جدول جو
جدول جو

معنی چاربرگی - جستجوی لغت در جدول جو

چاربرگی
(بَ)
اصطلاح قمار. آنکه در بازی آس چهار برگ مختلف در دست دارد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چارهگری
تصویر چارهگری
چاره سازی، تدبیر و تامل، برای مثال به جز مرگ هر مشکلی را که هست / به چارهگری چاره آمد به دست (نظامی۶ - ۱۱۴۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاربندی
تصویر چاربندی
چهاربندی، توبره پشتی که چهاربند دارد و بعضی از مسافران پیاده و دهقانان به پشت خود می بندند
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ بَ)
حالت چهاربرگ. دارای چهاربرگ بودن. چهاربرگ داشتن. رجوع به چاربرگی شود
لغت نامه دهخدا
(حَ)
کلمه ای که دارای چهار حرف باشد. هرکلمه ای که چارحرف از حروف الفباء در آن باشد. کلمه چارحرفی از قبیل: مادر، بابا، جهان، زانو و غیره
لغت نامه دهخدا
(چَ بُ)
دهی است از دهستان بابائی بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد، 240 تن سکنه دارد. محصولش غلات، صیفی، لبنیات و پشم است و از رود بابائی آبیاری میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ بَ)
چهار ورق، در اصطلاح بازی آس ورقهائی که بر آنها صورت تک خال، شاه، بی بی و سرباز نقش است. رجوع به چاربرگ شود
لغت نامه دهخدا
(سِ لَ دَ / دِ)
کسی که بار از بارکش فرونهد. بمجاز، کسی که رنجی از کسی برگیرد:
خم خانه خرسرای خرپیر
نه راه بری نه باربرگیر.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
چاراصلی، چارریشه ای، کنایه از ریشۀمحکم و استوار، چارعنصری:
کاین هفت خدنگ چاربیخی
وین نه سپر هزارمیخی،
نظامی (لیلی و مجنون)
لغت نامه دهخدا
(بَ گَ / گِ)
نام گیاهی است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
شاخه ای از ایل بختیاری منسوب به طایفۀ ’آسترکی’ که شعبه ای از هفت لنگ بختیاری است. (جغرافی سیاسی کیهان)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
چاربرگ مختلف در بازی آس. چهار ورق مختلف بازی، (تک خال و شاه و بی بی و سرباز)
نام گلی است. (آنندراج) ، لالۀ کوهی. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
توبره پشتی که چهار بند دارد و مسافران پیاده و روستاییان آنرا بپشت خود بندند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
عمليٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
Applicative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
applicatif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
aplicativo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
uygulamalı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
تطبیقی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
প্রয়োগকৃত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
ประยุกต์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
inayoweza kutumika
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
应用的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
応用的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
anwendungsbezogen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
אפליקטיבי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
응용된
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
aplikatif
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
अनुप्रयुक्त
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
applicativo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
aplicativo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
прикладний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
прикладной
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
aplikacyjny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کاربردی
تصویر کاربردی
toepasselijk
دیکشنری فارسی به هلندی