شعر، برای مثال چون آن چامه بشنید بهرام گور / بخورد آن گران سنگ جام بلور (فردوسی - ۶/۴۸۲)، غزل، سرود، نغمه، برای مثال بتان چامه و چنگ برساختند / ز بیگانه ایوان بپرداختند (فردوسی - ۶/۵۲۱)
شعر، برای مِثال چون آن چامه بشنید بهرام گور / بخورد آن گران سنگ جام بلور (فردوسی - ۶/۴۸۲)، غزل، سرود، نغمه، برای مِثال بتان چامه و چنگ برساختند / ز بیگانه ایوان بپرداختند (فردوسی - ۶/۵۲۱)
بالاپوشی که زنان مسلمان روی سر می اندازند و تمام اندام آن ها را می پوشاند، برای مثال بس قامت خوش که زیر چادر باشد / چون باز کنی مادر مادر باشد (سعدی - ۱۷۷) سرپناهی موقتی که با پارچه یا وسایل دیگر برای درامان ماندن از سرما و گرما برپا می کنند، چادر بزرگ، خیمه، پردۀ بزرگ، برای مثال از سنگ بسی ساخته ام بستر و بالین / وز ابر بسی ساختهام خیمه و چادر (ناصرخسرو - ۵۱۰) روبند، لحاف، پوشش چادر احرام: کنایه از برفی که بر روی زمین نشسته باشد، سفیدی برف بر روی زمین، برای مثال از پشت کوه چادر احرام برکشد / بر کتف ابر چادر ترسا برافکند (خاقانی - ۱۳۶) چادر پیه: پردۀ نازکی از پیه که معده و روده ها را فرامی گیرد، ثرب چادر ترسا: چادر زرد و کبود، کنایه از شفق و سرخی افق و روشنایی آفتاب، برای مثال از پشت کوه چادر احرام برکشد / بر کتف ابر چادر ترسا برافکند (خاقانی - ۱۳۶) چادر رخت خواب: چادرشب چادر کافوری: کنایه از سفیدی صبح و روشنایی آفتاب چادر کبود: کنایه از آسمان و شب تاریک، چادر نیلی چادر کحلی: کنایه از آسمان و شب تاریک، چادر نیلی چادر لاجوردی: کنایه از آسمان بی ابر، سبزه زار، مرغزار برای مثال چو روشن شد آن چادر لاجورد / جهان شد چو دریای یاقوت زرد (فردوسی - ۴/۲۰۸ حاشیه) چادر نیلگون: کنایه از آسمان و شب تاریک، چادر نیلی چادر نیلی: کنایه از آسمان و شب تاریک
بالاپوشی که زنان مسلمان روی سر می اندازند و تمام اندام آن ها را می پوشاند، برای مِثال بس قامت خوش که زیر چادر باشد / چون باز کنی مادر مادر باشد (سعدی - ۱۷۷) سرپناهی موقتی که با پارچه یا وسایل دیگر برای درامان ماندن از سرما و گرما برپا می کنند، چادر بزرگ، خیمه، پردۀ بزرگ، برای مِثال از سنگ بسی ساخته ام بستر و بالین / وز ابر بسی ساختهام خیمه و چادر (ناصرخسرو - ۵۱۰) روبند، لحاف، پوشش چادُر احرام: کنایه از برفی که بر روی زمین نشسته باشد، سفیدی برف بر روی زمین، برای مِثال از پشت کوه چادر احرام برکشد / بر کتف ابر چادر ترسا برافکند (خاقانی - ۱۳۶) چادُر پیه: پردۀ نازکی از پیه که معده و روده ها را فرامی گیرد، ثرب چادُر ترسا: چادر زرد و کبود، کنایه از شفق و سرخی افق و روشنایی آفتاب، برای مِثال از پشت کوه چادر احرام برکشد / بر کتف ابر چادر ترسا برافکند (خاقانی - ۱۳۶) چادُر رخت خواب: چادرشب چادُر کافوری: کنایه از سفیدی صبح و روشنایی آفتاب چادُر کبود: کنایه از آسمان و شب تاریک، چادر نیلی چادُر کحلی: کنایه از آسمان و شب تاریک، چادر نیلی چادُر لاجوردی: کنایه از آسمان بی ابر، سبزه زار، مرغزار برای مِثال چو روشن شد آن چادر لاجورد / جهان شد چو دریای یاقوت زرد (فردوسی - ۴/۲۰۸ حاشیه) چادُر نیلگون: کنایه از آسمان و شب تاریک، چادر نیلی چادُر نیلی: کنایه از آسمان و شب تاریک
شاش، ادرار، مایعی زرد رنگ مرکب از آب اسید اوریک نمک طعام و املاح دیگر که از طریق آلت تناسلی دفع می شود شاش، ادرار، پیشاب، بول، زهراب، پیشار، پیشیار، میزک، چامیز، چامین، چمین، کمیز، گمیز، شاشه
شاش، اِدرار، مایعی زرد رنگ مرکب از آب اسید اوریک نمک طعام و املاح دیگر که از طریق آلت تناسلی دفع می شود شاش، اِدرار، پیشاب، بَول، زَهراب، پیشار، پیشیار، میزَک، چامیز، چامین، چَمین، کُمیز، گُمیز، شاشه