۀ گلستان مورخۀ 12 اکتبر 1813 میلادی / 16 ذی القعده 1228 هجری قمری به انتها رسید، ’فتحعلی شاه میرزا زین العابدین را در سال 1240 بدارالخلافه احضار کردو میرزای مزبور ابتدا به منزل ملک الشعرای ثانی آمد ولی چون ملک از این کیفیت بصیرتی نداشت منوچهرخان معتمدالدوله میرزا را جذب کرد و در تکیۀ منوچهرخان منزل داد، کمی بعد از آن میرزا زین العابدین قرآن مجید اعلی را بخط مرحوم میرزای تبریزی که به ’قرآن معتمدی’ مشهور شد بچاپ حروفی ؟ درآورد، چند نفر پیش میرزا زین العابدین شاگرد بودند و یکی از آنها مرحوم میرباقر بود که بعدها نسخۀ ناسخ التواریخ تألیف لسان الملک را بچاپ لیتوگرافی درآورد: ’در مآثر سلطانی که بسعی و استادی ملامحمدباقر تبریزی در اواخر شهر رجب 1241 هجری قمری در تبریز بچاپ حروفی بطبع رسیده نیز در ضمن وصف طبع اشاره به میرزازین العابدین مزبور هست ’که به اهتمام منوچهرخان مجلدات از کتب حدیث باسمه کرده’ بعد از فوت عباس میرزا (سنۀ 1249 هجری قمری) مطبع طیبوگرافی تبریز موقوف شد ... ’طیبوگرافی یعنی چاپ حروفی طهران در سال 1261 موقوف شده بود و آنکه در تبریز بود تقریباً ده سال قبل از آن بسته شده بود، در سال 1246 شخصی روسی اسباب مختصری چاپ سنگی یعنی لیتوگرافی به تبریز آورد اما تا سال 1256 خیلی ثمر نبخشید بعد از آن تاریخ خوب عمل کرد، در سال 1259 آقاعبدالعلی اسباب لیتوگرافی بطهران آورد و بدون تأخیر مشغول کار شده در همان سال نخستین کتاب چاپ سنگی که در طهران بطبع رسید کتاب ’معجم فی آثار ملوک العجم’ (بود) تألیف میرزا عبداﷲ بن فضل اﷲ، و تاریخ پطر کبیر (نیز) بسعی او تمام شده آقا عبدالعلی بعد از چندی کارخانه را به آقا میرباقر واگذار نمود، چاپ خانه سنگی در دارالعلم شیراز تقریباً در سال 1254برقرار شد ولی گویا غیر از یک کتاب (قرآن مجید) کاری نکرد، در اصفهان تقریباً در سال 1260 عمل لیتوگرافی شروع کرد و کتاب رسالۀ حسینیه بطبع رسید’، تا اینجا عین کلام مرحوم شیندلر بود، در یک کتاب فرانسوی موسوم به ’مطبعه در خارج ازفرنگستان که مؤلف آن امضای مجهول ’یک کتاب شناس’ میکند و تاریخ مطبعه ها را در بلاد عالم غیر از فرنگستان بترتیب حروف تهجی اسامی شهرها و ممالک ذکر میکند و در سنۀ 1319 - 1320 هجری قمری (1902 میلادی) در پاریس بطبع رسیده در باب اولین مطبعه در ایران در مادۀ تبریزگوید: ’دکتر کوتون گوید که در سنۀ 1822 میلادی (1238 - 1239 هجری قمری) جوانی میرزا جعفر نام اولین مطبعۀ سربی را در این شهر (یعنی تبریز) دائر کرد و کتاب اول که چاپ شد گلستان بود که بنا بقول ساسی و کاترمر در سال 1824 میلادی (1240 - 1241 هجری قمری) و بقول کوتون مشارالیه در سنۀ 1825 میلادی (1241 - 1242 هجری قمری) چاپ شده بعد از آن تاریخ قاجاریه تألیف عبدالرزاق بن نجفقلی در آن مطبعه چاپ شده، (معلوم است که قول هوتم شیندلر در این باب صحیح تر و معتبرتر است)، ایضاً در کتاب مزبور در مادۀ طهران نیز شرحی بنقل از روزنامۀ جمعیت آسیایی مبشرین انگلیسی درباره اولین کتب مطبوعه در طهران درج میکند و میگوید آن کتب در کار خانه معتمدالدوله به اهتمام ملاعباسعلی به چاپ رسیده اند و اسامی بعضی از آن کتب را میدهد، درمقدمۀ رساله ای که جناب آقا میرزا محمدعلی خان تربیت در تاریخ جراید ایرانی تألیف کرده اند و موسوم است به ’ورقی از دفتر تاریخ مطبوعات ایرانی و فارسی’ که ترجمه انگلیسی آن را جناب استاد برون نشر کرده اند ونسخۀ فارسی هنوز بدبختانه بطبع نرسیده نیز اطلاعات ذیل درباره اولین مطبعه در ایران ثبت است: ’ ... در حدود سال 1240 عباس میرزا نایب السطنه میرزا جعفر نام تبریزی را بمسکو فرستاد که یک دستگاه چاپ خانه سنگی بیاورد و آن صنعت را نیز بیاموزد، وی دستگاهی به تبریز آورده و دایر کرد، مشهدی اسد آقا باصمه چی معروف تبریزی که خودش حالا (یعنی در وقت تألیف کتاب در سنه ٔ1330) زنده و مطبعۀ قدیمش هنوز در تبریز دائر است روایت میکند که میرزاصالح شیرازی وزیر طهران میرزا اسداﷲ نامی را از اهل فارس با مخارج زیاد برای یاد گرفتن صنعت چاپ به پترسبورگ فرستاد و مشارالیه پس از مراجعت در تبریز بدستیاری آقا رضا (پدر مشهدی اسدآقا راوی این روایت) مطبعۀ سنگی (لیتوگرافی) تأسیس نمود و اولین نسخه ای که در آن مطبعه چاپ شد قرآن مجید بود بخط میرزا حسین خوشنویس معروف، بعد از پنج سال شاه این مطبعه را با اجزاء و عمال آن به طهران خواست و اولین نسخه ای که در طهران طبع شد دیوان نشاط (میرزاعبدالوهاب معتمدالدوله متخلص به نشاط) بود’ در کتاب موسوم به ’کتاب شناسی شرقی’ تألیف زنکر و در کتاب ’کتاب شناسی ایران’ تألیف شواب و کتاب فهرست کتب عربیه و فارسیه و ترکیه منطبعه در اسلامبول و مصر و ایران و موجوده در موزۀ آسیائی پترسبورک تألیف دورن که در پترسبورک در سنۀ 1866 میلادی طبع شده اسامی کتب زیادی از قدیمترین مطبوعات ایران ثبت است که چند فقره از آنها را که مهم ترند ذیلا درج میکنیم و خصوصاً سه چهار فقره که اول ذکر میشوند برای اصلاح بعضی فقرات آنچه از هوتم شیندلر نقل شد مفید است: رسالۀ حسینیه چاپ اصفهان بقول زنکر در سنۀ 1244 و بقول دورن بتاریخ غرۀ رحب سنۀ هجری قمری قرآن چاپ شیراز سنگی سنۀ 1840 میلادی (1244 - 1245 هجری قمری) بقول زنکر، محرق القلوب نراقی چاپ طهران سنۀ 1229 بقول شواب و سنۀ 1248 بقول دورن، جلاء العیون و عین الحیوه و حیاهالقلوب و مفتاح النبوه سنۀ 1240 بقول دورن، نخبۀ کلباسی (رسالۀ عملیۀ فقه) چاپ اصفهان سنۀ 1246 بقول دورن، گنجینۀ معتمدالدوله میرزا عبدالواهاب متخلص به نشاط چاپ طهران سنۀ 1266 بقول دورن، علاوه بر اینها که ذکر شد باز اسامی خیلی کتب دیگر در مآخذ مزبوره موجود است که از سنۀ 1239 به این طرف در تبریز طهران و اصفهان چاپ خورده، از بعضی دلایل و قراین معلوم میشود که در همانوقت که در تبریز چاپ خانه سربی اولی دایر بود، چاپ خانه دیگری نیز در طهران در حدود سنۀ 1240 دائر بوده است بدون آنکه مطبعۀ تبریز به طهران نقل شود زیرا که در هر دو مطبعه در سال 1240 وسالهای بعد از آن کتب زیادی چاپ شده، در کتاب مشاهیرالشرق جرجی زیدان در ضمن شرح حال ناصرالدین شاه (ج 1ص 139 و 140) ظاهراً بنقل از قول میرزا مهدی مدیر جریدۀ حکمت فارسی منطبعۀ مصر منیویسد که اولین مطبعه را عباس میرزا نایب السلطنه در تبریز تأسیس کرد و دو نفر از فحول علماء را یعنی میرزا صالح شیرازی و میرزا محمد جعفر تبریزی مشهور به امیر را خواسته و به مسکو و پترسبورک فرستاد و 14 دستگاه اسباب یعنی چرخ مطبعۀ سنگی طرز قدیم آوردند و در تبریز مطبعه ای دائر کردند، بعد از تبریز در طهران و ظاهراً بعد از شیراز و اصفهان نیز اولین شهری که مطبعه در آن پیدا شدشهر ارومی بوده که در سنۀ 1256 به این طرف دعات مسیحی امریکائی در آنجا یک مطبعۀ سربی عربی و سریانی و انگلیسی دارند، دکتر پرکین از اولین مبشرین امریکائی در ارومی در کتاب خود بعنوان (هشت سال در ایران) در باب اولین مطبعۀ خودشان چنین مینویسد: ’در 7 نوامبر 1840 میلادی (12 رمضان 1256 هجری قمری) مطبعه چی آقای بریت از امریکا برگشته و مطبعۀ ما را که کوچک و قابل نقل بود آورد، در 21 نوامبر (26 رمضان) مطبعه را به کار انداخته و بعضی قطعات دعا به زبان سریانی چاپ کردیم، مسلمانان شهر نیز از ورود مطبعۀ ما ممنون بودند، منجم باشی ارومی به ادارۀ ما رجوع کرده و خواهش کرد که تقویم او را برای سال 1257 هجری قمری چاپ کنیم، در 30 نوامبر (5 شوال) شروع به طبع زبور در زبان سریانی قدیم کردیم ... ’ بعد از ارومی ظاهراً به ترتیب تاریخی ذیل در سایر بلاد ایران مطبعه داخل شده: بوشهر، مشهد، انزلی، رشت، اردبیل، همدان، خوی، یزد، قزوین، کرمانشاه، کرمان، گروس، کاشان، عجیب است با آنکه در ایران اول چاپ خانه سربی داخل شده بود بعدها مدتهای دراز منسوخ شده و چاپ سنگی دایر شد ’تا آنکه در سنۀ 1290 در حین مسافرت ناصرالدین شاه بفرنگستان در اثنای توقف در اسلامبول یک دستگاه چاپخانه با حروف عربی و فرنگی بقیمت پانصد لیره عثمانی ابتیاع شد و آن دستگاه را با یک نفر حروف چین روانۀ طهران کردند ولی در تهران اهمال شده و در بوتۀ تعویق ماند تا آنکه در سال 1292 بارون نرمان اجازۀ نشر روزنامۀ فرانسوی به اسم پاتری (وطن) تحصیل کرده و چرخ مطبعه راتعمیر و حروف را صاف کرده و بکار انداخت’ در تبریز قاسم خان پسر علیخان والی (که امروز سردار همایون لقب دارد) در حدود سنۀ 1317باز یک دستگاه مطبعۀ سربی دایر کرد، در همان اوقات یک مطبعۀ کوچک سرکاری هم در ادارۀ محمدعلی میرزا ولیعهد ایجاد شد که شرح نهج البلاغه تألیف ابن ابی الحدید را در آن مطبعه چاپ کردند، امروز در خیلی از بلادمهمه ایران مطبعه موجود و دائر است و این اختراع فرنگی مفید پس از صدها اهمال و مسامحه و اجتناب از رسوم کفار عاقبت در ممالک مسلمان دائر شده و باعث شادی روح گوتمبرگ آلمانی شده است در خاتمه این را نیز بگوئیم که طبع با حروف عربی و نشر کتب عربی و فارسی دراروپا مدتهای زیاد پیش از رواج طبع در مشرق زمین بوده و قرآن و کتب تفسیر و کتب علمی مسلمین در فرنک بطبع رسیده و غالباً در مشرق زمین از روی همین چاپها یا چاپ هندوستان (برای کتب فارسی مخصوصاً لکنهو) دوباره چاپ کرده اند، قرآن مجید سیصد سال بیشتر است در اروپا بطبع رسیده در صورتی که در ممالک اسلامی خیلی بیشتر از صد سال نیست که طبع شده، (روزنامۀ کاوه شمارۀ پنجم سال دوم دروۀ جدید مورخ 28 آذر ماه 1290 یزدگردی) در اینجا مقالۀ روزنامۀ کاوه به پایان میرسدو اکنون میپرداریم بنقل قسمتی از مقالۀ (کاروان معرفت) مجتبی مینوی استاد دانشگاه، در این مقاله پس ازمعرفی میرزا صالح شیرازی از چگونگی مسافرت وی به اروپا و شرح اقدامات و مطالعات او در آنجا سخن میگویندو در پایان مقاله به موضوع ’چاپ’ و ’چاپخانه’ در ایران اشاره کرده مینویسند: ’ ...، همین که میرزا صالح دید که به احتمال قوی باید شش ماه دیگر لندن را ترک کند با خود اندیشید که چیزی به ایران ببرد که بکار دولت ایران بیاید، مدتها بود که خیال بردن یک دستگاه چاپ و وسایل صنعت باسمه (یعنی گراور کردن روی مس) بسرش افتاده بود با یک نفر استاد فن چاپ ... قرار گذاشت که هر روزی دو ساعت در کار خانه او کار کند و فن چاپ را بیاموزد ... به این ترتیب هر روزه از ساعت دو و نیم بعد از ظهر تا چهار و نیم به لباس انگلیسی در کار خانه چاپ زنی کار میکرد، قبل از رفتن به کمبریج میرزا صالح از آن استاد فن چاپ که به او این حرفه را آموخته بود خواهش کرد که مبلغ معتنابهی اجناس چاپ زنی وباسمه سازی با یک ماشین کوچک برایش بخرد و همین که برگشت دید که اجناس زیادی در نهایت ارزانی برایش خریده است و چون بجهت پرداخت تمام قیمت آنها وجه کافی همراه نداشت قدری پول از این و آن قرض کرد و همه آن اسبابها را در سه صندوق بزرگ بسته با سایر متعلقات شخصی محصلین بکشتی فرستادند، ’ مجتبی مینوی مقاله را تامراجعت میرزا صالح به ایران ادامه میدهند و سپس مینویسند: ’ میرزا صالح که زبان فرانسه و انگلیسی و لاتینی یاد گرفته بود، مترجم ومستشار ولیعهد شد و دستگاه چاپ را که همراه خود به ایران برده بود در تبریز به راه انداخت و این اولین مطبعه ای بود که برای چاپ کتب فارسی در سرزمین ایران دایر شد’، آنگاه مجتبی مینوی به بحث درباره وجه اشتقاق کلمه ’چاپ’ میپردازند و بعد دنبالۀ مطلب را چنین ادامه میدهند: ’ ... به هر حال خود او بود (مراد میرزا صالح شیرازی است) که این صنعت را به ایران آورد و چهار پنج سال بعد از ورود او به تبریز اولین کتاب چاپی فارسی که در ایران تهیه شده بود بیرون آمد، و چون مینویسند که دایرکننده این مطبعۀ سربی جوانی میرزا جعفرنام بود بعید نیست که میرزا صالح همان میرزا جعفر مهندس همسفر خود را به ادارۀ این چاپخانه گماشته باشد بخصوص که میرزا صالح شخصاً از اعیان و رجال دولت شده بود و فرصت رسیدگی به چاپخانه را نداشت، غیر از این چاپ خانه میرزا صالح یک چاپ خانه دیگر نیز بزودی در تبریز دایر شد، در روزنامۀ کاوه مینویسند که در سال 1233 شخصی موسوم به آقا زین العابدین تبریزی اسباب و آلت مختصر باسمه خانه طیبوگرافی یعنی چاپ حروفی به تبریز آورده بعد از مدتی کتاب فتحنامۀ میرزا ابوالقاسم قائم مقام را چاپ کرد و در کتاب الذریعه تألیف شیخ آغا بزرگ طهرانی مینویسد که در 1234 رسالۀ جهادیه تألیف میرزا ابوالقاسم قائم مقام در تبریز به چاپ رسیده ومن نمیدانم که از این جهادیه همان فتحنامه مقصود است یا کتاب دیگری و مرحوم محمدعلی تربیت نوشته است که ’ میرزا صالح شیرازی بعد از آنکه وزیر طهران شده بود میرزا اسداﷲ نامی را از اهل فارس با مخارج زیادی برای یاد گرفتن صنعت چاپ به پترسبورگ فرستاد’، بعید نیست که در این عبارت مقصود چاپ سنگی باشد نه چاپ سربی، در مآثر سلطانیۀ عبدالرزاق دنبلی آمده است که ’اعظم تصنعات کار فرنگ باسمه کاری بود که کتب متعدده بخط نسخ و نستعلیق بیرون می آورند، یکی از هوشمندان دارالسلطنۀ تبریز اسباب و اقلام او را آورده چنان تتبع و تصرف در این کار کرده است که چون صفحه ای از کار بیرون می آید حسن خطش رشک گردش اقلام خوش نویسان آمده بعلاوه شیرینی شیوه نیز در باسمه کاری منظور گردیده’، ومخفی نماند که همین مآثر سلطانیه یکی از اولین کتابهایی است که در ایران چاپ شد و در خاتمۀ آن می گوید: ’این نسخۀ جدید که موسوم به مآثر سلطانی است در تبریز بسعی و استادی جناب ملامحمد باقر تبریزی بتاریخ اواخر رجب 1241 اختتام پذیرفت ... و سوای این کتاب مستطاب در دارالخلافۀ طهران میرزا زین العابدین تبریزی به اهتمام منوچهرخان (معتمدالدوله) مجلدات از کتب حدیث باسمه کرده تجار و اهل معاملات باطراف ولایات میبرند و خرید و فروخت میشود’، کتابهای دیگری که در همین سالها چاپ شد عبارت بود از گلستان سعدی و محرق القلوب و عین الحیاه و حیاه القلوب و قرآن و حق الیقین و رسالۀ حسینیه وزاد المعاد و بوستان سعدی و ترجمه کتاب جغرافیای رفائلی و غیرها، که بعضی بچاپ سنگی رسیده بود و برخی بچاپ سربی، ’ (مجلۀ یغما سال ششم شماره ٔهشتم آبان ماه 1332)
