- چارچار
- برابری، هم چشمی، مقابله، گفتگو و ستیز
چهار روز آخر چلۀ بزرگ و چهار روز اول چلۀ کوچک زمستان که سردترین روزهای زمستان است
چارچار کردن: کنایه از ستیزه کردن،برای مثال تا بر کسی گرفته نباشد خدای خشم / پیش تو ناید و نکند با تو چارچار (منوچهری - ۴۱)
معنی چارچار - جستجوی لغت در جدول جو
- چارچار
- برابری، همچشمی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ربایی که دارای چهار سیم است طنبوری که چهار تار دارد
چهاریار، چهار گزین، خلفای اربعه، خلفای راشدین، چهار خلیفه. ابوبکربن ابی قحافه، عمربن خطاب، عثمان بن عفان و علی بن ابی طالب
چهارپا
قالب، قاب، محدودیت، محدوده
معاون
صحنه جنگ
دولتمرد، عامل، دولتمرد
پاره پاره تکه تکه لت لت لخت لخت
میوه دار باثمرمثمر (درخت)، آبستن حامله، مخلوط با فلز کم بها مغشوش نبهره. یا زبان باردار. زبانی که قشر سفیدی بر روی آن بندد و علامت تخمه باشد
متواتر، پی در پی، مکرراً
چهار پاره چار پاره چالپاره
چهار عنصر: آب باد خاک آتش
شلوار گشاد و بلند و کف دار زنانه که آنرا بر روی شلیته و تنبانها می پوشیدند و دارای لیفه و بندی بود که در زیر شکم بسته میشد
گیاهی از تیره گندمیان بارتفاع یک تا دو متر و دارای برگهای پهن خشن و سنبله ای دراز مرکب ازسنبلکهاست و آن در اراضی خشک و آهکی روییده میشود. دانه هایش برای تهیه آرد و نان بکار میرود دیرک دیله بارنج
شلوار گشاد و بلند و کف دار زنانه که آنرا بر روی شلیته و تنبانها می پوشیدند و دارای لیفه و بندی بود که در زیر شکم بسته میشد
چهار عنصر
چراگاه
چهار چوب
هر چیز که بچهار قطعه تقسیم شده باشد، هر بیتی که بچهار بخش موزون تقسیم شده باشد و سه بخش اول آن مقفی بود و بخش چهارم تابع قافیه قصیده و غزل است، چهار پاره
کسی که کارش کشت و زرع چای است
صاحب خار
ریزه ریزه و پاره پاره و ذره ذره
مار بزرگ
هر کار مفت و رایگان که بزور و جبرا اجرا گردد
مانند چاکر، بنده وار
بانگ کلاغ، صدای کلاغ
قارقار کردن: بانگ کردن کلاغ، کنایه از سر و صدا کردن
قارقار کردن: بانگ کردن کلاغ، کنایه از سر و صدا کردن
گیاهی از خانوادۀ غلات با خوشۀ بلند و برگ های پهن که از دانۀ آن مشروبات الکلی تهیه می کنند و یا به عنوان خوراک حیوانات استفاده می شود، دیوک
سر و صدای پرنده به هنگام خطر
قارقار، بانگ کلاغ، صدای کلاغ
جنگ وجدال، پیکار، نبرد، برای مثال همی تا برآید به تدبیر کار / مدارای دشمن به از کارزار (سعدی۱ - ۷۳) ، میدان جنگ
چهار گزین، خلفای اربعه، خلفای راشدین، چهار خلیفه. ابوبکربن ابی قحافه، عمربن خطاب، عثمان بن عفان و علی بن ابی طالب