- پیچیدن
- حلقه زدن
معنی پیچیدن - جستجوی لغت در جدول جو
- پیچیدن
- پیچ و تاب خوردن، حلقه زدن، چرخیدن، پیچ خوردن چیزی به گرد چیز دیگر، درنوردیدن، درنوشتن، لوله کردن، پیچ دادن
- پیچیدن ((دَ))
- حلقه زدن، درنوردیدن، در هم کردن
- پیچیدن
- Meander, Wind
- پیچیدن
- блуждать , наматывать
- پیچیدن
- schlängeln, wickeln
- پیچیدن
- блукати , намотувати
- پیچیدن
- błąkać się, owijać
- پیچیدن
- 漫步 , 卷
- پیچیدن
- deambular, enrolar
- پیچیدن
- vagabondare, arrotolare
- پیچیدن
- deambular, enrollar
- پیچیدن
- errer, enrouler
- پیچیدن
- dwalen, wikkelen
- پیچیدن
- เดินไปมา , ม้วน
- پیچیدن
- berjalan-jalan, menggulung
- پیچیدن
- تمشّى , لفّ
- پیچیدن
- टहलील करना , लपेटना
- پیچیدن
- להסתובב , לַפֵּף
- پیچیدن
- 彷徨する , 巻く
- پیچیدن
- 배회하다 , 감다
- پیچیدن
- dolanmak, sarmak
- پیچیدن
- kutangatanga, kuzungusha
- پیچیدن
- এদিক সেদিক ঘোরা , মুড়ানো
- پیچیدن
- گھومنا , لپیٹنا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قابل پپیچیدن در خور پیچیدن: بپیچم سر از هر چه پیچیدنی بسیچم بکار بسیچیدنی. (نظامی)، آنکه تواند بپیچد که بپیچد
برهم شدن
درهم پیچیدن، به هم درافتادن
پیچیدن، تا کردن، لوله کردن، لفافه کردن، با کسی درافتادن
کوفته شدن، پهن کردن
فرو بردن میخ در چیزی و سر آنرا با چکش و مانند آن کوبیدن و پهن کردن محکم کردن چیزی در چیزی مانند میخی که در تخته زنند و دنباله آنرا از جانب دیگر خم دهند و محکم کنند
خمیده خم گشته پیچ یافته، در نوشته در نوردیده، ملفوف ملتوی مطوی: چه سر زد ز بلبل الا ای گل نو، که چون غنچه پیچیده ای پا بدامان ک (وحشی)، مشکل معقد (مطلب کلام سخن شعر) : هر عقده که در معنی ابیات مشکله و خیالات دقیق پیچیده شعرا پیش می آمدبه آسا
بسیجیدن، توضیح استاد هنینگ پس از ذکر پسیچیدن و ارتباط آن با سغذی گوید: لازم است یاد آور شویم که سیچیدن از تحلیل غلط تلفظ خطای بسیچ ناشی شده و درحقیقت هرگز وجود نداشته است (رجوع کنید برهان مصحح م معین: سیچیدن) مع هذا استعمال شده: نیاید به کار من این کار جنگ کجا سوسه سیجد بجنگ پلنگ. (فردوسی) انتساب این بیت بفردوسی مشکوک است. فردوسی بسیچیدن و مشتقات آن را به همین صورت آورده منتهی ولف در فهرست خود سیچیدن را اصل و ب را زاید پنداشته و مشتقات این مصدر را هم ذیل سیچیدن و هم بسیچیدن نقل کرده است. امیر خسرو سیچ (از همین ریشه (را به کار برده