طبع، باسمه، عملی است که بواسطۀ آن میتوان از روی یک نوشته چند نسخۀ شبیه به آن تهیه کرد، (لغات نو فرهنگستان)، طبع و باسمه و تافت و انطباع و تافتگی از روی خط و نوشته، (ناظم الاطباء)، چاپ اول، طبع نخستین کتابی، چاپ عبدالرحیم، طبع او، چاپ سنگی و چاپ سربی و چاپ ژلاتینی از انواع طبع است، دروغ، گزافه، اغراق، در وجه اشتقاق این کلمه عقاید مختلف اظهار شده است، بعض دانشمندان کلمه چاپ را مأخوذ از ’چاو’ دانسته اند (لفظ ’چاو’ یک کلمه چینی است و شرح آن درجای خود بتفصیل آمده است برای اطلاع به ’چاو’ رجوع شود) از جمله دانشمند فقید عباس اقبال در مجله بهار سال 2 شمارۀ 8 تحت عنوان ’چاو، چاپ، اسکناس’ مینویسد: ’چیزی که به احتمال قوی میتوان گفت این است که دو لفظ ’چاپ’ و ’چاپ خانه’ (معمول امروزی) همان ’چاو’ و ’چاو خانه ’ قدیم است که با اندک تحریف، یعنی با تبدیل ’و’ به ’پ’ به این صورت در آمده ... ’ و نیز آقای پورداود استاد دانشگاه در تعریف لغت ’چاو’ نوشته اند: ’ ... (چاو) از این گذشته در زبان فارسی به هیئت ’چاپ’ و ’چاپخانه’ مانده که بجای کلمات عربی ’طبع’ و ’مطبعه’ بکار میرود شک نیست که این کلمه یادگار روزگار ’کیخاتوخان’ و از ’چاو’ و ’چاوخانه’ آن زمان است در هند هم این کلمه بجای مانده چهاب، چهاپه، چهاپه خانه، چهاپاتی و چهاپتا (چاپ کردن) موجود است’، (هرمزدنامه ص 224)، اما دانشمندان دیگر با تحقیقات بیشتری که در این خصوص بعمل آورده اند اشتقاق ’چاپ’ را از چاو بعید می دانند و این عقیده را رد می کنند، آنان معتقدند که ’چاپ’ از لفظ ’چهاپ’ و ’چهاپه’ هندی گرفته شده است از جمله آقای مجتبی مینوی استاد دانشگاه در پایان مقاله ای تحت عنوان ’ترجمه علوم چینی بفارسی در قرن هشتم هجری’ مینویسد: ’ ... چاپ از لفظ ’چهاپه’ هندی مشتق است و این جانب تفصیل این مطلب را در ذیل مقاله ای که راجع به رفتن محصلین ایرانی بفرنگستان تحت عنوان اولین کاروان معرفت، در مجلۀ یغما نوشته بیان کرده ام، ’ (مجلۀ دانشکده ادبیات شمارۀ 1 سال سوم مهر ماه 1334)، اینک تفصیل آن مطلب را از ذیل مقالۀ ’اولین کاروان معرفت’ در اینجا میاوریم: ’در باب کلمه چاپ (و اینکه این لفظ از کجا آمده است) عقاید مختلف اظهار شده است و چندی پیش یکی ازفضلای ایران حدس زد که شاید این کلمه از لفظ ’چاو’ مغولی آمده باشد، لفظ ’چاو’ بر پولی اطلاق میشده است که هفتصد سال پیش در ایران از کاغذ یا چرم میساخته اند و بر آن مهر میزده اند یا علاماتی نقش میکرده اند ولی بسیار مستبعد است که این کلمه ربطی با لفظ چاپ داشته باشد، در سفرنامه های ایرانیان که در حدود صد و سی چهل سال پیش نوشته شده است کلمه طبع و چاپ مکرر آمده است و محتاج به گفتن نیست که فن چاپ در ترکیه و هندوستان و مصر زودتر از ایران رائج شد، کسانی که کتب چاپ ترکیه و مصر را دیده بودند این صنعت را به لفظ طبع و طباعت میخواندند و آنهائی که به هندوستان سفر کرده بودند و کتابهای چاپ هند را دیده بودند لفظ ’چهاپه’ یا ’چاپ’ را بکار میبردند (مثل میرزا ابوالحسن خان شیرازی و میرزا ابوطالب خان اصفهانی) - در سفرنامۀ میرزاابوطالب خان هر دو لفظ استعمال شده است، در زبان هندی لفظ چاپ بمعنی مُهر است و پارچه هایی را که (مثل چیت و قلمکار) بوسیلۀ مهرها یا قالبهای چوبی نقش میکنند ’چهاپانیا’ و ’چهاپاره’ میگفته اند، وچون صنعت طباعت شبیه به همین مهر زدن و نقش کردن بوسیلۀ قالب است همان چهاپه را در این مورد نیز بکار برده اند، در مسیر طالبی یعنی سفرنامۀ میرزا ابوطالب خان اصفهانی این عبارت آمده است: ’ذکر کار خانه تبع (کذا) یعنی چهاپه گری کتاب و تصویر، از صنعتهای مفید است فایدۀ چهاپۀ کتاب نشر علم است که علت غائی و علماء و مصنفین میباشد ... و طریق آن صنعت بواسطۀ وجود آن در کلکته بمردم ظاهر است’ پانزده سال بعد از او میرزا صالح در سفرنامۀ خود نوشت که در سال 1445 م، در هلند اختراع چاپ زنی شده و در سال 1477 میلادی صنعت مزبور را بانگلند آورده در سال 1536 میلادی باسمه کردن تصاویر در بالای مس و نسخۀ آن بر روی کاغذ در انگلند اختراع گردیده، میرزاصالح در کتاب خود مکرر از چاپ وچاپخانه و چاپ کردن و استاد چاپ زن و چاپ شدن و چاپ زدن و از چاپ بیرون آمدن بحث میکند’ (مجلۀ یغما شمارۀ هشتم سال ششم آبانماه 1332)، بدیهی است از دو عقیده که دانشمندان درباره اشتقاق کلمه ’چاپ’ اظهار داشته اند عقیدۀ دوم صائب تر و اشتقاق ’چاپ’ از ’چهاپ’ و ’چهاپه’ (چنانکه آقای مینوی نوشته و استدلال کرده اند) صحیح تر مینماید، تاریخ چاپ، چاپ در چین: چنانکه میدانیم نخستین بار در جهان صنعت چاپ در کشور چین معمول گردید و چینیان زودتر از سایر ملل به این صنعت پی بردند و در صدد تکمیل آن برآمدند و کتاب چاپ کردند، درباره صنعت چاپ و چگونگی ایجاد و تکمیل آن در کشورچین بهتر است از اطلاعاتی که یک دانشمند قدیم ایرانی در آن خصوص داشته و در کتاب خود آورده است استفاده کنیم و قسمتی از مقالۀ مجتبی مینوی استاد دانشگاه را که در آن مقاله از آن دانشمند و کتاب او یاد کرده و مطالبی از آن کتاب نقل کرده اند در اینجا بیاوریم، مجتبی مینوی در مقاله ای تحت عنوان ’ترجمه علوم چینی به فارسی در قرن هشتم هجری’ می نویسند: ’یکی از نسخه های خطی منحصر بفرد فارسی که در استانبول دیدم کتاب موسوم به ’تانکسوق نامۀ ایلخان در فنون علوم ختائی’است که در عهد غازان خان باهتمام رشید الدین فضل اﷲ وزیر همدانی تهیه شده است و ترجمه قسمتی از کتب طبی و علمی چینی به زبان فارسی است و در کتاب خانه ایا صوفیه بشمارۀ 3596 محفوظ است ... ’ (سپس مقالۀ خود را ادامه میدهند و پس از بیان شرح حال رشید الدین و معرفی کتاب ’تانکسوق نامه ...، ’ و نقل مطالبی از فصول مختلف این کتاب مینویسند) : ’این کتاب رشیدالدین تا آنجا که بنده اطلاع دارم قدیمترین مأخذ فارسی در باب وجود صنعت چاپ در چین است، چاپ کتاب را چینی ها در عصر سلسلۀ سلاطین تانگ بکمال رسانیدند، یعنی مقارن قرن اول تا سوم هجری، شیوۀ متداول همان بود که وصف آن را رشیدالدین کرده است و عن قریب عین عبارات او نقل خواهد شد، یعنی روی یک قطعۀ چوب تمام مطالبی را که باید در دو صفحۀ متوالی بیاید، بعلاوۀ یک ستون عنوان باب و فصل و ممیزات دیگر در میان دو صفحه، وارونه میکندند و سپس آن را مرکب زده روی کاغذ برمیگرداندند و آن کاغذ را از وسط تا میزدند و کتاب هر چند ورق میشد از این اوراق تاکرده مرکب بود که پهلوی یکدیگر گذاشته میدوختند، هنوز هم همین شیوه در چین متداول است و اهل مملکت آن را بر شیوه های دیگر ترجیح میدهند، شیوۀ دیگری که اختراع کردند گویا در عصر رشیدالدین هنوز معمول نشده بوده و ابداع آن یا در همان عهد و یا اندکی بعدتر باید شده باشد، آن طریقه این بود که قالبهای متعدد به عده ای که برای تمام اشکال و صورتهای معمولی خط چینی لازم بود تعبیه کرده بودند و از این قالب ها عده بسیاری مکعب های گلی یا فلزی متساوی بیرون میریختند که بر یک سطح هر یک از آنها نقش یکی از آن اشکال بطور معکوس و برجسته منقور بود و یا آنکه مکعب های چوبی متساوی میگرفتند و نقش وارونۀ هر شکلی را بر یک سمت هر مکعبی بطور برجسته نقر میکردند و مقدار بسیار زیادی از هر شکل و صورتی تهیه کرده و حاضر داشتند و این مکعب های گلی یا چوبی یا فلزی برای ایشان همان عملی را انجام میداد که امروزه حروف سربی برای ما انجام میدهد یعنی آنها را پهلوی هم مطابق مضمون و مطالبی که میخواستند چاپ شود ترتیب میدادند و ’صفحه بندی’ میکردند و برای عمل ’طبع’ بکار میبردند، خواجه رشیدالدین فضل اﷲ چنانکه گفته شد فقط از آن شیوۀ قدیم خبر میدهد و عین عبارت او این است: ضبطی نهاده اند که کتابی را بر صحیفه های چوب می کنند بخطی که در غایت خوبی باشد و تمام مقروء و مصحح و آن را بر کاغذ میزنند مانند آنکه نقاشان نقش بر چوب کرده قالب میزنند تا همه متساوی و راست و نیکو و آسان باشد و آنچه کاتبی بسالی نویسد به یک روز قالب برزنند و کاغذ تنک خطایی که میسازند غرض از تنکی آن آن است که قالب نیک در آن نشیند و نقش درست بیرون آید و الا کاغذ چنین تنک نساختندی و سیاهی نیز چنان ساخته که لایق قالب زدن باشد و هر چند قالب بریک روی کاغذ می زنند و یک روی دیگر صرفه میرود لیکن در تنکی و آلت کاغذ و حجم کتاب دو سه چندان توفیر باشد و نیز کاغذ از پوست درخت توت و درخت نی و میان انواع نی ...، و میان آن مانند میان چوب پوسیده میباشد، میکنند تا عظیم آسان و کم بضاعت و اندک قیمت بود ... حکمت در وضع خط و فواید آن و آسانی کتاب و آسانی ساختن کاغذ و هرچه بدان تعلق دارد که مصلحت و مدار ملک و ضبط آن بقلم راست آید، این معانی است که شرح داده شد، خواجه رشیدالدین در مقدمۀ قسمت تاریخ ختای از جامعالتواریخ هم طریقۀ فن چاپ را بیان کرده است و داود بناکتی در تاریخ خود آن فصل را نقل کرده بدین عبارت: ’آنگاه به موجبی که عادت ایشان است از آن کتاب نسختها کرده و میکنند چنانکه در آن هیچ تغییر و تبدیل و زیادت و نقصان نمی تواند بود و آن چنان است که چون بهترین کتب آن تواند بود که درست باشد و خطش بغایت خوب و مجال تغییر و تبدیل در آن نه، رعایت این هر سه معنی را وصفی کرده اند که هر کتاب که نزد ایشان معتبر افتاد خطاطی خوش نویس را حاضر کرده اند تا هر صفحه ای از آن کتاب به خطی پاکیزه بر لوحی نوشته است و تمامت دانندگان آن قسم باحتیاط تمام مقابله و تصحیح آن کرده و خط خویش بر ظهر آن لوح مثبت گردانیده، آنگاه نقاران ماهر استاد را فرموده تا آن را نقاری کرده اند و چون از تمامت کتاب بر این طریقه نسخت گرفته اند و بر هر یک عدد آن بر توالی نوشته، آن لوحها را همچون سکۀ دارالضرب در کیسه ها به مهر امناو معتمدان معین سپرده اند و در دکانهای مخصوص به آن مصلحت مضبوط نهاده و بر آن عمال تمغائی معین و مقرر گردانیده، بهر وقت که کسی نسخه ای از آن خواهد پیش آن جماعت برود و حقوق معین دیوانی و مؤنات آن بدهد ایشان آن لوحهای آن کتاب بیرون آرند و بر مثال سکۀ زربر اوراق کاغذ نهند و به وی تسلیم کنند و بدین طریقه ممکن نیست که در هیچ کتابی از کتب ایشان زیادت و نقصان تواند بود، بدان سبب بر کتاب مذکور (یعنی کتاب تاریخ ختای که سابقاً ذکر شد) اعتماد کرده نقل تاریخ ایشان میرود’، چاپ در اروپا: صنعت چاپ را در اروپا یکنفر آلمانی بنام ’گوتنبرگ’ (هانس یا جوهانس ژنفلیش متولد سال 1400 - وفات 1468 میلادی) اختراع کرد و اول دفعه با چاپ سنگی آزمایشهایی نمود و کتابهایی بچاپ رسانید که از آن جمله تورات 36 سطری و تقویم 1448 میلادی را باید نام برد و بعد درباره چاپ با حروف متحرک (چاپ سربی) نیز مطالعات خود را ادامه داد و افتخار کشف این صنعت مهم و مفید برای همیشه بنام او ثبت گردید، رجوع به گوتنبرگ شود، چاپ در ایران: صنعت چاپ از طریق اروپا به ایران راه یافت و نخستین بار در زمان سلطنت فتحعلی شاه قاجار و به همت و مساعدت عباس میرزا نایب السلطنه چند تن از ایرانیان فن چاپ کردن را در اروپا آموختند و دستگاه چاپ حروفی (چاپ سربی) و چاپ سنگی را از اروپا به ایران آوردند، در خصوص اینکه چه کسی اول دفعه چاپخانه در ایران دایر کرده و اولین مطبعه از نوع چاپ سربی یا چاپ سنگی بوده و دستگاه چاپ در کدام یک از شهرهای ایران زودتر بکار افتاده، عقاید مختلف است، لیکن از مجموع تحقیقات و مطالعاتی که تاکنون در این باره بعمل آمده مسلم شده است که نخستین بار دستگاه چاپ حروفی (سربی) که به ایران وارد شده در شهر تبریز دایرگردیده است بشرحی که مجتبی مینوی استاد دانشگاه در مقالۀ (کاروان معرفت) نوشته و توضیح داده اند این دستگاه چاپ سربی و اولین مطبعۀ فارسی را میرزا صالح شیرازی (که از طرف عباس میرزا نایب السلطنه برای تحصیل همراه چهار ایرانی دیگر به اروپا اعزام شده بود) درانگلستان خریده با خود به ایران آورد و در شهر تبریز دایر کرد، برای توضیح و تفصیل بیشتر نخست مقاله ای را که به تاریخ 28 آذر ماه 1290 هجری شمسی در شمارۀ پنجم سال دوم دورۀ جدید روزنامۀ کاوه تحت عنوان ’چاپخانه و روزنامه در ایران’ چاپ شده و بعد قسمتی از مقالۀ (کاروان معرفت) را که بقلم مجتبی مینوی در شمارۀ هشتم سال ششم مجلۀ یغما درج گردیده است عیناً نقل میکنیم، روزنامۀ کاوه مینویسد: ’چاپخانه و مطبعه و بصمه خانه که به هر سه لفظ در ایران دائر است، معلوم است که از فرنگستان به ایران آمده ولی این لفظهای مختلف هر یک منشاء دیگری دارد: لفظ مطبعه که عربی است محتاج بشرح نیست چه واضح است که از طباعت و طبع که به همین معنی بوده اخذ شده، منشاء لفظ ’چاپ’ که در هندوستان گاهی ’چهاپ’ هم نوشته میشود برنگارنده کاملاً روشن نیست بعضی ها آن را مأخوذ از کلمه ’چاو’ مغولی یا چینی که اسم اسکناس و پول کاغذی بوده که در عهد گیخاتوخان پادشاه مغول در ایران رایج شد (و شرح آن درکتب و تواریخ ثبت است) فرض کرده اند ولی مأخذ این فقره معلوم نیست، نگارنده احتمال میدهد که این لفظ ازهند به ایران آمده باشد و شاید هم اصلاً لفظ هندی باشد، لفظ ’بصمه’ یا ’باصمه’ اگر چه ظاهراً ترکی بنظر می آید و حالا بطور اسم مصدر از فعل ’بصمق’ عثمانی یا ’باصماخ’ در ترکی شرقی استعمال میشود و عمل طبع را هم در زبان ترکی فعلا ’باصمق’ میگویند و مشتقات آن را در مقام ’طبع کردیم’ و ’طبع شده’ استعمال میکنند با وجود این منشاء اصلی آن درست واضح نیست چه این لفظ از قدیم یعنی از عهد مغول معمول بوده و در آن عهد میان مغولها بتصویر پادشاهان مغول ’بصمه’ میگفتند، ظاهراً اولین مطبعه هم که به ایران آمده معروف به بصمه خانه شده بود چنانکه ’آنژدوسن ژوزف از مبشرین و پادریان فرقۀ نصارای کرملیط از اهل طولوز در کتاب ’لغت فرنگی و پارسی’ خود که درحدود سنۀ 1081 تألیف کرده و در سنۀ 1096 بطبع رسانیده در تحت عنوان کلمات ’باصمه خانه، کارخانه بصمجی، مطبع’ (صفحۀ 415 از آن کتاب) چنین مینویسد: ’حضرات پادریان کرملیت میدانی میر بصمه خانه عربی و فارسی در عبادت خانه خودشان در اصفهان برپا و دایر کرده بودند و هنوز دارند، ارامنه نیز در جلفه بصمۀ ارمنی دارند’، بعد از این جمله شرح میدهد ومیگوید که هیچکدام از مطبعه ها عاقبت پیشرفت نکردند و این بسبب خشکی مفرط هوا است، از عبارت فرانسوی این کشیش که به لفظ ’پدران قدیم ما’ گفته استنباط میشود که مطبعۀ مزبور در اوایل قرن یازدهم هجری به ایران آمده چه مبشرین مسیحی کاتولیک از اوایل این قرن به اصفهان آمده وبرقرار شدند ابتدا فرقۀ اوگوستین های پرتگالی در سنۀ 1011 و بعد از آنها فرقۀ کرملیت های اصلاح شده در سنۀ 1016 بعد فرقۀ کاپوسن های فرانسوی در سنۀ 1038 و فرقۀ یسوعیین (ژزویت) در سنۀ 1055 و کمی بعد از آنها دومینیکن ها در اصفهان برقرار شدند، پس ورود مطبعه را به ایران ممکن است در حدود سنۀ 1020 تا 1030 دانست که همین کرملیت ها آوردند و ابتدا بعضی اوراق بزبان عربی و فارسی در ادعیه و اذکار مسیحی طبع کردند، در جلفای اصفهان هم ارامنه از قدیم الایام یک چاپ خانه ارمنی داشته اند، این مطبعه بنا بر قول هوتم شیندلر ’تقریباً سی سال بعد از اینکه شاه عباس اول در سنۀ 1013 چند هزار خانوادۀ ارامنه را از جلفای قفقازیه به اصفهان کوچانید و در نزدیک آن شهر ساکن ساخت کتب متعدد با حروف ارمنی چاپ کرده ابتداء از تاریخ 1050 در کتابخانه ها موجود است و قسمتی از حروف قدیم الحال هم در نماز خانه جلفا حاضر است در این زمان چاپ خانه ارمنی با حروف جدید کار میکند’ در دائره المعارف بریتانیا در مادۀ ’ادبیات ارمنی’ نیز ذکر یک ورق بزرگی بزبان ارمنی چاپ جلفای اصفهان شده که در سنۀ 1050 طبع شده، موضوع این ورقه دینی است و عبارت است از گزارش پدران کویر از این فقره معلوم میشود که دخول مطبعۀ عربی در ایران قبل از دخول آن در عثمانی بوده چه در عثمانی ابتدا در سنۀ 1141 بود که چاپ عربی آمد و اولین کتاب مطبوع با آن حروف ترجمه ترکی صحاح جوهری بود اگر چه طبع با حروف دیگر در عثمانی قدیمتر است و ابتداء در سنۀ 894 نخستین مطبعه از طرف یهودیها در اسلامبول بنا شده و در سنۀ 953 اولین کتاب عربی که در آن مطبعه چاپ شد تورات عربی بود ولی با حروف عبرانی، خود ایرانیها سالیان دراز بی مطبعه بودند و ابداً در خیال آن نبودند و مثل سایر آثارتمدن، مطبعه نیز خیلی دیر به ایران رسید، شاردن سابق الذکر در کتاب سیاحت نامۀ بزرک و معروف خود گوید: ’ایرانیان صد دفعه تا حال خواسته اند مطبعه داشته باشند، فواید و منافع آن را میدانند و می بینند و ضرورت و سهولت آن را می سنجند لیکن تا حال کامیاب نشده اند، برادر وزیر اعظم (یا مجتهد بزرگ ؟) که آدم خیلی عالم و مقرب شاه است در سنۀ 1087 از من خواست تا عمله ای از فرهنگ بیاورم که این کار را بایرانیان بیاموزد و کتب مطبوعۀ عربی و فارسی را هم که من به او داده بودم بشاه نشان داده و اجازه گرفته بود ولی وقتیکه پای پول بمیان آمد همه چیز بهم خورد’ نه تنها در زمان شاردن بلکه صد سال بعد هم ایرانیان همتی در باب مطبعه نکردند تا وقتیکه در زمان سلطنت فتحعلیشاه اولین مطبعه در تبریز برقرار شد، در باب این مطبعۀ مرحوم هوتم شیندلر چنین مینویسد: ’در سال 1233 شخصی موسوم به آقازین العابدین تبریزی اسباب آلت مختصر باسمه خانه طیبوگرافی یعنی چاپ حروفی به تبریز آورده در تحت حمایت عباس میرزا نایب السطنه که در آن زمان حکمران آذربایجان بود مطبعۀ کوچکی را برقرار نمود و بعد از مدتی کتابی را موسوم به ’فتح نامه’ تمام کرد، این کتاب نخستین کتابی بود که در ایران بحروف عربی مطبوع شد، مصنف کتاب مذکور میرزاابوالقاسم قایم مقام بود و قصه ها گفته از جنگی که در سال 1227 میان دولتین روس و ایران واقع شد و بتوسطصلح نامۀ گلستان مورخۀ 12 اکتبر 1813 میلادی / 16 ذی القعده 1228 هجری قمری به انتها رسید، ’فتحعلی شاه میرزا زین العابدین را در سال 1240 بدارالخلافه احضار کردو میرزای مزبور ابتدا به منزل ملک الشعرای ثانی آمد ولی چون ملک از این کیفیت بصیرتی نداشت منوچهرخان معتمدالدوله میرزا را جذب کرد و در تکیۀ منوچهرخان منزل داد، کمی بعد از آن میرزا زین العابدین قرآن مجید اعلی را بخط مرحوم میرزای تبریزی که به ’قرآن معتمدی’ مشهور شد بچاپ حروفی ؟ درآورد، چند نفر پیش میرزا زین العابدین شاگرد بودند و یکی از آنها مرحوم میرباقر بود که بعدها نسخۀ ناسخ التواریخ تألیف لسان الملک را بچاپ لیتوگرافی درآورد: ’در مآثر سلطانی که بسعی و استادی ملامحمدباقر تبریزی در اواخر شهر رجب 1241 هجری قمری در تبریز بچاپ حروفی بطبع رسیده نیز در ضمن وصف طبع اشاره به میرزازین العابدین مزبور هست ’که به اهتمام منوچهرخان مجلدات از کتب حدیث باسمه کرده’ بعد از فوت عباس میرزا (سنۀ 1249 هجری قمری) مطبع طیبوگرافی تبریز موقوف شد ... ’طیبوگرافی یعنی چاپ حروفی طهران در سال 1261 موقوف شده بود و آنکه در تبریز بود تقریباً ده سال قبل از آن بسته شده بود، در سال 1246 شخصی روسی اسباب مختصری چاپ سنگی یعنی لیتوگرافی به تبریز آورد اما تا سال 1256 خیلی ثمر نبخشید بعد از آن تاریخ خوب عمل کرد، در سال 1259 آقاعبدالعلی اسباب لیتوگرافی بطهران آورد و بدون تأخیر مشغول کار شده در همان سال نخستین کتاب چاپ سنگی که در طهران بطبع رسید کتاب ’معجم فی آثار ملوک العجم’ (بود) تألیف میرزا عبداﷲ بن فضل اﷲ، و تاریخ پطر کبیر (نیز) بسعی او تمام شده آقا عبدالعلی بعد از چندی کارخانه را به آقا میرباقر واگذار نمود، چاپ خانه سنگی در دارالعلم شیراز تقریباً در سال 1254برقرار شد ولی گویا غیر از یک کتاب (قرآن مجید) کاری نکرد، در اصفهان تقریباً در سال 1260 عمل لیتوگرافی شروع کرد و کتاب رسالۀ حسینیه بطبع رسید’، تا اینجا عین کلام مرحوم شیندلر بود، در یک کتاب فرانسوی موسوم به ’مطبعه در خارج ازفرنگستان که مؤلف آن امضای مجهول ’یک کتاب شناس’ میکند و تاریخ مطبعه ها را در بلاد عالم غیر از فرنگستان بترتیب حروف تهجی اسامی شهرها و ممالک ذکر میکند و در سنۀ 1319 - 1320 هجری قمری (1902 میلادی) در پاریس بطبع رسیده در باب اولین مطبعه در ایران در مادۀ تبریزگوید: ’دکتر کوتون گوید که در سنۀ 1822 میلادی (1238 - 1239 هجری قمری) جوانی میرزا جعفر نام اولین مطبعۀ سربی را در این شهر (یعنی تبریز) دائر کرد و کتاب اول که چاپ شد گلستان بود که بنا بقول ساسی و کاترمر در سال 1824 میلادی (1240 - 1241 هجری قمری) و بقول کوتون مشارالیه در سنۀ 1825 میلادی (1241 - 1242 هجری قمری) چاپ شده بعد از آن تاریخ قاجاریه تألیف عبدالرزاق بن نجفقلی در آن مطبعه چاپ شده، (معلوم است که قول هوتم شیندلر در این باب صحیح تر و معتبرتر است)، ایضاً در کتاب مزبور در مادۀ طهران نیز شرحی بنقل از روزنامۀ جمعیت آسیایی مبشرین انگلیسی درباره اولین کتب مطبوعه در طهران درج میکند و میگوید آن کتب در کار خانه معتمدالدوله به اهتمام ملاعباسعلی به چاپ رسیده اند و اسامی بعضی از آن کتب را میدهد، درمقدمۀ رساله ای که جناب آقا میرزا محمدعلی خان تربیت در تاریخ جراید ایرانی تألیف کرده اند و موسوم است به ’ورقی از دفتر تاریخ مطبوعات ایرانی و فارسی’ که ترجمه انگلیسی آن را جناب استاد برون نشر کرده اند ونسخۀ فارسی هنوز بدبختانه بطبع نرسیده نیز اطلاعات ذیل درباره اولین مطبعه در ایران ثبت است: ’ ... در حدود سال 1240 عباس میرزا نایب السطنه میرزا جعفر نام تبریزی را بمسکو فرستاد که یک دستگاه چاپ خانه سنگی بیاورد و آن صنعت را نیز بیاموزد، وی دستگاهی به تبریز آورده و دایر کرد، مشهدی اسد آقا باصمه چی معروف تبریزی که خودش حالا (یعنی در وقت تألیف کتاب در سنه ٔ1330) زنده و مطبعۀ قدیمش هنوز در تبریز دائر است روایت میکند که میرزاصالح شیرازی وزیر طهران میرزا اسداﷲ نامی را از اهل فارس با مخارج زیاد برای یاد گرفتن صنعت چاپ به پترسبورگ فرستاد و مشارالیه پس از مراجعت در تبریز بدستیاری آقا رضا (پدر مشهدی اسدآقا راوی این روایت) مطبعۀ سنگی (لیتوگرافی) تأسیس نمود و اولین نسخه ای که در آن مطبعه چاپ شد قرآن مجید بود بخط میرزا حسین خوشنویس معروف، بعد از پنج سال شاه این مطبعه را با اجزاء و عمال آن به طهران خواست و اولین نسخه ای که در طهران طبع شد دیوان نشاط (میرزاعبدالوهاب معتمدالدوله متخلص به نشاط) بود’ در کتاب موسوم به ’کتاب شناسی شرقی’ تألیف زنکر و در کتاب ’کتاب شناسی ایران’ تألیف شواب و کتاب فهرست کتب عربیه و فارسیه و ترکیه منطبعه در اسلامبول و مصر و ایران و موجوده در موزۀ آسیائی پترسبورک تألیف دورن که در پترسبورک در سنۀ 1866 میلادی طبع شده اسامی کتب زیادی از قدیمترین مطبوعات ایران ثبت است که چند فقره از آنها را که مهم ترند ذیلا درج میکنیم و خصوصاً سه چهار فقره که اول ذکر میشوند برای اصلاح بعضی فقرات آنچه از هوتم شیندلر نقل شد مفید است: رسالۀ حسینیه چاپ اصفهان بقول زنکر در سنۀ 1244 و بقول دورن بتاریخ غرۀ رحب سنۀ هجری قمری قرآن چاپ شیراز سنگی سنۀ 1840 میلادی (1244 - 1245 هجری قمری) بقول زنکر، محرق القلوب نراقی چاپ طهران سنۀ 1229 بقول شواب و سنۀ 1248 بقول دورن، جلاء العیون و عین الحیوه و حیاهالقلوب و مفتاح النبوه سنۀ 1240 بقول دورن، نخبۀ کلباسی (رسالۀ عملیۀ فقه) چاپ اصفهان سنۀ 1246 بقول دورن، گنجینۀ معتمدالدوله میرزا عبدالواهاب متخلص به نشاط چاپ طهران سنۀ 1266 بقول دورن، علاوه بر اینها که ذکر شد باز اسامی خیلی کتب دیگر در مآخذ مزبوره موجود است که از سنۀ 1239 به این طرف در تبریز طهران و اصفهان چاپ خورده، از بعضی دلایل و قراین معلوم میشود که در همانوقت که در تبریز چاپ خانه سربی اولی دایر بود، چاپ خانه دیگری نیز در طهران در حدود سنۀ 1240 دائر بوده است بدون آنکه مطبعۀ تبریز به طهران نقل شود زیرا که در هر دو مطبعه در سال 1240 وسالهای بعد از آن کتب زیادی چاپ شده، در کتاب مشاهیرالشرق جرجی زیدان در ضمن شرح حال ناصرالدین شاه (ج 1ص 139 و 140) ظاهراً بنقل از قول میرزا مهدی مدیر جریدۀ حکمت فارسی منطبعۀ مصر منیویسد که اولین مطبعه را عباس میرزا نایب السلطنه در تبریز تأسیس کرد و دو نفر از فحول علماء را یعنی میرزا صالح شیرازی و میرزا محمد جعفر تبریزی مشهور به امیر را خواسته و به مسکو و پترسبورک فرستاد و 14 دستگاه اسباب یعنی چرخ مطبعۀ سنگی طرز قدیم آوردند و در تبریز مطبعه ای دائر کردند، بعد از تبریز در طهران و ظاهراً بعد از شیراز و اصفهان نیز اولین شهری که مطبعه در آن پیدا شدشهر ارومی بوده که در سنۀ 1256 به این طرف دعات مسیحی امریکائی در آنجا یک مطبعۀ سربی عربی و سریانی و انگلیسی دارند، دکتر پرکین از اولین مبشرین امریکائی در ارومی در کتاب خود بعنوان (هشت سال در ایران) در باب اولین مطبعۀ خودشان چنین مینویسد: ’در 7 نوامبر 1840 میلادی (12 رمضان 1256 هجری قمری) مطبعه چی آقای بریت از امریکا برگشته و مطبعۀ ما را که کوچک و قابل نقل بود آورد، در 21 نوامبر (26 رمضان) مطبعه را به کار انداخته و بعضی قطعات دعا به زبان سریانی چاپ کردیم، مسلمانان شهر نیز از ورود مطبعۀ ما ممنون بودند، منجم باشی ارومی به ادارۀ ما رجوع کرده و خواهش کرد که تقویم او را برای سال 1257 هجری قمری چاپ کنیم، در 30 نوامبر (5 شوال) شروع به طبع زبور در زبان سریانی قدیم کردیم ... ’ بعد از ارومی ظاهراً به ترتیب تاریخی ذیل در سایر بلاد ایران مطبعه داخل شده: بوشهر، مشهد، انزلی، رشت، اردبیل، همدان، خوی، یزد، قزوین، کرمانشاه، کرمان، گروس، کاشان، عجیب است با آنکه در ایران اول چاپ خانه سربی داخل شده بود بعدها مدتهای دراز منسوخ شده و چاپ سنگی دایر شد ’تا آنکه در سنۀ 1290 در حین مسافرت ناصرالدین شاه بفرنگستان در اثنای توقف در اسلامبول یک دستگاه چاپخانه با حروف عربی و فرنگی بقیمت پانصد لیره عثمانی ابتیاع شد و آن دستگاه را با یک نفر حروف چین روانۀ طهران کردند ولی در تهران اهمال شده و در بوتۀ تعویق ماند تا آنکه در سال 1292 بارون نرمان اجازۀ نشر روزنامۀ فرانسوی به اسم پاتری (وطن) تحصیل کرده و چرخ مطبعه راتعمیر و حروف را صاف کرده و بکار انداخت’ در تبریز قاسم خان پسر علیخان والی (که امروز سردار همایون لقب دارد) در حدود سنۀ 1317باز یک دستگاه مطبعۀ سربی دایر کرد، در همان اوقات یک مطبعۀ کوچک سرکاری هم در ادارۀ محمدعلی میرزا ولیعهد ایجاد شد که شرح نهج البلاغه تألیف ابن ابی الحدید را در آن مطبعه چاپ کردند، امروز در خیلی از بلادمهمه ایران مطبعه موجود و دائر است و این اختراع فرنگی مفید پس از صدها اهمال و مسامحه و اجتناب از رسوم کفار عاقبت در ممالک مسلمان دائر شده و باعث شادی روح گوتمبرگ آلمانی شده است در خاتمه این را نیز بگوئیم که طبع با حروف عربی و نشر کتب عربی و فارسی دراروپا مدتهای زیاد پیش از رواج طبع در مشرق زمین بوده و قرآن و کتب تفسیر و کتب علمی مسلمین در فرنک بطبع رسیده و غالباً در مشرق زمین از روی همین چاپها یا چاپ هندوستان (برای کتب فارسی مخصوصاً لکنهو) دوباره چاپ کرده اند، قرآن مجید سیصد سال بیشتر است در اروپا بطبع رسیده در صورتی که در ممالک اسلامی خیلی بیشتر از صد سال نیست که طبع شده، (روزنامۀ کاوه شمارۀ پنجم سال دوم دروۀ جدید مورخ 28 آذر ماه 1290 یزدگردی) در اینجا مقالۀ روزنامۀ کاوه به پایان میرسدو اکنون میپرداریم بنقل قسمتی از مقالۀ (کاروان معرفت) مجتبی مینوی استاد دانشگاه، در این مقاله پس ازمعرفی میرزا صالح شیرازی از چگونگی مسافرت وی به اروپا و شرح اقدامات و مطالعات او در آنجا سخن میگویندو در پایان مقاله به موضوع ’چاپ’ و ’چاپخانه’ در ایران اشاره کرده مینویسند: ’ ...، همین که میرزا صالح دید که به احتمال قوی باید شش ماه دیگر لندن را ترک کند با خود اندیشید که چیزی به ایران ببرد که بکار دولت ایران بیاید، مدتها بود که خیال بردن یک دستگاه چاپ و وسایل صنعت باسمه (یعنی گراور کردن روی مس) بسرش افتاده بود با یک نفر استاد فن چاپ ... قرار گذاشت که هر روزی دو ساعت در کار خانه او کار کند و فن چاپ را بیاموزد ... به این ترتیب هر روزه از ساعت دو و نیم بعد از ظهر تا چهار و نیم به لباس انگلیسی در کار خانه چاپ زنی کار میکرد، قبل از رفتن به کمبریج میرزا صالح از آن استاد فن چاپ که به او این حرفه را آموخته بود خواهش کرد که مبلغ معتنابهی اجناس چاپ زنی وباسمه سازی با یک ماشین کوچک برایش بخرد و همین که برگشت دید که اجناس زیادی در نهایت ارزانی برایش خریده است و چون بجهت پرداخت تمام قیمت آنها وجه کافی همراه نداشت قدری پول از این و آن قرض کرد و همه آن اسبابها را در سه صندوق بزرگ بسته با سایر متعلقات شخصی محصلین بکشتی فرستادند، ’ مجتبی مینوی مقاله را تامراجعت میرزا صالح به ایران ادامه میدهند و سپس مینویسند: ’ میرزا صالح که زبان فرانسه و انگلیسی و لاتینی یاد گرفته بود، مترجم ومستشار ولیعهد شد و دستگاه چاپ را که همراه خود به ایران برده بود در تبریز به راه انداخت و این اولین مطبعه ای بود که برای چاپ کتب فارسی در سرزمین ایران دایر شد’، آنگاه مجتبی مینوی به بحث درباره وجه اشتقاق کلمه ’چاپ’ میپردازند و بعد دنبالۀ مطلب را چنین ادامه میدهند: ’ ... به هر حال خود او بود (مراد میرزا صالح شیرازی است) که این صنعت را به ایران آورد و چهار پنج سال بعد از ورود او به تبریز اولین کتاب چاپی فارسی که در ایران تهیه شده بود بیرون آمد، و چون مینویسند که دایرکننده این مطبعۀ سربی جوانی میرزا جعفرنام بود بعید نیست که میرزا صالح همان میرزا جعفر مهندس همسفر خود را به ادارۀ این چاپخانه گماشته باشد بخصوص که میرزا صالح شخصاً از اعیان و رجال دولت شده بود و فرصت رسیدگی به چاپخانه را نداشت، غیر از این چاپ خانه میرزا صالح یک چاپ خانه دیگر نیز بزودی در تبریز دایر شد، در روزنامۀ کاوه مینویسند که در سال 1233 شخصی موسوم به آقا زین العابدین تبریزی اسباب و آلت مختصر باسمه خانه طیبوگرافی یعنی چاپ حروفی به تبریز آورده بعد از مدتی کتاب فتحنامۀ میرزا ابوالقاسم قائم مقام را چاپ کرد و در کتاب الذریعه تألیف شیخ آغا بزرگ طهرانی مینویسد که در 1234 رسالۀ جهادیه تألیف میرزا ابوالقاسم قائم مقام در تبریز به چاپ رسیده ومن نمیدانم که از این جهادیه همان فتحنامه مقصود است یا کتاب دیگری و مرحوم محمدعلی تربیت نوشته است که ’ میرزا صالح شیرازی بعد از آنکه وزیر طهران شده بود میرزا اسداﷲ نامی را از اهل فارس با مخارج زیادی برای یاد گرفتن صنعت چاپ به پترسبورگ فرستاد’، بعید نیست که در این عبارت مقصود چاپ سنگی باشد نه چاپ سربی، در مآثر سلطانیۀ عبدالرزاق دنبلی آمده است که ’اعظم تصنعات کار فرنگ باسمه کاری بود که کتب متعدده بخط نسخ و نستعلیق بیرون می آورند، یکی از هوشمندان دارالسلطنۀ تبریز اسباب و اقلام او را آورده چنان تتبع و تصرف در این کار کرده است که چون صفحه ای از کار بیرون می آید حسن خطش رشک گردش اقلام خوش نویسان آمده بعلاوه شیرینی شیوه نیز در باسمه کاری منظور گردیده’، ومخفی نماند که همین مآثر سلطانیه یکی از اولین کتابهایی است که در ایران چاپ شد و در خاتمۀ آن می گوید: ’این نسخۀ جدید که موسوم به مآثر سلطانی است در تبریز بسعی و استادی جناب ملامحمد باقر تبریزی بتاریخ اواخر رجب 1241 اختتام پذیرفت ... و سوای این کتاب مستطاب در دارالخلافۀ طهران میرزا زین العابدین تبریزی به اهتمام منوچهرخان (معتمدالدوله) مجلدات از کتب حدیث باسمه کرده تجار و اهل معاملات باطراف ولایات میبرند و خرید و فروخت میشود’، کتابهای دیگری که در همین سالها چاپ شد عبارت بود از گلستان سعدی و محرق القلوب و عین الحیاه و حیاه القلوب و قرآن و حق الیقین و رسالۀ حسینیه وزاد المعاد و بوستان سعدی و ترجمه کتاب جغرافیای رفائلی و غیرها، که بعضی بچاپ سنگی رسیده بود و برخی بچاپ سربی، ’ (مجلۀ یغما سال ششم شماره ٔهشتم آبان ماه 1332)
