جدول جو
جدول جو

معنی پیچاکلا - جستجوی لغت در جدول جو

پیچاکلا
(کَ)
دهی از دهستان جلال ازرک بخش مرکزی شهرستان بابل. واقع در 13هزارگزی باختری بابل. دشت، معتدل مرطوب، مالاریائی. دارای 450 تن سکنه. آب آن از رود خانه کاری. محصول آنجا برنج، صیفی و کنف و مختصر نیشکر و غلات. شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). موضعی به ساری مازندران. (سفرنامۀ رابینو ص 122 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
پیچاکلا
از توابع دهستان جلال ازرک جنوبی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیچاک
تصویر پیچاک
پیچ و خم، پیچیدگی، پیچش
فرهنگ فارسی عمید
(کیا کَ)
یکی از دهستان های بخش مرکزی شهرستان شاهی است که در شمال غربی شاهی و مشرق شوسۀ شاهی به بابل واقع است. این دهستان از 30 آبادی تشکیل شده است و 9هزار تن سکنه دارد. مرکز دهستان قصبۀ کیاکلا وقراء مهم آن به شرح زیر است: سوخت آبندان، جدیدالاسلام، سنگ تاب، نجارکلا. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان قشلاق کلارستاق است که در بخش چالوس شهرستان نوشهر واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(پَ کَ)
نام یکی ازدیه های ساری مازندران.
لغت نامه دهخدا
(چَ کَ)
نام موضعی به فرح آباد مازندران. (سفرنامۀ رابینو ص 120 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نام موضعی به هزارجریب مازندران. (سفرنامۀ رابینو ص 125 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
پیچ و خم، (آنندراج)، طره و زلف، (غیاث)، حلقه، (آنندراج) :
ننگست اگر بخاتم جمشید بنگریم
پیچاک زلف یار نظیری بدست ماست،
نظیری،
،
پیچنده و پیچدار، (فرهنگ نظام)، پیچش، پیچ، ذوسنطاریا، شکم روش، علک، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، زحیر، (منتهی الارب)، دل پیچه، شکم پیچه: طحیر، نوعی از پیچاک شکم که در آن تنفس سخت باشد، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(پَ کَ)
نام دهی در سواد کوه مازندران. (مازندران و استراباد رابینو)
لغت نامه دهخدا
پیچنده پیچا پیچدار، پیچ و خم، چین (زلف) حلقه (گیسو) : ننگست اگر بخاتم جمشید بنگریم پیچاک زلف یار نظیری، بدست ماست. (نظیری)، پیچششکم روشذو سنطاریا: ظحیر نوعی از پیچاک شکم که در آن تنفس سخت باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیچاک
تصویر پیچاک
پیچیدگی، پیچ و خم بسیار
فرهنگ فارسی معین
گونه ای کنه، انگل خون خوار بدن دام، چاله ی پشتی دنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
از محله های قدیمی شهرستان بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی در دهستان بلده ی کجور
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان کاری پی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
گربه وحشی
فرهنگ گویش مازندرانی
بچه گربه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان بالاتجن قائم شهر، از توابع دهستان لفور قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
چسبناک، فرز و چابک، پرس و جو، بازجویی
فرهنگ گویش مازندرانی