جدول جو
جدول جو

معنی پیچاق - جستجوی لغت در جدول جو

پیچاق
ترکی کارد کارد: شب فراق خروس سحر نفس نکشید خوش آن زمان که سرش را ببرم از پیچاق. (فوقی یزدی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیچان
تصویر پیچان
در حال پیچیدن، پیچنده
فرهنگ لغت هوشیار
پیچنده پیچا پیچدار، پیچ و خم، چین (زلف) حلقه (گیسو) : ننگست اگر بخاتم جمشید بنگریم پیچاک زلف یار نظیری، بدست ماست. (نظیری)، پیچششکم روشذو سنطاریا: ظحیر نوعی از پیچاک شکم که در آن تنفس سخت باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیچاک
تصویر پیچاک
پیچ و خم، پیچیدگی، پیچش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیچان
تصویر پیچان
پیچاندن، پیچیده، در حال پیچیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیچان
تصویر پیچان
مشوش، مضطرب، در حال پیچیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیچاک
تصویر پیچاک
پیچیدگی، پیچ و خم بسیار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پچاق
تصویر پچاق
کارد، چاقو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیچا
تصویر پیچا
پیچنده پیچان، محیط بجمیع اطراف و بهمه جا فرا رسیده و محیط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیچا
تصویر پیچا
پیچنده، پیچیده، در حال پیچیدن
فرهنگ فارسی عمید