دهی از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 51 هزارگزی جنوب باختر الیگودرز، کنار راه مالرو پرچل به سربادوش واقع شده، کوهستانی و سردسیر است و 109 تن سکنه لر و فارس دارد، آبش از قنات و چشمه ها و محصولش غلات، لبنیات و پنبه میباشد، شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 51 هزارگزی جنوب باختر الیگودرز، کنار راه مالرو پرچل به سربادوش واقع شده، کوهستانی و سردسیر است و 109 تن سکنه لر و فارس دارد، آبش از قنات و چشمه ها و محصولش غلات، لبنیات و پنبه میباشد، شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
کشور امپراطوری ژاپن یا دائی نیپون که بمعنی مملکت شمس طالع است شامل چهار هزار جزیره خرد و بزرگ است که از شبه جزیره کامچاتکا تا سواحل جنوب شرقی چین امتداد داردو قریب به 382447 کیلومتر مربع سطح آن است. مهمترین جزایر ژاپن جزایر بزرگ سه گانه مرکزی است که بنامهای نی پون یا هندو یا ’اراضی اصلی’ و شی ککو یا ’نواحی چهارگانه’ و کیوشو یا ’نواحی نه گانه’ معروف است. در شمال جزایر مرکزی نیز جزیره هوکائیدو یا یزو یعنی ’سرزمین وحشیان’ و نصف جنوبی جزیره کارافوتو یا ساخالین و مجمعالجزایر ریوکیو واقع شده و در جنوب مجمعالجزایر کوریل و جزیره بزرگ تائی وان یا فرمز است که در 1895 میلادی از چین منتزع شده است ولی در حال حاضر جزء ژاپن نیست. حدود آن: جزایر ژاپن از مشرق متصل به اقیانوس کبیر و دریاهای غربی آن بحر اختسک و دریای ژاپن و دریای چین و تنگۀ کره است. وضع طبیعی جزایر ژاپن: از جزایر ژاپن در ساحل غربی اقیانوس کبیر سه قوس بزرگ پدید آمده که از شمال به جنوب سواحل شرقی آسیا را احاطه کرده است. اول قوس جزایر کوریل در شمال میان شبه جزیره کامچاتکا و جزیره هوکائیدو. دوم قوس مرکزی میان جزیره کارافوتو و جزیره کیوشو. سوم قوس ریوکیو در جنوب میان جزایر کیوشو و تائی وان. در میان این سه قوس بین سواحل آسیا و ژاپن دریاهای بزرگ سه گانه اختسک و ژاپن و چین شرقی قرار دارد. پستی و بلندی: جزایر ژاپن بطور کلی صخره ای و کوهستانی است و فقط یک هشتم از اراضی آن جلگه می باشد. وسیعترین جلگه های شرقی درجزیره هندو است که شهر توکیو در آن واقع شده است. کوههای ژاپن بیشتر از آثار دورۀ سوم معرفهالارضی است. و در آن کشور دو رشتۀ جبال عمده است: رشتۀ اول از جنوب به شمال در جزیره هندو ممتد می باشد که سلسله های آئیچی و آبوکوما و کاتاکامی از مهمترین آنها بشمار میرود. رشتۀ دیگر از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد دارد و دنبالۀ آن به جزایر کوریل و کامچاتکا منتهی میشود. مرتفعترین قلل جبال ژاپن در جزیره فرمز قلۀ موریسن است که 4145 متر ارتفاع دارد. در مرکز جزیره هندو میان سلسلۀجبال شمالی و جنوبی زمینهای پستی است که از دریای ژاپن تا اقیانوس کبیر امتداد داشته و در حقیقت جزیرۀمزبور را به دو نیم کرده است و در این قسمت آتشفشانهای بسیار وجود دارد که از آنجمله یکی آتشفشان فوجی یاما است. این آتشفشان از سال 1707 خاموش شده و 3750 متر ارتفاع دارد و همیشه مستور از برف است. فوجی یاما را مردم ژاپن مقدس میشمرند. بواسطۀ وجود کوههای آتشفشان زلزله در جزایر ژاپن بسیار روی میدهد، چنانکه در سال 1888 بسبب آتشفشانی کوه باندائی سان دوازده قریه بکلی ویران شد. در مدت چهارده سال از 1894 تا 1907 قریب 23340 زلزله در این کشور روی داد. قبل از آن نیز در سال 1891 زلزلۀ سهمناکی باعث هلاک 7000 تن از اهالی و ویرانی 197000 خانه گردید و در 1896 بر اثر زلزله ای دیگر قریب 22000 تن هلاک شدند. سخت ترین بلای مهیب، زلزله و طوفان سختی بود که در ماه سپتامبر 1923 در حوالی شهر یوکوهاما روی داد. در این حادثه قریب 142000 تن معدوم و مفقود شدند. سواحل و جزایر ژاپن: جزایر ژاپن بسبب وجود کوههای ساحلی و مجاورت با ژرف ترین اعماق اقیانوس کبیر که در اطراف قوس کوریل 8513 متر و در نزدیکی جزیره گوام در گودال معروف به نرو 9635 متر عمق دارد دارای خلیجها و دماغه های فراوان است. بهمین سبب طول سواحل آن به یازده هزار کیلومتر میرسد. جزایر کوریل مشتمل بر شانزده جزیره کوچک میباشد ولی ژاپنی ها آن را فسیسیما یعنی جزایر هزارگانه مینامند. جزیره بیزو بتوسط باب لاپروز از ساخالین جدا شده و با جزیره هندو بواسطۀ تنگۀ فزوگار ارتباط دارد و در جنوب غربی آن خلیج هاکودات واقع شده است. تضاریس سواحل جزیره هندو از جزایر دیگر بیشتر است و مهمترین خلیج این جزیره خلیجی است که بنام پایتخت کشور به خلیج توکیو معروف شده و بندر یوکوهاما هم در کنار این خلیج واقع است. بریدگی های جزیره شی ککو کمتر و بین آن و جزیره کیوشو تنگۀ بوناگو فاصله میباشد و تنگۀ سیمونوزکی بین جزیره هندو و کیوشو واقع است. جزیره کیوشو تضاریس بسیار دارد و در جنوب آن خلیج و بندر ناکازاکی واقع و خلیج کاکوشیما قرار دارد. جزایر ریوکیو نیز بشکل قوسی از جزیره کیوشو به جزیره فرمزا ممتد است و در مغرب جزیره اخیر جزایر پسکادرس به ژاپن تعلق دارد. رودهای ژاپن: از جهت کمی وسعت اراضی ژاپن رودهای آن کشور کوتاه و بی اهمیت است و طویل ترین آنها 350 کیلومتر طول دارد و عموماً جریان آنها تند و سیلابی است. رودهای بزرگ آن یکی رود ایشی کاری درجزیره هوکائیدو و رودهای شی نانوگاوا (350 کیلومتر) و تونه گاوا (300 کیلومتر) و سومیداگاوا (170 کیلومتر) در جزیره هندو و ازرودهای سه گانه اخیر دو رود اول قابل کشتی رانی است. آب و هوای ژاپن: کلیهً آب وهوای ژاپن بحری است و اختلاف درجۀ حرارات آن کم و چون بین 22 و 50 درجۀ عرض شمالی واقع شده و طول آن 28 درجه است از اینرو آب و هوای مختلف در جزایر آن مشاهده میشود و اختلاف بین درجۀ حرارت جزایر شمالی و جنوبی آن بسیار است. با وجود این جریان کوروشیو و بادهای موسمی زمستانی هوای آن را معتدل کرده است. بادهای موسمی زمستانی از آغاز مهرماه (اواخر سپتامبر) در شمال غربی و شمال بر جزایر ژاپن میوزد. این بادها اصولاً خشک است ولی چون از دریای ژاپن میگذرد اندکی رطوبت می پذیرد و در سواحل غربی تولید باران میکند. وزش بادهای موسمی تابستانی ازنیمۀ فروردین آغاز میشود و باد از طرف جنوب شرقی میوزد و چون از اقیانوس کبیر عبور میکند رطوبت فراوان دارد و در سواحل ژاپن بارانهای شدید فرومی بارد. مهمترین جریان دریائی اقیانوس کبیر جریان گرم کوروشیو ’رود سیاه’ است. این جریان شعبه ای از جریان بزرگ اقیانوس کبیر است که در شمال خط استوا در سواحل شبه جزیره کالیفرنیا تولید میشود و بجانب فیلی پین می آید و درآنجا به دو شعبه منقسم میگردد، شعبه بزرگ آن همان کوروشیو است. سرعت این جریان در زمستان در 24 ساعت از 24 تا 36 میل بحری نمیگذرد زیرا در این فصل وزش بادهای موسمی شمال غربی مانع سرعت جریان آن است، ولی در تابستان سرعت آن بواسطۀ مساعدت بادهای موسمی جنوب شرقی در 24 ساعت به 42 میل میرسد. کوروشیو از سواحل جزایر تائی وان و جزایر ریوکیو و ساحل شرقی جزایر ژاپن میگذرد و در نواحی شمالی ژاپن با جریان آب سردی که از دریای برینگ می آید بنام جریان اویاشیو تلاقی میکند و در برابر جزایر آله ئوسی ین بسوی آمریکای شمالی متوجه میشود. نباتات ژاپن: کشور ژاپن بسبب بارندگی بسیار سبز و خرم است. در نواحی مرتفع جزایر بزرگ مرکزی خاصه در هوکائیدو جنگلهای سرو و کاج بسیار دیده میشود و در سایر نواحی جزایر مزبور جنگلهای بلوط و زیرفون و آزاد فراوان است. در جزیره تائی وان نیز جنگلهائی از نوع درختهای مناطق حاره مانند خیزران و کافور و سرخس و امثال آن وجود دارد. از جمله اشجار ژاپن دو درخت را اهمیت مخصوص است: یکی درخت معروف به هی نوکی یا ’درخت آفتاب’ که در نظر مردم آن کشور مقدس است و چوب آن فقط در ساختن معابد و برخی از بناهای خاص بکار میرود. دیگر درخت سوقی است که آن را کنار ژاپنی خوانند و بسیار بلند و انبوه میشود و طول آن به 35 تا 50 متر میرسد. دامنۀ جبال ژاپن را جلگه های سبز و خرم که بزبان ژاپنی ’هارا’میخوانند فراگرفته. در این جلگه ها انواع گلهای رنگارنگ مانند گل داودی که گل ملی ژاپن است و شقایق نعمان و زنبق و گلهای دیگر میروید که بوی عطر آن از دور به مشام مسافرین میرسد. حیوانات ژاپن: حیوانات برّی ژاپن مانند نباتات آن بسیار و متنوع نیست، عمده آن گرگ و روباه و بوزینه و گراز است که در جنگلهای هندو یافت میشود. جغرافیای سیاسی ژاپن ملت ژاپن: درباره نژاد اصلی ملت ژاپن اطلاع درستی در دست نیست و آنچه مورخان ژاپنی در این خصوص نوشته اند مبتنی بر افسانه های ملی است. ظاهراً چندین قرن پیش از میلاد دسته ای از مهاجرین چین و کره به جزایر ژاپن رفته و آداب و اصول تمدن را به مردم آن جزایر آموخته اند. طوایف بومی و اصلی ژاپن آی نوس ها بودند که از مائۀ هفتم پیش از مسیح تا مائۀ دوم میلادی در آنجا بحال توحش بسر میبردند. بعدها در مائۀ دوم میلادی عده ای از مهاجرین چینی به آن جزایر هجوم آورده و بومیان را به نقاط و جزایر دوردست شمالی رانده و خود در جزایر هندو و اطراف آن اقامت گزیدند و ممالک ژاپن را تشکیل دادند. امروز جزایر ژاپن گذشته از وحشیان جزیره تائی وان و اقوام معروف به آی نوس که در نواحی غیرحاصلخیز هوکائیدو (یزو) مسکن دارند و از تمدن کمتر بهره مند شده اند مسکن ملت ژاپن است که قطعاً در آغاز امر از قارۀ آسیا به این جزایر رفته و بر بومیان دست یافته اند. ژاپنی ها به اغلب احتمال از نژاد مغول هستند و به مردم کره بیش از اهالی چین بستگی و ارتباط نژادی دارند. نخستین میکادوی ژاپن بنا به روایات ژاپنی جیموتنو است که در 660 قبل از میلاد میزیسته و امروز روان او مورد پرستش ژاپنی هااست. تاریخ ژاپن در قرون قبل از میلاد تاریک و آمیخته به افسانه میباشد. ملت ژاپن از دو طبقۀ مشخص تشکیل شده است: یکی طبقات عالیه که قد بلند و چهرۀ کشیده و بینی باریک دارند و چشمان ایشان در جنس ذکور عادی و در جنس اناث پیچیده است. دیگر طبقات پست که کوتاه قد و درشت پیکرند و صورت و بینی پهن و چشمان پیچیده و دهان فراخ دارند و از تمدن کمتر بهره مند شده اند. نخستین مسافر اروپائی که از ژاپن در سفرنامۀ خود نام میبرد مارکوپولو از مردم ونیز است که در قرن هفتم هجری سفری به چین کرد و به دربار قوبیلای قاآن خان مغول رفت. مارکوپولو ژاپن راسی پانگو نامیده است. باید دانست که محاط بودن به دریا ژاپن را از هجوم تاتارها نجات داد. از ملل اروپائی نخستین قومی که به ژاپن راه یافتند تجار پرتقالی بودند که در اواسط قرن شانزدهم (1543) به آن جزیره رفتند و پس از ایشان جمعی از مبلغان مسیحی نیز به ژاپن سفر کرده و به تبلیغات دینی پرداختند و کم کم در امور سیاسی نیز مداخله کردند. بهمین سبب دولت ژاپن در آغاز قرن هفدهم اروپائیان را از سرزمین خود بیرون کرد و ورود بیگانگان را به ژاپن ممنوع ساخت. از آن پس فقط دسته ای از تجار هندی وچینی میتوانستند به جزیره کوچکی مقابل بندر ناکازاکی آمده امتعه و محصولات ژاپن را بخرند. از سال 1854 بسبب مداخله و سختگیری کشورهای متحدۀ آمریکا باب تجارت ژاپن به دولت مزبور و دول بزرگ اروپائی مانند انگلستان و فرانسه و روسیه باز شد و دولت ژاپن ورود تجار این دولت را به جزایر خود آزاد کرد، ولی این امر میان سرداران ژاپن اختلافی پدید آورد و به جنگ داخلی کشید (1864). ژاپنی ها از مائۀ ششم تا مائۀ هفتم تمدن چینی را اتخاذ کرده و مؤدّب به آداب و رسوم چینی گردیدند. پادشاهان ژاپن از قدیم ملقب به میکادو بودند و در سابق قدرت مطلقه داشتند. در 794 میلادی میکادو کوامو، کیوتو را پایتخت قرار داد. در مائۀ دوازدهم رفته رفته از جهت سستی و ضعف امپراطوران قدرت و تسلط آنان را اعیان مخصوص خود کرده و صاحب اختیار مطلق گردیدند. و قدرت و حکومت میکادو اسمی بلارسم گردید و عنان امور کشور به دست سئی ای توئی شگون یعنی ’سردار مأمور تسخیر کشور وحشیها’ و شاهزادگان یا ’دائی میوس’ ها بود و همه قشون دولتی که موسوم به سامورائی بودند اطاعت از شگون و طبقات عالی نظامیان میکردند. سامورائیها از طفولیت شمشیر دوسر بکار برده و در زمرۀ طبقات نظامی و ادب دوست ژاپن بشمار می آمدند و این دو شغل را مختص به خود میدانستند. در سال 1868 مردم کشور مخصوصاً سامورائیها و دائی میوسها از بیداد و ستم شگون به تنگ آمده و به استظهار میکادو موتسوهیتو امپراطور ژاپن بر او شوریده و بفرمان امپراطور سپهسالار کل شگون از مقام خود خلع و میکادو مجدداً صاحب اختیارات مطلق گردید. از این تاریخ اصلاحات در ژاپن شروع گشته و به فرمان میکادو پایتخت از شهر کیوتو اقامتگاه قدیم امپراطوران قدیم به شهر یدو و مقر سپهسالار کل منتقل شد و آن را توکیو یعنی ’پایتخت شرقی’ خواندند. موتسوهیتو در بدو اصلاحات خود ترتیب ملوک الطوایفی را که تا آن زمان در ژاپن معمول بود متروک کرده و امتیازات سامورائیها را از ایشان انتزاع کرد. وی برای اصلاح امور کشوری و لشکری و سیاسی مملکت مستشارانی ازممالک اروپا طلب کرد و جمعی از طلاب ژاپنی را به اروپا فرستاد و در سراسر ژاپن دبستانها و دبیرستانها و دانشکده ها تأسیس کرد و از سال 1870 به کشیدن خطوط آهن و تلگراف و ساختن سفاین جنگی همت گماشت و خدمت نظام را اجباری کرد و در اندک زمانی 400000 سپاهی آماده ساخت. در سال 1889 نیز قانون اساسی تازه ای وضع کردو قوه مقننۀ کشور را به دو مجلس اعیان و مبعوثان سپرد و قوه مجریه را خویشتن در دست گرفت. این دورۀدرخشان در تاریخ ژاپن به عصر میجی معروف است. جنگ سال 1900 بین ژاپن و چین و فتح ژاپن ترقی و برتری نظامی ژاپن را ظاهر ساخت و باعث عقد اتحاد بین انگلیس وآن کشور در 1902 گردید. در نتیجۀ این جنگ جزیره فرمز به دست ژاپنیها افتاد. پس از آن مهمترین جنگ ژاپن نبرد آن کشور در سال 1904- 1905 با دولت تزاری روس است که بالاخره به فتح ژاپن و شکست روس منتهی گشت. در این جنگ شبه جزیره کره را ژاپن ضمیمۀ خود ساخت ودولت ژاپن بر اثر این پیروزی در ردیف دول معظمۀ جهان محسوب شد. در جنگ بزرگ 1914- 1918 برخلاف جنگ اخیر از کشورهای متفق و از مخالفین آلمان بود و از غراماتی که بر آلمان تعلق گرفت برخوردار شد و کیااوچو راتصرف کرد و بعدها بر منچوری و مغولستان دست یافت و آن را در دسامبر 1941 از کشور چین مجزا ساخت. ژاپن در جنگ اخیر از دول محور و مخالفین آمریکا و انگلیس و متفقین آنها بود و با حملۀ ناگهانی در پیرل هاربور بر سفاین آمریکا مخالفت خود را با متفقین علنی ساخت و تا 1942 فتوحات وی در مشرق آسیا