جدول جو
جدول جو

معنی چاردرد - جستجوی لغت در جدول جو

چاردرد(دَ)
درد زاهو. درد وضع حمل زنان. درد شدید زن هنگام وضع حمل. آخرین و سخت ترین درد بچه زائیدن زنان. سخت ترین درد زه نزدیک به زادن. موقع سخت درد زه. درد شدید زایمان
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چاربند
تصویر چاربند
چهاربند، برای مثال برون جسته از کندۀ چاربند / فرس رانده بر هفت چرخ بلند (نظامی۵ - ۷۵۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چارضرب
تصویر چارضرب
چهارضرب، نوعی نواختن ساز، از آیین های قلندران شامل تراشیدن موی سر، صورت (ریش و سبیل) و ابرو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کارکرد
تصویر کارکرد
اندازه و مقیاس کار انجام شده، کار، کردار، عمل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دارزرد
تصویر دارزرد
زردچوبه، غدۀ زیرزمینی و زرد رنگ گیاهی علفی با برگ های بیضی شکل به همین نام که به عنوان ادویه و دارو مصرف می شود، این غده ها در اطراف ساقۀ زیرزمینی تولید می شود، زرچوبه، هرد
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
اطاقی که چار در داشته باشد. اطاقی دارای چهار در. خانه چاردری:
عیسی ز چاردری با جمله جمع رسل
پیش آمده بادب کرده سلام ادا.
مجیر بیلقانی (در وصف معراج رسول).
، کنایه است از عالم. (از ناظم الاطباء) ، کنایه است از عناصر اربعه. (از مجموعۀ مترادفات ص 251)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
نام شهری است که چاربردی شارح شافیه منسوب بدان است کذا سمع من الاوستاد العلامه شیخ محمد خضرشیرازی. (آنندراج). جاربرد. رجوع به جاربرد شود
لغت نامه دهخدا
(چَ /چِ دَ)
کنایه از درد زاهوست. درد شدید هنگام زایمان. درد سخت زن زاج. رجوع به چاردرد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پا درد
تصویر پا درد
دردی که از رماتیسم یا نقرس در پا پیدار شود
فرهنگ لغت هوشیار
چار سوی خور آیان (شرق) خور بران (غرب) رپیتوین (جنوب) اپاختر (شمال)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهار درد
تصویر چهار درد
درد شدید هنگام زائیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کارکرد
تصویر کارکرد
((کَ))
عمل و کار، اندازه و مقیاس کار انجام شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
((بُ))
به کار بردن، بهره گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
استعمال، مصرف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کارکرد
تصویر کارکرد
عملکرد، آکتیویته، مصرف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
Applicability
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
applicabilité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
penerapan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
การใช้งาน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
matumizi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
uygulanabilirlik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
適用性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
适用性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
ישימות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
적용 가능성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
Anwendbarkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
लागूता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
toepasbaarheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
applicabilità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
aplicabilidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
застосовність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
применимость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
zastosowalność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
aplicabilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
প্রযোজ্যতা
دیکشنری فارسی به بنگالی