جدول جو
جدول جو

معنی چاپشتی - جستجوی لغت در جدول جو

چاپشتی
تنبلی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چاکشی
تصویر چاکشی
چشمیزک، دانه ای سیاه و براق که برای معالجۀ چشم درد به کار می رفته، چشملان، تشن، حسب السودان، تشمیزج، چشمک، چشام، چشوم، چشخام، چاکشو، خاکشو، چاکسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاپاتی
تصویر چاپاتی
چپاتی، نوعی نان نازک که خمیر آن را با کف دست پهن کرده و بر روی تابه می اندازند تا بپزد، شاباتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاپتی
تصویر پاپتی
پابرهنه، کنایه از لات، کنایه از بی چیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپاتی
تصویر چپاتی
نوعی نان نازک که خمیر آن را با کف دست پهن کرده و بر روی تابه می اندازند تا بپزد، چاپاتی، شاباتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاپچی
تصویر چاپچی
چاپ کننده، کارگر چاپخانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاشنی
تصویر چاشنی
شیرینی، چیزی که فقط به اندازۀ چشیدن باشد، مقدار کمی ترشی، از قبیل سرکه، آبغوره یا رب انار که به خوراک بزنند، کلاهک فلزی که در آن مقدار کمی مادۀ قابل انفجار وجود دارد و در ته فشنگ قرار میدهند یا در سر پستانک تفنگ های سرپر برای آتش کردن تفنگ میگذارند، مزه، اندکی از خوراک که برای مزه کردن بچشند
فرهنگ فارسی عمید
عمل چاپار،
سخت بشتاب (رفتار)،
- بچاپاری رفتن، بسرعت و شتاب رفتن
لغت نامه دهخدا
(پِ)
قصبه مرکز بخش چاپشلو. شهرستان درگز واقع در 10 هزارگزی جنوب باختری درگز. جلگه، هوا معتدل با 1754 تن سکنه. محصولات عمده آنجا غلات، تریاک، میوجات، بنشن، پنبه، شغل اهالی، زراعت، مالداری، کسب، صنایع دستی زنان، قالیچه و گلیم و جاجیم بافی، و راه آن ماشین رو است آب مشروبی اهالی از چشمه و قنات تأمین می شود. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(پِ)
دهی است از دهستان میشه پاره، واقع در بخش کلیبر از توابع اهر در آذربایجان شرقی در 8500 گزی مغرب کلیبر قرار دارد و فاصله آن تا جادۀ شوسۀ اهر به کلیبر نیز 8500 گز است. منطقه ای کوهستانی است با هوائی معتدل و 144 نفر سکنه. آب آن از دو رشته چشمه تأمین میشود و محصولش غلات است و مردمش بکار زراعت و گله داری مشغولند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
منسوب به چاپار، در تداول اهالی خراسان نوعی کاغذ خطدار را میگویند که قطع کوچک دارد و مخصوص نامه نوشتن است
لغت نامه دهخدا
(وُ)
قریه ای است در هفت فرسنگی میانۀ جنوب و مشرق تنگستان. (از فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(شُ تُ)
مؤلف مرآت البلدان در شرح نواحی ’چارمحال’ نویسد: از قرای ناحیه ’رار’ یکی قریه ’چالشتر’ است که قلعه ای آجری است و 22برج دارد و هر دهنه برج را هشتاد ذرع با برج دیگر فاصله است. از بناهای مرحوم حاجی محمد رضاخان میباشد و در آنجا بناهای عالی و عمارتهای بسیار خوب است که بیش از 30 هزار تومان خرج عمارات شده. دویست خانوار جمعیت و یک رشته قنات دارد که هشت سنگ میرابی آب از آن جاری است و هر سال صد خروار زمین بذرافشان را مشروب مینماید. حمام و مسجد و تیمچه و بازارچه و دکاکین و آسیا دارد و 390 تومان مالیات دیوانی آنجاست و شش نفر سرباز هم میدهد. (مرآت البلدان ج 4 صص 51- 52). و در فرهنگ جغرافیائی ایران نوشته شده است: ’... دهی است از دهستان لار (رار) بخش حومه شهرستان شهرکرد که در 8 هزارگزی شمال باختر شهرکرد و یک هزارگزی راه عمومی شهرکرد به چالشترواقع شده. جلگه و کوهستانی و معتدل است و 3261 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چشمه و محصولش غلات میباشد. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی قالی بافی و قفل سازی است. یک باب دبستان و یک عمارت سرپوشیده و قلعه قدیمی دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
نان فطیر نازک باشد که خمیر آن را با دست پهن سازند و بر روی تابه پزند، (برهان)، نانی لطیف که بتازیش ’رغیف’ خوانند، (شرفنامۀ منیری)، و رجوع به چپاتی شود:
غلام کنجد کاکی و قبه های تنک
رهی ّ چهرۀ چاپاتی ولب گرده،
سوزنی
لغت نامه دهخدا
تصویری از چاپاتی
تصویر چاپاتی
نان فطیر نازک که خمیر آنرا با دست پهن کنند و بر روی تابه پزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاپچی
تصویر چاپچی
چاپ کننده، کارگر چاپخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاشنی
تصویر چاشنی
مزه شیرینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چپاتی
تصویر چپاتی
نان تنک قطیر که بر روی تابه پزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاپاری
تصویر چاپاری
منسوب به چاپار، تند سریع: (چاپاری بشیر از حرکت کرد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاپتی
تصویر پاپتی
پا برهنه، یک لا قبا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاپ چی
تصویر چاپ چی
چاپ کننده، کارگر چاپ خانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چاشنی
تصویر چاشنی
مقداری از غذا که برای مزه کردن، بچشند، مقدار ترشی که به غذا می زنند، ماده قابل اشتعالی که به فشنگ یا هر مواد منفجره ای وصل کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چاوشی
تصویر چاوشی
سیاه گوش، چاوشی، جانوری درنده شبیه شغال که به دنبال شیر حرکت می کند و بازمانده شکار آن را می خورد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاپتی
تصویر پاپتی
((پَ))
تهی دست، بی سر و پا
فرهنگ فارسی معین
منسوب به چاپار، تند، سریع
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از چاشنی
تصویر چاشنی
Sauciness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
از توابع خرم آباد تنکابن، از مراتع نشتای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی در نزدیکی لرگان نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
چهارترک، چهارنفره
فرهنگ گویش مازندرانی
انکار کردن و زیر بار مسئولیت نرفتن، فرد تنبل و از زیر کار
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از چاشنی
تصویر چاشنی
острота
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چاشنی
تصویر چاشنی
Würzigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چاشنی
تصویر چاشنی
гострота
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چاشنی
تصویر چاشنی
ostrość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چاشنی
تصویر چاشنی
辛辣
دیکشنری فارسی به چینی