به منتهای عظمت خود رسید ولی پس از شکست آلمان قوای او رو به ضعف نهاد و سرانجام بر اثر افکندن بمب اتمی در دو شهر هیروشیما و ناکازاکی و کشتن تمامی مردم بی گناه آن از صغیر و کبیر در 1945 مجبور به تسلیم بلاشرط گردید و سرزمین هائی را که از کشور چین تصرف کرده بود دولت چین بازگرفت و از جمله جزیره فرمز را که پنجاه سال پیش از چین گرفته بود و همچنین منچوری را مجدداً دولت اخیر متصرف شد. وضع حکومت ژاپن: حکومت ژاپن از سال 1889 مشروطه شده و قوه مجریه در دست امپراطور یا میکادو است و اعلان جنگ و عقد معاهدات صلح و انتخاب وزراء و انحلال مجلس مبعوثان و تعیین جلسات مجلس اعیان از جملۀ اختیارات اوست. امپراطور را در مواقع رسمی میکادو خوانده و ملت او را پسر آسمان خطاب می کنند. وی بموجب قانون اساسی، غیرقابل عزل و دارای قدرت مطلقه می باشد و وزراء ژاپن مسئول امپراطور میباشند و در مقابل پارلمان مسئولیتی ندارند. دی یت ژاپن مرکب از دو مجلس است: یکی مجلس اعیان و دیگری مجلس مبعوثان. مجلس اعیان مرکب از شاهزادگان و اعضاءارشد خانوادۀ سلطنتی و عده ای از اعیان و رجال بزرگ کشور است که قسمتی از جانب شخص امپراطور و قسمتی ازطرف مردم انتخاب میشوند و عده ایشان در حدود چهارصد تن است و باید لااقل سی سال داشته باشند. دورۀ وکالت برخی از اعضاء این مجلس تمام عمر و دورۀ وکالت بعض دیگر هفت سال است. وکلای مجلس مبعوثان از جانب عامۀ مردم انتخاب میشوند و باید لااقل سی سال داشته باشند. مدت وکالت نمایندگان این مجلس چهار سال است. امروز عده نمایندگان مجلس مبعوثان ژاپن در حدود چهارصدو شصت تن (یک نماینده از طرف 128200 تن) است. آزادی مذهب و مطبوعات و اجتماعات و عدم عزل قضاه از اصول قوانین اساسی ژاپن میباشد. در ژاپن مذهب رسمی وجود ندارد و همه مذاهب آزاد است ولی مردم بیشتر پیرو یکی از سه دین شنتوئی و بودائی و کنفوسیوسی هستند. دین بودائی و کنفوسیوسی از راه چین به ژاپن داخل شده است، ولی مذهب شنتوئی دین ملی ژاپنی هاست و زمانی دین بودائی و کنفوسیوسی بر آن مذهب غلبه کرده بود ولی در عهد تجدید قدرت میکادوهای ژاپن این مذهب باز حیات و قوت خود را در آن کشور از سر گرفت. اصول این مذهب پرستش ارواح نیاکان و قوای طبیعت است. جمعیت ژاپن: جمعیت ژاپن خاص بنا به احصائیۀ رسمی سال 1930، 64450000 تن بوده است و چون مساحت ژاپن بدون متصرفات آن دولت 382300 کیلومتر مربع است پس در هر کیلومتر مربعی قریب 169 تن زندگی میکنند. از سال 1925 تا 1930 یعنی در ظرف پنج سال قریب 4710900 تن بر جمعیت ژاپن افزوده شده و احصائیۀ سال 1932 نیز جمعیت ژاپن خاص را قریب 66317000 تن تعیین کرده است. احصائیۀ جمعیت ژاپن تا 1946 قریب به 73000000 تن بوده است. علت افزایش جمعیت ژاپن فزونی عده متولدین بر متوفیات است. بهمین سبب مردم ژاپن ناگزیرند که یا به سایر نواحی عالم مهاجرت کنند و یا با تصرف اراضی تازه و توسعۀ تجارت مملکت وسائل زندگانی و آسایش خود را فراهم سازند. شهرهای ژاپن: از جمعیت ژاپن جمع کثیری روستائی و زارعند که در دهکده ها و مزارع و شهرهای کوچک بسر میبرند. از سال 1868 که ژاپن راه ترقی و تمدن پیش گرفت کم کم شهرهای صنعتی بزرگ نظیر شهرهای صنعتی اروپا و آمریکا در آن کشور پدید آمد. نخستین شهر بزرگ ژاپن توکیو است که در کنار خلیج بزرگی بهمین نام قرار دارد. بنا به احصائیۀ سال 1930 جمعیت این شهر در حدود 2070500 تن (با توابع 5311000 تن) بوده و وسعت آن 24009 هکتار است. در جنوب خلیج توکیو بندر بزرگ یوکوهاما واقع شده و فاصله آن از پایتخت سی کیلومتر است. شهر کیوتو هم که مدت یازده قرن پایتخت ژاپن بود با آنکه جمعیت فراوانی ندارد از لحاظ صنعت خالی از اهمیت نیست. بندر ازاکا یگانه شهری است که صورت قدیمی خود را کاملاً محفوظ داشته. کوچه های این شهر بیشتر تنگ و عمارات آن گذشته از کارخانه ها و مراکز صنایع، قدیمی است و چون در اطراف دلتائی بنا شده و ترعه های متعدد از میان آن میگذرد آن را نظیر شهر ونیز شمرده اند. این بندربزرگترین مرکز صنایع ژاپن است. در کنار خلیج ازاکا بندر معروف دیگری است بنام کبه که در مغرب ازاکا واقع شده و مرکز ورود امتعۀخارجی به ژاپن است. در جنوب غربی جزیره کیوشو بندربزرگ ناکازاکی مرکز روابط تجارتی ژاپن با ممالک آسیائی مخصوصاً چین و چزن (کره) و هند است. بندر هاکوداته در جنوب جزیره هوکائیدو (یزو) نیز از بنادر مهم ماهی گیری است. شهرهای بزرگ ژاپن که جمعیت آنها از 150 هزار متجاوز است بقرار ذیل میباشد: بندر توکیو 2070500 تن پایتخت کشور. بندر ازاکا 2453500 \’ در جنوب هندو. بندر ناگویا 907400 \’ در جنوب هندو. بندر کبه 787500 \’ در کنار خلیج ازاکا. شهرکیوتو 765000 \’ در جنوب دریاچۀ بیوا. بندر یوکوهاما 620200\’ در کنار خلیج توکیو. بندر هیروشیما 270000 \’ در جنوب هندو. بندر فوکواوکا 228200 \’ در شمال غربی کیوشو. بندر ناکازاکی 204000 \’ درمغرب کیوشو. بندر هاکوداته 197200\’ در جنوب هوکائیدو. بندر کوره 190200 \’ در جنوب بندر هیروشیما. بندر سن دائی 190000 \’ در ساحل شرقی هندو. شهر ساپورو 168500 \’ در جزیره هوکائیدو. شهر یاواتا 168200\’ در شمال کیوشو. شهر کوماموتو 164400 \’ در مغرب کیوشو. بندر کانازاوا 157300 \’ در ساحل غربی هندو. علاوه بر این، جمعیت دوازده شهر دیگر بیش از صد هزار و جمعیت 79 شهر از سی تا صد هزار است. جغرافیای اقتصادی ژاپن فلاحت چندی یگانه وسیلۀ امرار معاش مردم ژاپن بود، چنانکه امروز هم از وسائل مهم زندگانی ایشان بشمار میرود. در ژاپن دوسوم از اهالی در مزارع بسر میبرند، معهذا در جزایر ژاپن اراضی قابل کشت و زرع نسبت به مساحت جزایر مزبور کم است و فقط شش ملیون هکتار زمین یعنی صدی پانزده از اراضی آن مملکت قابل زراعت است و تقریباً عموم خانواده ها مالک زمینی هستند و کمتر خانواده ای است که لااقل یک هکتار زمین نداشته باشد و قریب پنج ملیون هکتار مخصوص کشت غلات است و از این مقدار درسه ملیون هکتار تنها برنج میکارند. غیر از جزیره هوکائیدو که از جهت سرمای شدید قابل کشت برنج نیست، در سایر جزایر بزرگ عموماً کشت این محصول رائج است و محصول سالیانۀ آن به یازده ملیون تن میرسد. غیر از ناحیۀ جنوبی جزیره شی ککو که در سال دوبار حاصل میدهد، در سایر نواحی فقط سالی یک مرتبه برنج میکارند، ولی پس از آنکه در ماه آبان (نوامبر) محصول برنج برداشته شد بیدرنگ نیمی از مزارع گود برنج را از خاک نیم دیگر انباشته در کشت غلات دیگر یا شلغمهای بزرگی که غالباً طول آن به یک متر میرسد و بزبان ژاپنی دائی کن نام دارد بکار میبرند. گذشته از برنج سایر غلات و حبوبی که در ژاپن کاشته میشود جو و گندم و ارزن و لوبیای قرمز است. جو و گندم را در نواحی کوهستانی مخصوصاً در جلگه های مرکزی جزیره هندو میکارند. کشت چای که مخصوص نواحی گرمسیر و مرطوب است تا سی و شش درجۀ عرض شمالی متداول میباشد. کشت توتون هم که از قرن شانزدهم بتوسط تجار پرتقالی در ژاپن معمول شده جز در جزایر شمالی در سایر نواحی رونقی ندارد. ژاپنی ها در توسعۀ زراعت پنبه کوشش بسیار کرده اند ولی باز محصول آن برای مصرف کارخانه های مملکت کافی نیست. نیشکر در جزایر جنوبی مانند شی ککو و کیوشو و مخصوصاً تائی وان کاشته میشود. تربیت کرم ابریشم در ژاپن بسیار رائج است و 95 درصد از ابریشم ژاپن از جزیره هندو حاصل میشود. محصول سالیانۀ ابریشم ژاپن قریب 300 ملیون کیلوگرم پیله است. بهای صادرات ابریشم ژاپن در سال 1932 قریب 382366000 ین یا 107483000 دلار بوده است و از این مقدار معادل 106188000 دلار به آمریکا صادر شده است. گله داری: گله داری در ژاپن رونقی ندارد، چه مردم غالباً بنابر عقاید دینی خویش از خوردن گوشت احتراز میکنند و فقط گوشت خوک و طیوربکار میرود. عده اسبانی که در سال تربیت می کنند درحدود یک ملیون و نیم است و عده گاوانی که در امور فلاحتی بکار میبرند نیز از این مقدار بیشتر نیست. ماهیگیری: در ژاپن ماهیگیری اهمیت بسیار دارد زیرا خوراک مردم آن بیشتر برنج و ماهی است. دریاهای اطراف ژاپن نیز بکثرت ماهی مشهور عالم است، چنانکه در هیچیک از نقاط دنیا ماهیگیری به پایۀ سواحل جزیره کارافوتو (ساخالین) نمیرسد. در مقابل جزیره هوکائیدو چون محل تلاقی جریانهای دریائی سرد و گرم است انواع ماهیها مانند ماهی روغنی و ماهی آزاد و غیره به آسانی گرفته میشود. صنایع ژاپن با آنکه در ژاپن امور فلاحتی در ترقی است باز محصولات فلاحتی برای تغذیۀ اهالی کافی نیست و ژاپن ناگزیر است که مقداری ماهی و برنج از هندوستان و هندوچین بخرد. پس برای جبران این امر و نیز برای اینکه حتی الامکان خود را از نفوذ اقتصادی ممالک اروپائی و آمریکائی محفوظ دارد ناچار به امور صنعتی متوجه شده و در ترویج و توسعۀ آن کوشش فراوان کرده است. صنایع ژاپن بر دو گونه است: یکی صنایع ملی قدیمی و دیگر صنایع تازۀ اروپایی. مقصود از صنایع ملی قدیمی صنایعی است که در ژاپن پیش از آنکه این کشور به تمدن اروپائی آشنا شود نیز متداول بوده است، مانند بافتن پارچه های ابریشمین بسیار لطیف و قالی و حصیرهای زیبا و ساختن ظروف چینی و بدل چینی با نقش و نگارهای دلپسند و بادبزنها و پرده های منقش و اشیاء دیگری از چوب هی نوکی یا از مینا یا از برنج و امثال آن. اینگونه صنایع هنوز هم در زندگانی اقتصادی ژاپن اهمیت و مقام خاص دارد و تا سال 1914 سی و پنج درصد از جمع مصنوعات کشور از اینگونه بود. صنایع تازۀ اروپائی از اواخر قرن نوزدهم در ژاپن رواج یافت و چنان بسرعت ترقی کرد که امروز ژاپن از جملۀ ممالک صنعتی بزرگ دنیا بشمار است. سبب ترقی فوق العادۀ اینگونه صنایع کمی مزد کارگران و مداخلۀ دولت و ترویج صنایع و کمک به مؤسسات صنعتی و ایجاد وسائل حمل و نقل و تلگراف و تلفن و امثال آن است. علاوه بر این دولت ژاپن از جنگ بین المللی اول نیز استفاده کرد و چون در جنگ مداخلۀ مستقیم مؤثری نداشت از لحاظ اقتصادی سود فراوان برد (برخلاف جنگ اخیر). محصولات معدنی ژاپن به پایۀ چین و هند نمیرسد. معادن زغال سنگ در غالب جزایر موجود است، مخصوصاً در جزایر هندو و هوکائیدو و کیوشو که سه چهارم از محصولات زغال سنگ ژاپن از آنجاست، ولی چون زغال معادن داخلی برای کارخانه ها کافی نیست همه ساله مقداری زغال و کک از چین میخرند. معادن گوگرد ژاپن بسبب وجود کوههای آتشفشان بسیار است و از اینجهت پس از ایتالیا و آمریکا در مرتبۀ سوم قرار دارد. محصول طلا و نقرۀ ژاپن در قرون جدید معروف عالم بود و تجار پرتقالی از آن سرزمین طلای فراوان بردند، ولی امروز مهم نیست. در محصول مس نیز سرزمین ژاپن پس از ممالک متحدۀ آمریکا و شیلی و کنگوی بلژیک و کانادا در مرتبۀ پنجم است. ولی آهن قابلی ندارد. منگنز از معادن اطراف کیوتو و جزیره هوکائیدو بسیار استخراج میشود. محصول نفت ژاپن بسیار نیست و در حدود دوصدم از محصول نفت تمام دنیاست. در ژاپن از آبشارها استفادۀ بسیار میکنند و پس از ممالک متحدۀ آمریکا و کانادا هیچ کشوری در استفادۀ از قوه آب به پای ژاپن نمیرسد. از جمله مهمترین صنایع تازۀ ژاپن نساجی است که از زمان جنگ بین المللی اول ترقی بسیار کرده و مخصوصاً بافتن پارچه های ابریشمی و پشمی و پنبه ای چنان رونق یافت که ژاپن در ممالک آسیای شرقی و حتی در هندوستان از جملۀ رقیبان بزرگ انگلیس گشت. ژاپن پشم خام را از استرالیا وارد کرده و در کارخانه های داخلی برای بافتن مهیا می سازد و همه ساله مقدار کثیری آهن و فلزات دیگر از ممالک بیگانه وارد میکند و در نواحی مرکزی هندو در شهرهای ازاکا و یوکوهاما، موروران کارخانه های پولادکاری بزرگ برپاست و در بنادر ناکازاکی و کوبه و یوکوهاما و ازاکا کارخانه های کشتی سازی بسیار است. شهرازاکا و نواحی اطراف آن مرکز صنایع تازۀ ژاپن است. در این شهر کارخانه های پارچه بافی و نخ تابی بقدری است که آن را منچستر ژاپن خوانده اند. علاوه بر این شهر مزبور دارای ضرابخانه و قورخانه و کارخانه های بزرگ شیشه سازی و کاغذسازی و کبریت سازی و امثال آن است. شهرتوکیو نیز مرکز بافتن پارچه های ابریشمین و شهر ساکائی (در جنوب ازاکا) محل بافتن فرشهای کنفی و پارچه های پنبه ای است. گذشته از کارخانه های سابق الذکر کارخانه های بزرگی نیز برای کاغذسازی و ساختن اسباب بازیهای گوناگون و مواد شیمیائی وجود دارد و اجناس مزبور از جملۀ صادرات ژاپن میباشد. از زمانی که صنایع ژاپن رو به ترقی نهاد دایرۀ روابط تجارتی آن کشور نیز با ممالک دیگر توسعه یافت و در سال 1886 جمع واردات و صادرات ژاپن فقط 300 ملیون فرانک فرانسه بود، ولی تا سال 1927 حد متوسط تجارت سالیانۀ آن به ده هزار ملیون فرانک طلا رسید. از اینروی میتوان به ترقی فوق العادۀ تجارت آن مملکت پی برد. روابط تجارتی ژاپن با ممالک متحدۀ آمریکا بیش ازسایر دول عالم است، چه از ممالک مزبور همه ساله مقدار کثیری پنبه و مصنوعات فلزی میخرد و مقدار بسیاری از ابریشم و چای خود را به آن ممالک می فروشد. ژاپن قسمت مهمی از تجارت چین و هند و ممالک شرقی آسیا را پیش از جنگ اخیر به خود منحصر کرده بود، چنانکه همیشه مقدار کثیری زغال سنگ و آهن و چدن و فولاد و پنبۀ خام از چین و هند میخرید و مصنوعات کارخانه های خود مانند ماشینهای گوناگون و کاغذ و کبریت و پارچه های پنبه ای را در آن ممالک و هندوچین بفروش میرسانید. توسعۀ تجارت ژاپن در چین و هند و استرالیا موجب شکست فاحش تجارت انگلستان و ممالک متحدۀ آمریکا گردید. برای تسهیل امر تجارت دولت ژاپن در ساختن خطوط آهن و توسعۀ نیروی دریائی تجارتی کوشش بسیار کرده است. امروز طول مجموع خطوط آهن ژاپن متجاوز از 27400 کیلومتر است و عده کشتیهای تجارتی آن در سال 1932، 3338 کشتی با گنجایش 3894819 تن بوده. امروز کشتیهای شرکتهای بزرگ کشتیرانی ژاپن مانند توگوکیزن کائیشا و نی پون یوشن کائیشا و ازاکاچزن کائیشا مرتباً در اقیانوس کبیر و اقیانوس هند و حتی در دریاهای اروپائی سیر میکنند، چنانکه پیش از جنگ اخیر ازجمع واردات ژاپن شصت درصد و از جمع صادرات آن هفتادو سه درصد توسط کشتیهای ژاپنی حمل و نقل میشد. نیروی دریائی ژاپن بموجب احصائیۀ سال 1936 بقرار ذیل بوده است: نوع کشتی عده گنجایش زره دار 11 307070 تن حامل هواپیما 6 88470 تن رزم ناو (طبقۀ 1) 13 116440 تن رزم ناو (طبقۀ 2) 26 144325 تن ناوشکن 115 145583 تن زیردریائی 62 80284 تن که جمعاً 233 کشتی بظرفیت 882172 تن میباشد. جمع واردات ژاپن در سال 1933، 1861046000 تن و جمع صادرات آن کشور در همان سال 1917220000 تن بوده است. متصرفات ژاپن پیش از جنگ جهانی اول: ترقی ناگهانی ژاپن و افزایش دائمی جمعیت آن کشور دولت ژاپن را به تهیۀ مهاجرنشینهاو مستعمراتی برانگیخت. مهاجرین ژاپنی نخست به جزایراقیانوس کبیر و زمینهای آمریکا متوجه شدند. جزایر هاوائی در نیمۀ دوم قرن نوزدهم مرکز مهاجرت مردم ژاپن شده بود و دولت ژاپن در صدد بود که رسماً بتصرف آن قیام کند ولی ممالک متحدۀ آمریکا پیش دستی کرد و ناگهان جزایر مزبور را در سال 1898 بتصرف درآورد و از اینجا اختلاف