مزیدٌفیه لفظ چالش، (فرهنگ نظام)، رفتاری باشد از روی تکبر و ناز، (برهان) (آنندراج)، خرامیدن، (غیاث)، رفتار از روی عجب و ناز، (ناظم الاطباء)، ناز و نخوت، تکبر و غرور: این نظر با آن نظر چالیش کرد ناگهانی از خرد خالیش کرد، مولوی، ، چالش، سعی و کوشش در جنگ، جنگ و جدال، رزم و پیکار: روز و شب در جنگ و اندر کشمکش کرده چالیش اولش با آخرش، مولوی، چون خیالی در دل شه یا سپاه کرد در چالیش ایشان را تباه، مولوی، گر نبودی نفس و شیطان و هوا گر نبودی زخم و چالیش و وغا، مولوی، جوشن و خود است مر چالیش را وین حریر و برد، مر تعریش را، مولوی، و رجوع به چالش شود
مزیدٌفیه لفظِ چالش، (فرهنگ نظام)، رفتاری باشد از روی تکبر و ناز، (برهان) (آنندراج)، خرامیدن، (غیاث)، رفتار از روی عجب و ناز، (ناظم الاطباء)، ناز و نخوت، تکبر و غرور: این نظر با آن نظر چالیش کرد ناگهانی از خرد خالیش کرد، مولوی، ، چالش، سعی و کوشش در جنگ، جنگ و جدال، رزم و پیکار: روز و شب در جنگ و اندر کشمکش کرده چالیش اولش با آخرش، مولوی، چون خیالی در دل شه یا سپاه کرد در چالیش ایشان را تباه، مولوی، گر نبودی نفس و شیطان و هوا گر نبودی زخم و چالیش و وغا، مولوی، جوشن و خود است مر چالیش را وین حریر و برد، مر تعریش را، مولوی، و رجوع به چالش شود
پالودن تصفیه صافی کردن، توسعا وضع خط تصفیه (گناه و مانند آن)، آنچه بدان چیزی صافی کنند چون کفگیر حلواییان و مانند آن پالاوان پالاون پالونه، تراوش ترابش زهیدن زهش نتع، دفع کثافات بدن دفع فضول استفراغ ترشح، پارگینی که در فاضل آب حمام گرد آید گند آب حمام. یا پالایش نفت. تصفیه نفت. صافی کردن، تصفیه
پالودن تصفیه صافی کردن، توسعا وضع خط تصفیه (گناه و مانند آن)، آنچه بدان چیزی صافی کنند چون کفگیر حلواییان و مانند آن پالاوان پالاون پالونه، تراوش ترابش زهیدن زهش نتع، دفع کثافات بدن دفع فضول استفراغ ترشح، پارگینی که در فاضل آب حمام گرد آید گند آب حمام. یا پالایش نفت. تصفیه نفت. صافی کردن، تصفیه