جدول جو
جدول جو

معنی چارعنصر - جستجوی لغت در جدول جو

چارعنصر
(عُ صُ)
چهارعنصر. عناصر اربعه. چارآخشیج. آب و خاک و باد و آتش باشد:
از ایشان گشت پیدا چارعنصر
ز من بشنو تو این معنی ّ چون در.
ناصرخسرو.
باد امرت در زمین چون چارعنصر پیشرو
باد نامت درزمان چون هفت سیاره سمر.
سنایی.
چارعنصر چاراستون قویست
که بر ایشان سقف دنیا مستویست
هر ستونی اشکننده آندگر
استن آب اشکننده هرشرر.
مولوی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ / چِ عُ صُ)
مرکب از چهار + طبع، مراد گرمی و سردی و خشکی و تری است. (از غیاث اللغات) (آنندراج) :
روزی دهان پنج حواس و چهارطبع
خوالیگران نه فلک و هفت اخترند.
ناصرخسرو.
ای مهر تو چون چهارطبع اندر خور
وز پنج نماز شکر تو واجب تر.
مسعودسعد.
رنگ از دوسیه سفید بزدای
ضدی ز چهارطبع بگشای.
نظامی.
رجوع به چارطبع شود
لغت نامه دهخدا
(لَ گَ)
کشتی بزرگ که چهارلنگر داشته باشد. (آنندراج) :
لنگر شکوه باد کند دفع، پس چرا
در چارلنگر است روان باد صرصرش.
خاقانی.
چو طوفانی دیدۀ تر شدم
ز مژگان خود چارلنگر شدم.
ملاطغرا (از آنندراج).
نگه تا شنا کرد در بحر دید
چنین کشتی چارلنگر ندید.
ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(کِ)
قصبه ای است دلنشین در نه فرسخی و سمت شمال مقر سلطنت کابل است. جوانب اربعۀ آن واسع و در یک فرسخی طرف مغرب آن کوه بزرگی واقع و دامن آن کوه گشاده و در آنجا ارغوان زاری است که طول آن یک فرسخ و عرض آن نیم فرسخ باشد و در فصل بهار مانند آن ارغوان زار در هیچ دیار دیده نگردد و نگردیده و در چارکنار قریب یک هزار باب خانه است و بخوبی آب و هوا معروف خاکش طرب انگیز و حسن خیز و هوایش معتدل و اندک بسردی مایل است و قابل است که مثل گردد چنانکه من گفته ام:
شده از ارغوان دگر گلزار
ارغوان زار شهر چارکنار.
(انجمن آرای ناصری).
و رجوع به مرآت البلدان ج 4 ص 50 و 51 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چهار عنصر
تصویر چهار عنصر
عناصر اربعه که مراد آب خاک باد و آتش باشد چهار آخشیج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهارعنصر
تصویر چهارعنصر
((~. عُ صُ))
عناصر اربعه، آب، خاک، باد و آتش باشد
فرهنگ فارسی معین