سیاسی شدیدی بین ممالک متحدۀ آمریکا و ژاپن که عده مهاجرینش در جزایر هاوائی متجاوز از صدهزار بود پدید آمد. در نواحی غربی ممالک متحدۀ آمریکا نیز امروز قریب 111000 مهاجر ژاپنی مسکن دارند که عده ایشان در سال 1900 فقط 24000 تن بوده است. دولت کالیفرنیا زمانی در صدد تبعید مهاجرین ژاپنی برآمدولی سایر دول متحده با این امر موافقت نکردند، اما بموجب قانون مهاجرت که از سال 1927 اجرا شده مهاجرت مردم ژاپن به ممالک مزبور دشوار گردیده است. دولت ژاپن پس از آنکه از جانب مشرق مأیوس گشت به زمینهای شرقی آسیا متوجه شد و نخست با دولت چین بر سر شبه جزیره کره از در جنگ درآمد (1894-1895) و جزیره فرمزا را با برخی جزایر کوچک دیگر از آن دولت گرفت، سپس برسر منچوری با روسیه به جنگ پرداخت و چون بر آن دولت غالب شد ناحیۀ کوان تونگ را در جنوب منچوری با نصف جزیره ساخالین تصاحب کردو شبه جزیره کره را نخست تحت الحمایۀ خود ساخت و درسال 1910 آن را رسماً تصرف کرد. جزیره فرمزا که به ژاپنی تائی وان گفته میشود از حیث محصولات منطقۀ حاره مخصوصاً خیزران و کافور و موز و قهوه و چای اهمیت فراوان دارد و مرکز آن شهر تائی هوکو است. جزیره کارافوتو (ساخالین) دارای جنگلهای سرو و کاج و زمینهای قابل زرع و گله داری بسیارو معادن زغال سنگ و طلاست و از ماهیگیری در سواحل آن استفادۀ فراوان میکنند. سرزمین چزن (کره) برای زراعت و گله داری و ماهیگیری استعداد کافی دارد و مهمترین محصول آن برنج و باقلا و پنبه است. تربیت کرم ابریشم را نیز دولت ژاپن در آنجا ترویج کرده است و معادن آهن و مس و گرافیت و طلا هم در آن فراوان است. مرکز چزن (کره) شهر کی جو است که سابقاً سئول نام داشت. سرزمین کوان تونگ در انتهای جنوبی شبه جزیره لیائوتونگ واقع شده و از سال 1905 در تصرف دولت ژاپن است. دولت ژاپن مهاجرین خود را بیشتر به مستعمرات سابق الذکر وجزیره هوکائیدو که جمعیت آن از سایر جزایر کمتر است میفرستد، ولی چون جمعیت مستملکات ژاپن از حد عادی گذشته بود دولت ژاپن متوجه اراضی منچوری و سیبری شرقی گردید و در 1932 منچوری را از چین جدا کرد و استقلال داد. در سال 1914 که جنگ بین المللی اول شروع شد دولت ژاپن نیز بنابر معاهدات سرّی که با متفقین بسته بود بر ضد آلمان قدم به میدان نهاد و شهر و خلیج کیائوچئو را که از متصرفات آلمان در مشرق چین بود تصرف کرد و این شهر را تا 1922 در تصرف داشت. در این سال به موجب قراردادهائی که پس از جنگ در اروپا بسته شد کیائوچئو را به دولت چین بازدادند ولی دولت ژاپن در مدت حکمروائی خود در این ناحیه بندر تسینگ تائو را که در کنار خلیج کیائوچئو واقع است و در حقیقت بندرگاه شهر کیائوچئو است از جملۀ مراکز صنعتی خویش ساخت و پس از بازدادن کیائوچئو باز هم قدرت اقتصادی ژاپن در آن ناحیه باقی ماند. در سال 1919 مجمع اتفاق ملل از مستعمرات سابق آلمان در اقیانوس کبیر آنچه را که در شمال خط استوا بود به دولت ژاپن بخشید. از جمله مستعمرات مذکور یکی مجمعالجزایر ماریان است و دیگر مجمعالجزایر کارولین شرقی و غربی و مجمعالجزایر مارشال و جزایر پالائوس. محصول این جزایر بیشتر نیشکر وفسفات است. برخی از ممیزات تمدن ژاپن حقیقت و روح تمدن ژاپن در دو عبارت طبیعی بودن و واقعی بودن، خلاصه میشود. در ژاپن چیز غیرطبیعی و یا نظری محض بهیچوجه یافت نمیشود و اصول مجرد ومبهم وجود ندارد و سادگی و طبیعی بودن از ممیزات تمدن ژاپن است. مثلاً در فن معماری ژاپنی ها هیچگاه کاخهای باعظمت و کوه آسائی مانند اهرام مصر و ابنیۀ بابل و روم نساخته اند زیرا ذوق آن ملت با معماری باعظمت سازگار نیست. معماری ژاپنی بسیار ساده و منحصر به خانه های مسکونی و یا معابد است و ذوق ژاپنی ها در ساختن ابنیۀ خود متوجه چوبهائی است که در ساختمانها مادۀ اصلی شمرده میشود. دیگر از شواهد طبیعی بودن تمدن و فرهنگ ژاپن آن است که ادبیات ژاپن با آثار زنان آغاز شده و زنان در ادبیات آن ملت موقعیت و مقامی مخصوص دارند. مسئله ای که قابل اهمیت میباشد این است که تمایل و علاقۀ مفرط این نویسندگان به طبیعت پرستی است. در دورۀ ظهور ادبیات ملی ژاپن تحصیل علوم فکری و نظری منحصر به مردان بود و آنان آن علوم و ادبیات را از زبان چینی فرامیگرفتند و نتیجۀ تحقیقات و تتبعات خود را بخط چینی مینوشتند. خط ژاپنی فقط در مباحث ساده و عامیانه مورد استعمال بود ولی زبان چینی در ژاپن بمنزلۀ زبان علمی بشمار میرفت. چون خط تصویری چینی از بیان حقیقی و طبیعی افکار ژاپنی قاصر بود از این لحاظ مردان آن زمان برای بیان اندیشه ها و احساسات خود فاقد هرگونه وسیله بودند، بعکس زنان برای اظهار افکار و خاطرات خود روش نیکوتر و آسان تری در دست داشتند و در نوشته های خود حروف کوچک و ساده و صداداری را که کانا نامیده میشود بکار میبردند و زنان به این ترتیب به شیوۀ مخصوص خود که روش ساده و عامیانه بودبه نگارش کتابهای تاریخ و وقایع روزگار خود اقدام نمودند. این تقسیم کار نشان میدهد که حروف کانا منحصربه زنان بوده و مدت دو قرن این تمایز در میان زنان و مردان باقی بود. ادبیات ژاپن بیشتر جنبۀ رآلیسم داشته و از حقیقت و طبیعت سرچشمه میگیرد، مثلاً کتاب مانی اسیو مجموعه ای است مشتمل بر پنجهزار شعر که از آغاز قرن چهارم تا اواسط قرن هشتم بتوسط زنان و مردان چندی سروده شده و امتیاز آن از آن جهت است که در این دیوان همان طور که اشعار امپراطوران و بزرگان ضبط شده آثار طبع روستائیان و شکارچیان نیز در آن درج گردیده است. در ژاپن برای نوشتن سه قسم خط بکار برده میشود: اول، حروف تصویری چینی که فراگرفتن آن بسیار دشوار است. دوم، خط کانا یا حروف ساده و صدادار که عدد حروف آن کمتر و آسانتر است. سوم، مخلوطی از این دو نوع. این طرز در ژاپن کنونی بیشتر از دو نوع مزبور مورد استعمال است. در خاتمه گوئیم که ملت ژاپن از آغاز تاریخ تمدن خودفرهنگ و آداب ملل بیگانه را که عالی تر از تمدن او بوده است فراگرفته و با آداب و رسوم خود تلفیق داده وخصوصیات و ممیزات ملی و نژادی و تمدنی خود را نیز در آن داخل کرده و تمدن ممتاز و نوی بوجود آورده است نام دریائی منشعب از اقیانوس کبیر که محدود است به سیبری و منچوری و کره و جزایر ژاپن
کشور امپراطوری ژاپن یا دائی نیپون که بمعنی مملکت شمس طالع است شامل چهار هزار جزیره خرد و بزرگ است که از شبه جزیره کامچاتکا تا سواحل جنوب شرقی چین امتداد داردو قریب به 382447 کیلومتر مربع سطح آن است. مهمترین جزایر ژاپن جزایر بزرگ سه گانه مرکزی است که بنامهای نی پون یا هندو یا ’اراضی اصلی’ و شی ککو یا ’نواحی چهارگانه’ و کیوشو یا ’نواحی نه گانه’ معروف است. در شمال جزایر مرکزی نیز جزیره هوکائیدو یا یزو یعنی ’سرزمین وحشیان’ و نصف جنوبی جزیره کارافوتو یا ساخالین و مجمعالجزایر ریوکیو واقع شده و در جنوب مجمعالجزایر کوریل و جزیره بزرگ تائی وان یا فرمز است که در 1895 میلادی از چین منتزع شده است ولی در حال حاضر جزء ژاپن نیست. حدود آن: جزایر ژاپن از مشرق متصل به اقیانوس کبیر و دریاهای غربی آن بحر اختسک و دریای ژاپن و دریای چین و تنگۀ کره است. وضع طبیعی جزایر ژاپن: از جزایر ژاپن در ساحل غربی اقیانوس کبیر سه قوس بزرگ پدید آمده که از شمال به جنوب سواحل شرقی آسیا را احاطه کرده است. اول قوس جزایر کوریل در شمال میان شبه جزیره کامچاتکا و جزیره هوکائیدو. دوم قوس مرکزی میان جزیره کارافوتو و جزیره کیوشو. سوم قوس ریوکیو در جنوب میان جزایر کیوشو و تائی وان. در میان این سه قوس بین سواحل آسیا و ژاپن دریاهای بزرگ سه گانه اختسک و ژاپن و چین شرقی قرار دارد. پستی و بلندی: جزایر ژاپن بطور کلی صخره ای و کوهستانی است و فقط یک هشتم از اراضی آن جلگه می باشد. وسیعترین جلگه های شرقی درجزیره هندو است که شهر توکیو در آن واقع شده است. کوههای ژاپن بیشتر از آثار دورۀ سوم معرفهالارضی است. و در آن کشور دو رشتۀ جبال عمده است: رشتۀ اول از جنوب به شمال در جزیره هندو ممتد می باشد که سلسله های آئیچی و آبوکوما و کاتاکامی از مهمترین آنها بشمار میرود. رشتۀ دیگر از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد دارد و دنبالۀ آن به جزایر کوریل و کامچاتکا منتهی میشود. مرتفعترین قلل جبال ژاپن در جزیره فرمز قلۀ موریسن است که 4145 متر ارتفاع دارد. در مرکز جزیره هندو میان سلسلۀجبال شمالی و جنوبی زمینهای پستی است که از دریای ژاپن تا اقیانوس کبیر امتداد داشته و در حقیقت جزیرۀمزبور را به دو نیم کرده است و در این قسمت آتشفشانهای بسیار وجود دارد که از آنجمله یکی آتشفشان فوجی یاما است. این آتشفشان از سال 1707 خاموش شده و 3750 متر ارتفاع دارد و همیشه مستور از برف است. فوجی یاما را مردم ژاپن مقدس میشمرند. بواسطۀ وجود کوههای آتشفشان زلزله در جزایر ژاپن بسیار روی میدهد، چنانکه در سال 1888 بسبب آتشفشانی کوه باندائی سان دوازده قریه بکلی ویران شد. در مدت چهارده سال از 1894 تا 1907 قریب 23340 زلزله در این کشور روی داد. قبل از آن نیز در سال 1891 زلزلۀ سهمناکی باعث هلاک 7000 تن از اهالی و ویرانی 197000 خانه گردید و در 1896 بر اثر زلزله ای دیگر قریب 22000 تن هلاک شدند. سخت ترین بلای مهیب، زلزله و طوفان سختی بود که در ماه سپتامبر 1923 در حوالی شهر یوکوهاما روی داد. در این حادثه قریب 142000 تن معدوم و مفقود شدند. سواحل و جزایر ژاپن: جزایر ژاپن بسبب وجود کوههای ساحلی و مجاورت با ژرف ترین اعماق اقیانوس کبیر که در اطراف قوس کوریل 8513 متر و در نزدیکی جزیره گوام در گودال معروف به نرو 9635 متر عمق دارد دارای خلیجها و دماغه های فراوان است. بهمین سبب طول سواحل آن به یازده هزار کیلومتر میرسد. جزایر کوریل مشتمل بر شانزده جزیره کوچک میباشد ولی ژاپنی ها آن را فسیسیما یعنی جزایر هزارگانه مینامند. جزیره بیزو بتوسط باب لاپروز از ساخالین جدا شده و با جزیره هندو بواسطۀ تنگۀ فزوگار ارتباط دارد و در جنوب غربی آن خلیج هاکودات واقع شده است. تضاریس سواحل جزیره هندو از جزایر دیگر بیشتر است و مهمترین خلیج این جزیره خلیجی است که بنام پایتخت کشور به خلیج توکیو معروف شده و بندر یوکوهاما هم در کنار این خلیج واقع است. بریدگی های جزیره شی ککو کمتر و بین آن و جزیره کیوشو تنگۀ بوناگو فاصله میباشد و تنگۀ سیمونوزکی بین جزیره هندو و کیوشو واقع است. جزیره کیوشو تضاریس بسیار دارد و در جنوب آن خلیج و بندر ناکازاکی واقع و خلیج کاکوشیما قرار دارد. جزایر ریوکیو نیز بشکل قوسی از جزیره کیوشو به جزیره فرمزا ممتد است و در مغرب جزیره اخیر جزایر پسکادرس به ژاپن تعلق دارد. رودهای ژاپن: از جهت کمی وسعت اراضی ژاپن رودهای آن کشور کوتاه و بی اهمیت است و طویل ترین آنها 350 کیلومتر طول دارد و عموماً جریان آنها تند و سیلابی است. رودهای بزرگ آن یکی رود ایشی کاری درجزیره هوکائیدو و رودهای شی نانوگاوا (350 کیلومتر) و تونه گاوا (300 کیلومتر) و سومیداگاوا (170 کیلومتر) در جزیره هندو و ازرودهای سه گانه اخیر دو رود اول قابل کشتی رانی است. آب و هوای ژاپن: کلیهً آب وهوای ژاپن بحری است و اختلاف درجۀ حرارات آن کم و چون بین 22 و 50 درجۀ عرض شمالی واقع شده و طول آن 28 درجه است از اینرو آب و هوای مختلف در جزایر آن مشاهده میشود و اختلاف بین درجۀ حرارت جزایر شمالی و جنوبی آن بسیار است. با وجود این جریان کوروشیو و بادهای موسمی زمستانی هوای آن را معتدل کرده است. بادهای موسمی زمستانی از آغاز مهرماه (اواخر سپتامبر) در شمال غربی و شمال بر جزایر ژاپن میوزد. این بادها اصولاً خشک است ولی چون از دریای ژاپن میگذرد اندکی رطوبت می پذیرد و در سواحل غربی تولید باران میکند. وزش بادهای موسمی تابستانی ازنیمۀ فروردین آغاز میشود و باد از طرف جنوب شرقی میوزد و چون از اقیانوس کبیر عبور میکند رطوبت فراوان دارد و در سواحل ژاپن بارانهای شدید فرومی بارد. مهمترین جریان دریائی اقیانوس کبیر جریان گرم کوروشیو ’رود سیاه’ است. این جریان شعبه ای از جریان بزرگ اقیانوس کبیر است که در شمال خط استوا در سواحل شبه جزیره کالیفرنیا تولید میشود و بجانب فیلی پین می آید و درآنجا به دو شعبه منقسم میگردد، شعبه بزرگ آن همان کوروشیو است. سرعت این جریان در زمستان در 24 ساعت از 24 تا 36 میل بحری نمیگذرد زیرا در این فصل وزش بادهای موسمی شمال غربی مانع سرعت جریان آن است، ولی در تابستان سرعت آن بواسطۀ مساعدت بادهای موسمی جنوب شرقی در 24 ساعت به 42 میل میرسد. کوروشیو از سواحل جزایر تائی وان و جزایر ریوکیو و ساحل شرقی جزایر ژاپن میگذرد و در نواحی شمالی ژاپن با جریان آب سردی که از دریای برینگ می آید بنام جریان اویاشیو تلاقی میکند و در برابر جزایر آله ئوسی ین بسوی آمریکای شمالی متوجه میشود. نباتات ژاپن: کشور ژاپن بسبب بارندگی بسیار سبز و خرم است. در نواحی مرتفع جزایر بزرگ مرکزی خاصه در هوکائیدو جنگلهای سرو و کاج بسیار دیده میشود و در سایر نواحی جزایر مزبور جنگلهای بلوط و زیرفون و آزاد فراوان است. در جزیره تائی وان نیز جنگلهائی از نوع درختهای مناطق حاره مانند خیزران و کافور و سرخس و امثال آن وجود دارد. از جمله اشجار ژاپن دو درخت را اهمیت مخصوص است: یکی درخت معروف به هی نوکی یا ’درخت آفتاب’ که در نظر مردم آن کشور مقدس است و چوب آن فقط در ساختن معابد و برخی از بناهای خاص بکار میرود. دیگر درخت سوقی است که آن را کُنار ژاپنی خوانند و بسیار بلند و انبوه میشود و طول آن به 35 تا 50 متر میرسد. دامنۀ جبال ژاپن را جلگه های سبز و خرم که بزبان ژاپنی ’هارا’میخوانند فراگرفته. در این جلگه ها انواع گلهای رنگارنگ مانند گل داودی که گل ملی ژاپن است و شقایق نعمان و زنبق و گلهای دیگر میروید که بوی عطر آن از دور به مشام مسافرین میرسد. حیوانات ژاپن: حیوانات برّی ژاپن مانند نباتات آن بسیار و متنوع نیست، عمده آن گرگ و روباه و بوزینه و گراز است که در جنگلهای هندو یافت میشود. جغرافیای سیاسی ژاپن ملت ژاپن: درباره نژاد اصلی ملت ژاپن اطلاع درستی در دست نیست و آنچه مورخان ژاپنی در این خصوص نوشته اند مبتنی بر افسانه های ملی است. ظاهراً چندین قرن پیش از میلاد دسته ای از مهاجرین چین و کره به جزایر ژاپن رفته و آداب و اصول تمدن را به مردم آن جزایر آموخته اند. طوایف بومی و اصلی ژاپن آی نوس ها بودند که از مائۀ هفتم پیش از مسیح تا مائۀ دوم میلادی در آنجا بحال توحش بسر میبردند. بعدها در مائۀ دوم میلادی عده ای از مهاجرین چینی به آن جزایر هجوم آورده و بومیان را به نقاط و جزایر دوردست شمالی رانده و خود در جزایر هندو و اطراف آن اقامت گزیدند و ممالک ژاپن را تشکیل دادند. امروز جزایر ژاپن گذشته از وحشیان جزیره تائی وان و اقوام معروف به آی نوس که در نواحی غیرحاصلخیز هوکائیدو (یزو) مسکن دارند و از تمدن کمتر بهره مند شده اند مسکن ملت ژاپن است که قطعاً در آغاز امر از قارۀ آسیا به این جزایر رفته و بر بومیان دست یافته اند. ژاپنی ها به اغلب احتمال از نژاد مغول هستند و به مردم کره بیش از اهالی چین