جدول جو
جدول جو

معنی چادردوز - جستجوی لغت در جدول جو

چادردوز
(دَرْ)
خیمه دوز. کسی که شغل وی دوختن انواع چادر و خیمه باشد. خیام
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شادروز
تصویر شادروز
(دخترانه)
نیکروز، خوشبخت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شادروز
تصویر شادروز
نیک روز، خوشبخت
فرهنگ فارسی عمید
(دَ / دُ)
خیمه دوزی. دوختن انواع خیمه و چادر. خیام
لغت نامه دهخدا
(دَرْ)
پرده سوز. آنکه پردۀ نقاشی را بسوزد:
چو نقش حیله بر چادر نشانی
بدان نقاش چادرسوز مانی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
بادروزه، روزگذار از طعام:
کسی را نبد بادروز نبرد
همی اسب جنگی بکشت و بخورد،
فردوسی،
رجوع به بادروزه، و شعوری ج 1 ورق 164 شود، شراب لعلی، (برهان) (ناظم الاطباء)، سرخ باد، (شرفنامۀ منیری)، شراب سرخ، (فرهنگ سروری)، صفرا، (برهان) (ناظم الاطباء)، سرخ باده و صفرا که بهندش پت گویند، (شرفنامۀ منیری) (فرهنگ سروری)
لغت نامه دهخدا
(رُ دُ)
چوبی که در زیر درخت شاخ میوه دار گذارند تا از گرانی بار نشکند. (فرهنگ رشیدی)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
به لغت مردم اصفهان: صبر زرد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نیکروز، خوشبخت، کسی که روزش شاد است:
یکی نامجوی و دگر شادروز
مرا بخت بر گنبد افشاند گوز،
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از زادروز
تصویر زادروز
روز به دنیا آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زادروز
تصویر زادروز
روز تولد، میلاد، ولادت، تولد
فرهنگ واژه فارسی سره
چادرشب، سفره ی پارچه ای، لحاف بند
فرهنگ گویش مازندرانی