بستگی و ارتباط نژادی دارند. نخستین میکادوی ژاپن بنا به روایات ژاپنی جیموتنو است که در 660 قبل از میلاد میزیسته و امروز روان او مورد پرستش ژاپنی هااست. تاریخ ژاپن در قرون قبل از میلاد تاریک و آمیخته به افسانه میباشد. ملت ژاپن از دو طبقۀ مشخص تشکیل شده است: یکی طبقات عالیه که قد بلند و چهرۀ کشیده و بینی باریک دارند و چشمان ایشان در جنس ذکور عادی و در جنس اناث پیچیده است. دیگر طبقات پست که کوتاه قد و درشت پیکرند و صورت و بینی پهن و چشمان پیچیده و دهان فراخ دارند و از تمدن کمتر بهره مند شده اند. نخستین مسافر اروپائی که از ژاپن در سفرنامۀ خود نام میبرد مارکوپولو از مردم ونیز است که در قرن هفتم هجری سفری به چین کرد و به دربار قوبیلای قاآن خان مغول رفت. مارکوپولو ژاپن راسی پانگو نامیده است. باید دانست که محاط بودن به دریا ژاپن را از هجوم تاتارها نجات داد. از ملل اروپائی نخستین قومی که به ژاپن راه یافتند تجار پرتقالی بودند که در اواسط قرن شانزدهم (1543) به آن جزیره رفتند و پس از ایشان جمعی از مبلغان مسیحی نیز به ژاپن سفر کرده و به تبلیغات دینی پرداختند و کم کم در امور سیاسی نیز مداخله کردند. بهمین سبب دولت ژاپن در آغاز قرن هفدهم اروپائیان را از سرزمین خود بیرون کرد و ورود بیگانگان را به ژاپن ممنوع ساخت. از آن پس فقط دسته ای از تجار هندی وچینی میتوانستند به جزیره کوچکی مقابل بندر ناکازاکی آمده امتعه و محصولات ژاپن را بخرند. از سال 1854 بسبب مداخله و سختگیری کشورهای متحدۀ آمریکا باب تجارت ژاپن به دولت مزبور و دول بزرگ اروپائی مانند انگلستان و فرانسه و روسیه باز شد و دولت ژاپن ورود تجار این دولت را به جزایر خود آزاد کرد، ولی این امر میان سرداران ژاپن اختلافی پدید آورد و به جنگ داخلی کشید (1864). ژاپنی ها از مائۀ ششم تا مائۀ هفتم تمدن چینی را اتخاذ کرده و مؤدّب به آداب و رسوم چینی گردیدند. پادشاهان ژاپن از قدیم ملقب به میکادو بودند و در سابق قدرت مطلقه داشتند. در 794 میلادی میکادو کوامو، کیوتو را پایتخت قرار داد. در مائۀ دوازدهم رفته رفته از جهت سستی و ضعف امپراطوران قدرت و تسلط آنان را اعیان مخصوص خود کرده و صاحب اختیار مطلق گردیدند. و قدرت و حکومت میکادو اسمی بلارسم گردید و عنان امور کشور به دست سئی ای توئی شگون یعنی ’سردار مأمور تسخیر کشور وحشیها’ و شاهزادگان یا ’دائی میوس’ ها بود و همه قشون دولتی که موسوم به سامورائی بودند اطاعت از شگون و طبقات عالی نظامیان میکردند. سامورائیها از طفولیت شمشیر دوسر بکار برده و در زمرۀ طبقات نظامی و ادب دوست ژاپن بشمار می آمدند و این دو شغل را مختص به خود میدانستند. در سال 1868 مردم کشور مخصوصاً سامورائیها و دائی میوسها از بیداد و ستم شگون به تنگ آمده و به استظهار میکادو موتسوهیتو امپراطور ژاپن بر او شوریده و بفرمان امپراطور سپهسالار کل شگون از مقام خود خلع و میکادو مجدداً صاحب اختیارات مطلق گردید. از این تاریخ اصلاحات در ژاپن شروع گشته و به فرمان میکادو پایتخت از شهر کیوتو اقامتگاه قدیم امپراطوران قدیم به شهر یدو و مقر سپهسالار کل منتقل شد و آن را توکیو یعنی ’پایتخت شرقی’ خواندند. موتسوهیتو در بدو اصلاحات خود ترتیب ملوک الطوایفی را که تا آن زمان در ژاپن معمول بود متروک کرده و امتیازات سامورائیها را از ایشان انتزاع کرد. وی برای اصلاح امور کشوری و لشکری و سیاسی مملکت مستشارانی ازممالک اروپا طلب کرد و جمعی از طلاب ژاپنی را به اروپا فرستاد و در سراسر ژاپن دبستانها و دبیرستانها و دانشکده ها تأسیس کرد و از سال 1870 به کشیدن خطوط آهن و تلگراف و ساختن سفاین جنگی همت گماشت و خدمت نظام را اجباری کرد و در اندک زمانی 400000 سپاهی آماده ساخت. در سال 1889 نیز قانون اساسی تازه ای وضع کردو قوه مقننۀ کشور را به دو مجلس اعیان و مبعوثان سپرد و قوه مجریه را خویشتن در دست گرفت. این دورۀدرخشان در تاریخ ژاپن به عصر میجی معروف است. جنگ سال 1900 بین ژاپن و چین و فتح ژاپن ترقی و برتری نظامی ژاپن را ظاهر ساخت و باعث عقد اتحاد بین انگلیس وآن کشور در 1902 گردید. در نتیجۀ این جنگ جزیره فرمز به دست ژاپنیها افتاد. پس از آن مهمترین جنگ ژاپن نبرد آن کشور در سال 1904- 1905 با دولت تزاری روس است که بالاخره به فتح ژاپن و شکست روس منتهی گشت. در این جنگ شبه جزیره کره را ژاپن ضمیمۀ خود ساخت ودولت ژاپن بر اثر این پیروزی در ردیف دول معظمۀ جهان محسوب شد. در جنگ بزرگ 1914- 1918 برخلاف جنگ اخیر از کشورهای متفق و از مخالفین آلمان بود و از غراماتی که بر آلمان تعلق گرفت برخوردار شد و کیااوچو راتصرف کرد و بعدها بر منچوری و مغولستان دست یافت و آن را در دسامبر 1941 از کشور چین مجزا ساخت. ژاپن در جنگ اخیر از دول محور و مخالفین آمریکا و انگلیس و متفقین آنها بود و با حملۀ ناگهانی در پیرل هاربور بر سفاین آمریکا مخالفت خود را با متفقین علنی ساخت و تا 1942 فتوحات وی در مشرق آسیا به منتهای عظمت خود رسید ولی پس از شکست آلمان قوای او رو به ضعف نهاد و سرانجام بر اثر افکندن بمب اتمی در دو شهر هیروشیما و ناکازاکی و کشتن تمامی مردم بی گناه آن از صغیر و کبیر در 1945 مجبور به تسلیم بلاشرط گردید و سرزمین هائی را که از کشور چین تصرف کرده بود دولت چین بازگرفت و از جمله جزیره فرمز را که پنجاه سال پیش از چین گرفته بود و همچنین منچوری را مجدداً دولت اخیر متصرف شد. وضع حکومت ژاپن: حکومت ژاپن از سال 1889 مشروطه شده و قوه مجریه در دست امپراطور یا میکادو است و اعلان جنگ و عقد معاهدات صلح و انتخاب وزراء و انحلال مجلس مبعوثان و تعیین جلسات مجلس اعیان از جملۀ اختیارات اوست. امپراطور را در مواقع رسمی میکادو خوانده و ملت او را پسر آسمان خطاب می کنند. وی بموجب قانون اساسی، غیرقابل عزل و دارای قدرت مطلقه می باشد و وزراء ژاپن مسئول امپراطور میباشند و در مقابل پارلمان مسئولیتی ندارند. دی یت ژاپن مرکب از دو مجلس است: یکی مجلس اعیان و دیگری مجلس مبعوثان. مجلس اعیان مرکب از شاهزادگان و اعضاءارشد خانوادۀ سلطنتی و عده ای از اعیان و رجال بزرگ کشور است که قسمتی از جانب شخص امپراطور و قسمتی ازطرف مردم انتخاب میشوند و عده ایشان در حدود چهارصد تن است و باید لااقل سی سال داشته باشند. دورۀ وکالت برخی از اعضاء این مجلس تمام عمر و دورۀ وکالت بعض دیگر هفت سال است. وکلای مجلس مبعوثان از جانب عامۀ مردم انتخاب میشوند و باید لااقل سی سال داشته باشند. مدت وکالت نمایندگان این مجلس چهار سال است. امروز عده نمایندگان مجلس مبعوثان ژاپن در حدود چهارصدو شصت تن (یک نماینده از طرف 128200 تن) است. آزادی مذهب و مطبوعات و اجتماعات و عدم عزل قضاه از اصول قوانین اساسی ژاپن میباشد. در ژاپن مذهب رسمی وجود ندارد و همه مذاهب آزاد است ولی مردم بیشتر پیرو یکی از سه دین شنتوئی و بودائی و کنفوسیوسی هستند. دین بودائی و کنفوسیوسی از راه چین به ژاپن داخل شده است، ولی مذهب شنتوئی دین ملی ژاپنی هاست و زمانی دین بودائی و کنفوسیوسی بر آن مذهب غلبه کرده بود ولی در عهد تجدید قدرت میکادوهای ژاپن این مذهب باز حیات و قوت خود را در آن کشور از سر گرفت. اصول این مذهب پرستش ارواح نیاکان و قوای طبیعت است. جمعیت ژاپن: جمعیت ژاپن خاص بنا به احصائیۀ رسمی سال 1930، 64450000 تن بوده است و چون مساحت ژاپن بدون متصرفات آن دولت 382300 کیلومتر مربع است پس در هر کیلومتر مربعی قریب 169 تن زندگی میکنند. از سال 1925 تا 1930 یعنی در ظرف پنج سال قریب 4710900 تن بر جمعیت ژاپن افزوده شده و احصائیۀ سال 1932 نیز جمعیت ژاپن خاص را قریب 66317000 تن تعیین کرده است. احصائیۀ جمعیت ژاپن تا 1946 قریب به 73000000 تن بوده است. علت افزایش جمعیت ژاپن فزونی عده متولدین بر متوفیات است. بهمین سبب مردم ژاپن ناگزیرند که یا به سایر نواحی عالم مهاجرت کنند و یا با تصرف اراضی تازه و توسعۀ تجارت مملکت وسائل زندگانی و آسایش خود را فراهم سازند. شهرهای ژاپن: از جمعیت ژاپن جمع کثیری روستائی و زارعند که در دهکده ها و مزارع و شهرهای کوچک بسر میبرند. از سال 1868 که ژاپن راه ترقی و تمدن پیش گرفت کم کم شهرهای صنعتی بزرگ نظیر شهرهای صنعتی اروپا و آمریکا در آن کشور پدید آمد. نخستین شهر بزرگ ژاپن توکیو است که در کنار خلیج بزرگی بهمین نام قرار دارد. بنا به احصائیۀ سال 1930 جمعیت این شهر در حدود 2070500 تن (با توابع 5311000 تن) بوده و وسعت آن 24009 هکتار است. در جنوب خلیج توکیو بندر بزرگ یوکوهاما واقع شده و فاصله آن از پایتخت سی کیلومتر است. شهر کیوتو هم که مدت یازده قرن پایتخت ژاپن بود با آنکه جمعیت فراوانی ندارد از لحاظ صنعت خالی از اهمیت نیست. بندر اُزاکا یگانه شهری است که صورت قدیمی خود را کاملاً محفوظ داشته. کوچه های این شهر بیشتر تنگ و عمارات آن گذشته از کارخانه ها و مراکز صنایع، قدیمی است و چون در اطراف دلتائی بنا شده و ترعه های متعدد از میان آن میگذرد آن را نظیر شهر ونیز شمرده اند. این بندربزرگترین مرکز صنایع ژاپن است. در کنار خلیج ازاکا بندر معروف دیگری است بنام کبه که در مغرب ازاکا واقع شده و مرکز ورود امتعۀخارجی به ژاپن است. در جنوب غربی جزیره کیوشو بندربزرگ ناکازاکی مرکز روابط تجارتی ژاپن با ممالک آسیائی مخصوصاً چین و چزن (کُره) و هند است. بندر هاکوداته در جنوب جزیره هوکائیدو (یزو) نیز از بنادر مهم ماهی گیری است. شهرهای بزرگ ژاپن که جمعیت آنها از 150 هزار متجاوز است بقرار ذیل میباشد: بندر توکیو 2070500 تن پایتخت کشور. بندر ازاکا 2453500 \’ در جنوب هندو. بندر ناگویا 907400 \’ در جنوب هندو. بندر کبه 787500 \’ در کنار خلیج ازاکا. شهرکیوتو 765000 \’ در جنوب دریاچۀ بیوا. بندر یوکوهاما 620200\’ در کنار خلیج توکیو. بندر هیروشیما 270000 \’ در جنوب هندو. بندر فوکواوکا 228200 \’ در شمال غربی کیوشو. بندر ناکازاکی 204000 \’ درمغرب کیوشو. بندر هاکوداته 197200\’ در جنوب هوکائیدو. بندر کوره 190200 \’ در جنوب بندر هیروشیما. بندر سن دائی 190000 \’ در ساحل شرقی هندو. شهر ساپورو 168500 \’ در جزیره هوکائیدو. شهر یاواتا 168200\’ در شمال کیوشو. شهر کوماموتو 164400 \’ در مغرب کیوشو. بندر کانازاوا 157300 \’ در ساحل غربی هندو. علاوه بر این، جمعیت دوازده شهر دیگر بیش از صد هزار و جمعیت 79 شهر از سی تا صد هزار است. جغرافیای اقتصادی ژاپن فلاحت چندی یگانه وسیلۀ امرار معاش مردم ژاپن بود، چنانکه امروز هم از وسائل مهم زندگانی ایشان بشمار میرود. در ژاپن دوسوم از اهالی در مزارع بسر میبرند، معهذا در جزایر ژاپن اراضی قابل کشت و زرع نسبت به مساحت جزایر مزبور کم است و فقط شش ملیون هکتار زمین یعنی صدی پانزده از اراضی آن مملکت قابل زراعت است و تقریباً عموم خانواده ها مالک زمینی هستند و کمتر خانواده ای است که لااقل یک هکتار زمین نداشته باشد و قریب پنج ملیون هکتار مخصوص کشت غلات است و از این مقدار درسه ملیون هکتار تنها برنج میکارند. غیر از جزیره هوکائیدو که از جهت سرمای شدید قابل کشت برنج نیست، در سایر جزایر بزرگ عموماً کشت این محصول رائج است و محصول سالیانۀ آن به یازده ملیون تن میرسد. غیر از ناحیۀ جنوبی جزیره شی ککو که در سال دوبار حاصل میدهد، در سایر نواحی فقط سالی یک مرتبه برنج میکارند، ولی پس از آنکه در ماه آبان (نوامبر) محصول برنج برداشته شد بیدرنگ نیمی از مزارع گود برنج را از خاک نیم دیگر انباشته در کشت غلات دیگر یا شلغمهای بزرگی که غالباً طول آن به یک متر میرسد و بزبان ژاپنی دائی کن نام دارد بکار میبرند. گذشته از برنج سایر غلات و حبوبی که در ژاپن کاشته میشود جو و گندم و ارزن و لوبیای قرمز است. جو و گندم را در نواحی کوهستانی مخصوصاً در جلگه های مرکزی جزیره هندو میکارند. کشت چای که مخصوص نواحی گرمسیر و مرطوب است تا سی و شش درجۀ عرض شمالی متداول میباشد. کشت توتون هم که از قرن شانزدهم بتوسط تجار پرتقالی در ژاپن معمول شده جز در جزایر شمالی در سایر نواحی رونقی ندارد. ژاپنی ها در توسعۀ زراعت پنبه کوشش بسیار کرده اند ولی باز محصول آن برای مصرف کارخانه های مملکت کافی نیست. نیشکر در جزایر جنوبی مانند شی ککو و کیوشو و مخصوصاً تائی وان کاشته میشود. تربیت کرم ابریشم در ژاپن بسیار رائج است و 95 درصد از ابریشم ژاپن از جزیره هندو حاصل میشود. محصول سالیانۀ ابریشم ژاپن قریب 300 ملیون کیلوگرم پیله است. بهای صادرات ابریشم ژاپن در سال 1932 قریب 382366000 ین یا 107483000 دلار بوده است و از این مقدار معادل 106188000 دلار به آمریکا صادر شده است. گله داری: گله داری در ژاپن رونقی ندارد، چه مردم غالباً بنابر عقاید دینی خویش از خوردن گوشت احتراز میکنند و فقط گوشت خوک و طیوربکار میرود. عده اسبانی که در سال تربیت می کنند درحدود یک ملیون و نیم است و عده گاوانی که در امور فلاحتی بکار میبرند نیز از این مقدار بیشتر نیست. ماهیگیری: در ژاپن ماهیگیری اهمیت بسیار دارد زیرا خوراک مردم آن بیشتر برنج و ماهی است. دریاهای اطراف ژاپن نیز بکثرت ماهی مشهور عالم است، چنانکه در هیچیک از نقاط دنیا ماهیگیری به پایۀ سواحل جزیره کارافوتو (ساخالین) نمیرسد. در مقابل جزیره هوکائیدو چون محل تلاقی جریانهای دریائی سرد و گرم است انواع ماهیها مانند ماهی روغنی و ماهی آزاد و غیره به آسانی گرفته میشود. صنایع ژاپن با آنکه در ژاپن امور فلاحتی در ترقی است باز محصولات فلاحتی برای تغذیۀ اهالی کافی نیست و ژاپن ناگزیر است که مقداری ماهی و برنج از هندوستان و هندوچین بخرد. پس برای جبران این امر و نیز برای اینکه حتی الامکان خود را از نفوذ اقتصادی ممالک اروپائی و آمریکائی محفوظ دارد ناچار به امور صنعتی متوجه شده و در ترویج و توسعۀ آن کوشش فراوان کرده است. صنایع ژاپن بر دو گونه است: یکی صنایع ملی قدیمی و دیگر صنایع تازۀ اروپایی. مقصود از صنایع ملی قدیمی صنایعی است که در ژاپن پیش از آنکه این کشور به تمدن اروپائی آشنا شود نیز متداول بوده است، مانند بافتن پارچه های ابریشمین بسیار لطیف و قالی و حصیرهای زیبا و ساختن ظروف چینی و بدل چینی با نقش و نگارهای دلپسند و بادبزنها و پرده های منقش و اشیاء دیگری از چوب هی نوکی یا از مینا یا از برنج و امثال آن. اینگونه صنایع هنوز هم در زندگانی اقتصادی ژاپن اهمیت و مقام خاص دارد و تا سال 1914 سی و پنج درصد از جمع مصنوعات کشور از اینگونه بود. صنایع تازۀ اروپائی از اواخر قرن نوزدهم در ژاپن رواج یافت و چنان بسرعت ترقی کرد که امروز ژاپن از جملۀ ممالک صنعتی بزرگ دنیا بشمار است. سبب ترقی فوق العادۀ اینگونه صنایع کمی مزد کارگران و مداخلۀ دولت و ترویج صنایع و کمک به مؤسسات صنعتی و ایجاد وسائل حمل و نقل و تلگراف و تلفن و امثال آن است. علاوه بر این دولت ژاپن از جنگ بین المللی اول نیز استفاده کرد و چون در جنگ مداخلۀ مستقیم مؤثری نداشت از لحاظ اقتصادی سود فراوان برد (برخلاف جنگ اخیر). محصولات معدنی ژاپن به پایۀ چین و هند نمیرسد. معادن زغال سنگ در غالب جزایر موجود است، مخصوصاً در جزایر هندو و هوکائیدو و کیوشو که سه چهارم از محصولات زغال سنگ ژاپن از آنجاست، ولی چون زغال معادن داخلی برای کارخانه ها کافی نیست همه ساله مقداری زغال و کک از چین میخرند. معادن گوگرد ژاپن بسبب وجود کوههای آتشفشان بسیار است و از اینجهت پس از ایتالیا و آمریکا در مرتبۀ سوم قرار دارد. محصول طلا و نقرۀ ژاپن در قرون جدید معروف عالم بود و تجار پرتقالی از آن سرزمین طلای فراوان بردند، ولی امروز مهم نیست. در محصول مس نیز سرزمین ژاپن پس از ممالک متحدۀ آمریکا و شیلی و کنگوی بلژیک و کانادا در مرتبۀ پنجم است. ولی آهن قابلی ندارد. منگنز از معادن اطراف کیوتو و جزیره هوکائیدو بسیار استخراج میشود. محصول نفت ژاپن بسیار نیست و در حدود دوصدم از محصول نفت تمام دنیاست. در ژاپن از آبشارها استفادۀ بسیار میکنند و پس از ممالک متحدۀ آمریکا و کانادا هیچ کشوری در استفادۀ از قوه آب به پای ژاپن نمیرسد. از جمله مهمترین صنایع تازۀ ژاپن نساجی است که از زمان جنگ بین المللی اول ترقی بسیار کرده و مخصوصاً بافتن پارچه های ابریشمی و پشمی و پنبه ای چنان رونق یافت که ژاپن در ممالک آسیای شرقی و حتی در هندوستان از جملۀ رقیبان بزرگ انگلیس گشت. ژاپن پشم خام را از استرالیا وارد کرده و در کارخانه های داخلی برای بافتن مهیا می سازد و همه ساله مقدار کثیری آهن و فلزات دیگر از ممالک بیگانه وارد میکند و در نواحی مرکزی هندو در شهرهای ازاکا و یوکوهاما، موروران کارخانه های پولادکاری بزرگ برپاست و در بنادر ناکازاکی و کوبه و یوکوهاما و ازاکا کارخانه های کشتی سازی بسیار است. شهرازاکا و نواحی اطراف آن مرکز صنایع تازۀ ژاپن است. در این شهر کارخانه های پارچه بافی و نخ تابی بقدری است که آن را منچستر ژاپن خوانده اند. علاوه بر این شهر مزبور دارای ضرابخانه و قورخانه و کارخانه های بزرگ شیشه سازی و کاغذسازی و کبریت سازی و امثال آن است. شهرتوکیو نیز مرکز بافتن پارچه های ابریشمین و شهر ساکائی (در جنوب ازاکا) محل بافتن فرشهای کنفی و پارچه های پنبه ای است. گذشته از کارخانه های سابق الذکر کارخانه های بزرگی نیز برای کاغذسازی و ساختن اسباب بازیهای گوناگون و مواد شیمیائی وجود دارد و اجناس مزبور از جملۀ صادرات ژاپن میباشد. از زمانی که صنایع ژاپن رو به ترقی نهاد دایرۀ روابط تجارتی آن کشور نیز با ممالک دیگر توسعه یافت و در سال 1886 جمع واردات و صادرات ژاپن فقط 300 ملیون فرانک فرانسه بود، ولی تا سال 1927 حد متوسط تجارت سالیانۀ آن به ده هزار ملیون فرانک طلا رسید. از اینروی میتوان به ترقی فوق العادۀ تجارت آن مملکت پی برد. روابط تجارتی ژاپن با ممالک متحدۀ آمریکا بیش ازسایر دول عالم است، چه از ممالک مزبور همه ساله مقدار کثیری پنبه و مصنوعات فلزی میخرد و مقدار بسیاری از ابریشم و چای خود را به آن ممالک می فروشد. ژاپن قسمت مهمی از تجارت چین و هند و ممالک شرقی آسیا را پیش از جنگ اخیر به خود منحصر کرده بود، چنانکه همیشه مقدار کثیری زغال سنگ و آهن و چدن و فولاد و پنبۀ خام از چین و هند میخرید و مصنوعات کارخانه های خود مانند ماشینهای گوناگون و کاغذ و کبریت و پارچه های پنبه ای را در آن ممالک و هندوچین بفروش میرسانید. توسعۀ تجارت ژاپن در چین و هند و استرالیا موجب شکست فاحش تجارت انگلستان و ممالک متحدۀ آمریکا گردید. برای تسهیل امر تجارت دولت ژاپن در ساختن خطوط آهن و توسعۀ نیروی دریائی تجارتی کوشش بسیار کرده است. امروز طول مجموع خطوط آهن ژاپن متجاوز از 27400 کیلومتر است و عده کشتیهای تجارتی آن در سال 1932، 3338 کشتی با گنجایش 3894819 تن بوده. امروز کشتیهای شرکتهای بزرگ کشتیرانی ژاپن مانند توگوکیزن کائیشا و نی پون یوشن کائیشا و ازاکاچزن کائیشا مرتباً در اقیانوس کبیر و اقیانوس هند و حتی در دریاهای اروپائی سیر میکنند، چنانکه پیش از جنگ اخیر ازجمع واردات ژاپن شصت درصد و از جمع صادرات آن هفتادو سه درصد توسط کشتیهای ژاپنی حمل و نقل میشد. نیروی دریائی ژاپن بموجب احصائیۀ سال 1936 بقرار ذیل بوده است: نوع کشتی عده گنجایش زره دار 11 307070 تن حامل هواپیما 6 88470 تن رزم ناو (طبقۀ 1) 13 116440 تن رزم ناو (طبقۀ 2) 26 144325 تن ناوشکن 115 145583 تن زیردریائی 62 80284 تن که جمعاً 233 کشتی بظرفیت 882172 تن میباشد. جمع واردات ژاپن در سال 1933، 1861046000 تن و جمع صادرات آن کشور در همان سال 1917220000 تن بوده است. متصرفات ژاپن پیش از جنگ جهانی اول: ترقی ناگهانی ژاپن و افزایش دائمی جمعیت آن کشور دولت ژاپن را به تهیۀ مهاجرنشینهاو مستعمراتی برانگیخت. مهاجرین ژاپنی نخست به جزایراقیانوس کبیر و زمینهای آمریکا متوجه شدند. جزایر هاوائی در نیمۀ دوم قرن نوزدهم مرکز مهاجرت مردم ژاپن شده بود و دولت ژاپن در صدد بود که رسماً بتصرف آن قیام کند ولی ممالک متحدۀ آمریکا پیش دستی کرد و ناگهان جزایر مزبور را در سال 1898 بتصرف درآورد و از اینجا اختلاف سیاسی شدیدی بین ممالک متحدۀ آمریکا و ژاپن که عده مهاجرینش در جزایر هاوائی متجاوز از صدهزار بود پدید آمد. در نواحی غربی ممالک متحدۀ آمریکا نیز امروز قریب 111000 مهاجر ژاپنی مسکن دارند که عده ایشان در سال 1900 فقط 24000 تن بوده است. دولت کالیفرنیا زمانی در صدد تبعید مهاجرین ژاپنی برآمدولی سایر دول متحده با این امر موافقت نکردند، اما بموجب قانون مهاجرت که از سال 1927 اجرا شده مهاجرت مردم ژاپن به ممالک مزبور دشوار گردیده است. دولت ژاپن پس از آنکه از جانب مشرق مأیوس گشت به زمینهای شرقی آسیا متوجه شد و نخست با دولت چین بر سر شبه جزیره کره از در جنگ درآمد (1894-1895) و جزیره فرمزا را با برخی جزایر کوچک دیگر از آن دولت گرفت، سپس برسر منچوری با روسیه به جنگ پرداخت و چون بر آن دولت غالب شد ناحیۀ کوان تونگ را در جنوب منچوری با نصف جزیره ساخالین تصاحب کردو شبه جزیره کره را نخست تحت الحمایۀ خود ساخت و درسال 1910 آن را رسماً تصرف کرد. جزیره فرمزا که به ژاپنی تائی وان گفته میشود از حیث محصولات منطقۀ حاره مخصوصاً خیزران و کافور و موز و قهوه و چای اهمیت فراوان دارد و مرکز آن شهر تائی هوکو است. جزیره کارافوتو (ساخالین) دارای جنگلهای سرو و کاج و زمینهای قابل زرع و گله داری بسیارو معادن زغال سنگ و طلاست و از ماهیگیری در سواحل آن استفادۀ فراوان میکنند. سرزمین چزن (کره) برای زراعت و گله داری و ماهیگیری استعداد کافی دارد و مهمترین محصول آن برنج و باقلا و پنبه است. تربیت کرم ابریشم را نیز دولت ژاپن در آنجا ترویج کرده است و معادن آهن و مس و گرافیت و طلا هم در آن فراوان است. مرکز چزن (کره) شهر کی جو است که سابقاً سئول نام داشت. سرزمین کوان تونگ در انتهای جنوبی شبه جزیره لیائوتونگ واقع شده و از سال 1905 در تصرف دولت ژاپن است. دولت ژاپن مهاجرین خود را بیشتر به مستعمرات سابق الذکر وجزیره هوکائیدو که جمعیت آن از سایر جزایر کمتر است میفرستد، ولی چون جمعیت مستملکات ژاپن از حد عادی گذشته بود دولت ژاپن متوجه اراضی منچوری و سیبری شرقی گردید و در 1932 منچوری را از چین جدا کرد و استقلال داد. در سال 1914 که جنگ بین المللی اول شروع شد دولت ژاپن نیز بنابر معاهدات سرّی که با متفقین بسته بود بر ضد آلمان قدم به میدان نهاد و شهر و خلیج کیائوچئو را که از متصرفات آلمان در مشرق چین بود تصرف کرد و این شهر را تا 1922 در تصرف داشت. در این سال به موجب قراردادهائی که پس از جنگ در اروپا بسته شد کیائوچئو را به دولت چین بازدادند ولی دولت ژاپن در مدت حکمروائی خود در این ناحیه بندر تسینگ تائو را که در کنار خلیج کیائوچئو واقع است و در حقیقت بندرگاه شهر کیائوچئو است از جملۀ مراکز صنعتی خویش ساخت و پس از بازدادن کیائوچئو باز هم قدرت اقتصادی ژاپن در آن ناحیه باقی ماند. در سال 1919 مجمع اتفاق ملل از مستعمرات سابق آلمان در اقیانوس کبیر آنچه را که در شمال خط استوا بود به دولت ژاپن بخشید. از جمله مستعمرات مذکور یکی مجمعالجزایر ماریان است و دیگر مجمعالجزایر کارولین شرقی و غربی و مجمعالجزایر مارشال و جزایر پالائوس. محصول این جزایر بیشتر نیشکر وفسفات است. برخی از ممیزات تمدن ژاپن حقیقت و روح تمدن ژاپن در دو عبارت طبیعی بودن و واقعی بودن، خلاصه میشود. در ژاپن چیز غیرطبیعی و یا نظری محض بهیچوجه یافت نمیشود و اصول مجرد ومبهم وجود ندارد و سادگی و طبیعی بودن از ممیزات تمدن ژاپن است. مثلاً در فن معماری ژاپنی ها هیچگاه کاخهای باعظمت و کوه آسائی مانند اهرام مصر و ابنیۀ بابل و روم نساخته اند زیرا ذوق آن ملت با معماری باعظمت سازگار نیست. معماری ژاپنی بسیار ساده و منحصر به خانه های مسکونی و یا معابد است و ذوق ژاپنی ها در ساختن ابنیۀ خود متوجه چوبهائی است که در ساختمانها مادۀ اصلی شمرده میشود. دیگر از شواهد طبیعی بودن تمدن و فرهنگ ژاپن آن است که ادبیات ژاپن با آثار زنان آغاز شده و زنان در ادبیات آن ملت موقعیت و مقامی مخصوص دارند. مسئله ای که قابل اهمیت میباشد این است که تمایل و علاقۀ مفرط این نویسندگان به طبیعت پرستی است. در دورۀ ظهور ادبیات ملی ژاپن تحصیل علوم فکری و نظری منحصر به مردان بود و آنان آن علوم و ادبیات را از زبان چینی فرامیگرفتند و نتیجۀ تحقیقات و تتبعات خود را بخط چینی مینوشتند. خط ژاپنی فقط در مباحث ساده و عامیانه مورد استعمال بود ولی زبان چینی در ژاپن بمنزلۀ زبان علمی بشمار میرفت. چون خط تصویری چینی از بیان حقیقی و طبیعی افکار ژاپنی قاصر بود از این لحاظ مردان آن زمان برای بیان اندیشه ها و احساسات خود فاقد هرگونه وسیله بودند، بعکس زنان برای اظهار افکار و خاطرات خود روش نیکوتر و آسان تری در دست داشتند و در نوشته های خود حروف کوچک و ساده و صداداری را که کانا نامیده میشود بکار میبردند و زنان به این ترتیب به شیوۀ مخصوص خود که روش ساده و عامیانه بودبه نگارش کتابهای تاریخ و وقایع روزگار خود اقدام نمودند. این تقسیم کار نشان میدهد که حروف کانا منحصربه زنان بوده و مدت دو قرن این تمایز در میان زنان و مردان باقی بود. ادبیات ژاپن بیشتر جنبۀ رآلیسم داشته و از حقیقت و طبیعت سرچشمه میگیرد، مثلاً کتاب مانی اسیو مجموعه ای است مشتمل بر پنجهزار شعر که از آغاز قرن چهارم تا اواسط قرن هشتم بتوسط زنان و مردان چندی سروده شده و امتیاز آن از آن جهت است که در این دیوان همان طور که اشعار امپراطوران و بزرگان ضبط شده آثار طبع روستائیان و شکارچیان نیز در آن درج گردیده است. در ژاپن برای نوشتن سه قسم خط بکار برده میشود: اول، حروف تصویری چینی که فراگرفتن آن بسیار دشوار است. دوم، خط کانا یا حروف ساده و صدادار که عدد حروف آن کمتر و آسانتر است. سوم، مخلوطی از این دو نوع. این طرز در ژاپن کنونی بیشتر از دو نوع مزبور مورد استعمال است. در خاتمه گوئیم که ملت ژاپن از آغاز تاریخ تمدن خودفرهنگ و آداب ملل بیگانه را که عالی تر از تمدن او بوده است فراگرفته و با آداب و رسوم خود تلفیق داده وخصوصیات و ممیزات ملی و نژادی و تمدنی خود را نیز در آن داخل کرده و تمدن ممتاز و نوی بوجود آورده است نام دریائی منشعب از اقیانوس کبیر که محدود است به سیبری و منچوری و کره و جزایر ژاپن
دنی. طبیعی دان فرانسوی مولد بسال 1647 میلادی مطابق با 1082 هجری قمری در بلوآ و وفات بسال 1714 میلادی (1126 هجری قمری). وی نخستین کس است که قوه محرکۀ بخار را شناخت. و چون از مذهب پروتستان پیروی میکرد بر اثر الغاء فرمان نانت از فرانسه به انگلستان رفت و آنجا به حرمت تمام پذیرفته شد و سپس به آلمان رفت و در برخی از مدارس به تدریس پرداخت. وی مخترع دیگ بخاری است که به نام او خوانده می شود
دنی. طبیعی دان فرانسوی مولد بسال 1647 میلادی مطابق با 1082 هجری قمری در بلوآ و وفات بسال 1714 میلادی (1126 هجری قمری). وی نخستین کس است که قوه محرکۀ بخار را شناخت. و چون از مذهب پروتستان پیروی میکرد بر اثر الغاء فرمان نانت از فرانسه به انگلستان رفت و آنجا به حرمت تمام پذیرفته شد و سپس به آلمان رفت و در برخی از مدارس به تدریس پرداخت. وی مخترع دیگ بخاری است که به نام او خوانده می شود
مؤلف مرآت البلدان آرد: قریه ای است از قرای ایجرود زنجان قدیم النسق، هوایش معتدل. زراعت آنجا هم دیمی است هم آبی. رود خانه آنجا از حوالی کاوند جاری است. اطراف رودخانه را بید و صنوبر زیادی کاشته جزیی باغات میوه هم دارد. بیست و هشت خانوار سکنۀ این قریه است. (مرآت البلدان ج 4 ص 13)
مؤلف مرآت البلدان آرد: قریه ای است از قرای ایجرود زنجان قدیم النسق، هوایش معتدل. زراعت آنجا هم دیمی است هم آبی. رود خانه آنجا از حوالی کاوند جاری است. اطراف رودخانه را بید و صنوبر زیادی کاشته جزیی باغات میوه هم دارد. بیست و هشت خانوار سکنۀ این قریه است. (مرآت البلدان ج 4 ص 13)
چاپک حاجب. یکی از غلامان سرای سلطان محمود غزنوی که پس از وی از سلطان مسعود منصب حاجبی یافت: چند تن از غلامان سرای امیر محمود چون تای اغلن و ارسلان و حاجب چاپک که پس از آن از امیر مسعود رضی الله عنه حاجبی یافنتد. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 122)
چاپک حاجِب. یکی از غلامان سرای سلطان محمود غزنوی که پس از وی از سلطان مسعود منصب حاجبی یافت: چند تن از غلامان سرای امیر محمود چون تای اغلن و ارسلان و حاجب چاپک که پس از آن از امیر مسعود رضی الله عنه حاجبی یافنتد. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 122)
اصل آن هندی است و ظاهراً چاپ و چاپ کردن از این کلمه آمده است، قالب چوبی که بدان نقش و جز آن کنند: اگر ز وصل تو نقشم بکام ننشیند ز بوسه چاپه کنم اطلس فرنگ ترا. سیدحسن خالص (از آنندراج)
اصل آن هندی است و ظاهراً چاپ و چاپ کردن از این کلمه آمده است، قالب چوبی که بدان نقش و جز آن کنند: اگر ز وصل تو نقشم بکام ننشیند ز بوسه چاپه کنم اطلس فرنگ ترا. سیدحسن خالص (از آنندراج)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر واقع در 14/5 هزارگزی شمال اهر و 15 هزارگزی شوسۀ اهر به کلیبر، کوهستانی، معتدل با 363 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی فرش و گلیم بافی و آن راه مالرو است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر واقع در 14/5 هزارگزی شمال اهر و 15 هزارگزی شوسۀ اهر به کلیبر، کوهستانی، معتدل با 363 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی فرش و گلیم بافی و آن راه مالرو است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
نقش کردن نوشته ها و تصاویر روی کاغذ به وسیله ماشین های ویژه این کار، طبع چاپ سنگی: طبع نوشته ها و غیره به وسیله تحریر بر روی صفحه مخصوص و انعکاس آن بر روی کاغذ چاپ سربی: طبع نوشته ها و غیره به وسیله حروف سربی
نقش کردن نوشته ها و تصاویر روی کاغذ به وسیله ماشین های ویژه این کار، طبع چاپ سنگی: طبع نوشته ها و غیره به وسیله تحریر بر روی صفحه مخصوص و انعکاس آن بر روی کاغذ چاپ سربی: طبع نوشته ها و غیره به وسیله حروف سربی