جدول جو
جدول جو

معنی پیپ - جستجوی لغت در جدول جو

پیپ
چپق کوچک دسته کوتاه
تصویری از پیپ
تصویر پیپ
فرهنگ فارسی عمید
پیپ
چپق خرد ظریف، سبیل در تداول عامه
لغت نامه دهخدا
پیپ
مرکز دهستان لاشار بخش بمپور شهرستان ایرانشهر، واقع در 67 هزارگزی جنوب بمپور، کنار شوسۀ بمپور به چاه بهار، کوهستانی، گرمسیر، مالاریائی دارای 500 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات و خرما و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری، راه آن شوسه است و دارای پاسگاه ژاندارمری، دبستان، تلفن و تلگراف میباشد، ساکنین از طایفۀ میرلاشاری هستند، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
پیپ
چپق کوچک
تصویری از پیپ
تصویر پیپ
فرهنگ لغت هوشیار
پیپ
چپق کوچک دسته کوتاه
تصویری از پیپ
تصویر پیپ
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هیپ
تصویر هیپ
واژه ای در تبلیغات که مترادف تبلیغ شدید هر فیلم است و در آن از رادیو، تلوزیون و حضور شخصی بازیگران فیلم استفاده می شود
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
لولۀ شیشه ای مدرج برای داخل کردن مقداری معینی مایع از ظرفی به ظرف دیگر
فرهنگ فارسی عمید
(پَ)
آب دزدک. پوار برای تزریق آب در معده. ظرفی از کائوچوک یا لاستیک و غالباً بصورت امرودی بزرگ میان کاواک با لوله ای از استخوان و جز آن که بدان آب یا مایع دیگر بدرون معده فشانند
لغت نامه دهخدا
چرک شوخ فضله: همواره پر از بیخ است آن چشم فژاگن گویی که دو پیخ آنجا دو خانه گرفته است. (عماره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیر
تصویر پیر
شیخ، سالخورده، مسن، معمر
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که به بیماری برص مبتلا شده و پوست بدنش دارای لکه های سفید میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیز
تصویر پیز
واحد مقیاس فشار در سلسله ام، ت، اس
فرهنگ لغت هوشیار
نامه بر، قاصد فرانسوی نیزه، خجک پرش (خالدار) کسی که مامور رساندن بارها و نامه های پستی از جایی بجای دیگر است قاصد برید چارپار پیام گزار خبربر: ای پیک رسان، خبر یار ما بگوخ احوال گل به بلبل دستانسرا بگو. (حافظ) دو مرد پیک راست کردند با جامه نیکان که از بغداد آمده اند، قمرتابع سیاره کوکب سیار ثانی که بر گرد سیار اصلی گردد. یا پیک آسمانی. فرشته: هر دمش صد نام صد پیک از خدا یاربی زد شصت لبیک از خدا. (مثنوی) یا پیک الهی. جبرئیل. یا پیک چرخ. ماه قمر. یا پیک درگاه. جبرئیل: در گوشش گفته پیک درگاه کای عامر کعبه عمرک الله . (تحفه العراقین. 197) یا پیک رایگانی. ماه قمر: هر ماه به پیک رایگانی خلعت بدهی و داستانی. (تحفه العراقین 16)، سوداگر، راهگذار، باد صبا. یا پیک رب. عزرائیل: کان مسلمان را بخشم از چه سبب بنگریدی باز گو ای پیک رب، (مثنوی) یا پیک سپید و سیاه. شب و روز: اگرنامه ای رفتنم را نوید دهند این دو پیک سیاه و سپید... (گرشا. لغ) یا پیک فلک. ماه قمر یا. یا پیک مرتب. پیک یا راتیه دایم نه موقت برید مرتب: ورم ضعیفی و بی بدیم نبودی و آنک نبود از امیر مشرق فرمان. خود بدویدی بسان پیک مرتب خدمت او را گرفته چامه بدندان. (رودکی) یا پیک هوایی. ابر سحاب. ورق قمار که بر آن صورتی چو سر نیزه است و بهمان مناسبت آنرا بدین نام خوانند سیاه خال خال سیاه بدین نام خوانند سیاه خال ده لوی پیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیت
تصویر پیت
آهنی حلبی که برای نفت و روغن و امثال آن استفاده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیف
تصویر پیف
کلمه ایست که کراهت از بوی بد را رساند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیچ
تصویر پیچ
خمیدگی، کجی، عطف، گردش، تاب، شکن، تای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش
تصویر پیش
عاقل و خردمند ساحل، کنار، جلو، نزدیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیا
تصویر پیا
مرد کامل، با ارج ارزنده، متمول صاحب اعتبار: برای خود پیاپی شد
فرهنگ لغت هوشیار
پی، چربی گوسفند ودیگر حیوانات، چیزی سپید که بر گوشت مانند روغن منجمد میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
سریانی تازی گشته از فیل پارسی تازی گشته پیل پستانداریست عظیم الجثه که راسته خاصی به نام راسته فیلان را به وجود می آورد. در رسته فیلان امروزه فقط دو گونه موجود است: یکی فیل آسیایی یا هندی و دیگر فیل افریقایی. قد فیل هندی از فیل افریقایی کوچکتر و گوشها و عاجش نیز کوچکتر است. بطور کلی امروزه فیلها بزرگترین حیوانات خاکزی هستند. دارای خرطوم طویلی می باشند که از اتصال دو جدار بینی و لب فوقانی بوجود آمده است. خرطوم فیلها عضو گیرنده و همچنین سلاح دفاع و حمله است. دندان های فیلها به وضع خاصی است بعنی بر روی آرواره بالایی دو دندان نیش وجود دارد که بسیار طویل می باشد و عاج را می سازد. به علاوه در سراسر دهان فیلان فقط 4 آسیا وجود دارد که یک عدد بر روی هر نیم فکی است نمو دندانهای آسیا تدریجی است یعنی در هر زمانی بیش از 4 دندان آسیایی عامل در دهان وجود ندارد ولی به محض این که دندانی ساییده شد در عقب آن دندان آسیای دیگری رشد می کند بقسمی که در دوران عمر فیل در هر رنیم فک 6 آسیا تدریجا ظاهر میشود که 3 تای اولی را می توان به جای آسیاهای شیری محسوب داشت سه تای دوم را به جای آسیاهای دایمی. اولین دندان آسیای شیری در فیلها در سه ماهگی و دومی در دو سالگی و سومی در 9 سالگی ظاهر می شود. اولین دندان آسیایی اصلی (دایمی) در 15 سالگی و دومی در 20 سالگی و سومی در 35 سالگی ظاهر می گردد. دست و پای فیلها حجیم و عضلانی است و هر کدام به 5 انگشت ختم می شوند. انگشتان مجموعا در داخل یک توده عضلانی قرار دارند فقط انتهای آنها که به سم پهنی ختم میشوند آزاد است. فیل را در هندوستان و افریقا اهلی می نمایند و جهت بارکشی و شخم از آن استفاده می کنند. فیلهای افریقایی بیشتر وحشی هستند و آنها را جهت استفاده از عاج شکار می کنند. برخی فیلها بالغ بر 50 تا 60 کیلوگرم عاج می دهند. ارتفاع فیلهای افریقایی تا 5، 4 متر نیز می رسد پیل، جمع افیال فیول. یا فیل و فنجان. دو چیز غیر متناسب. یا فیل هوا می کند. چون در جایی ازدحام و شلوغی بینند و از کسی علت را پرسند وی در جواب چنین گوید. یا کار حضرت فیل است. کاری بسیار مشکل است. یا مثل فیل باید تو سرش کوبید. درباره کسی که نصیحت نمی پذیرد استعمال کنند (زیرا فیلبان با کجک بسر فیل می کوبد)، ظرفی میباشد که در آن دو میله فلزی مثبت ومنفی قرار دارد و بوسیله آن الکتریسیته تولید میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پید
تصویر پید
بیفایده
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی اتومبیل محکم و سبک که از عهده حرکت در جاده های ناهموار برآید
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی کلندیس، کیسه تن، ریشینگی ایجاد نسج مخاطی اضافی در درون حفره های طبیعی بدن بکشل غده یا تومورهای کروی یا بیضوی شکل باندازه های مختلف از یک وزن تا یک سیب. گاهی ممکنست که این پولیپها مشی بد خیمی گیرند و ایجاد غده های سرطانی کنند. یا پولیپ بینی. غده و پولیپی که در داخل حفره بینی از رشد غیر طبیعی مخاط داخلی آن بوجود آید بواسیر لحمی بینی. یا پولیپ رحم. پولیپی که در داخل رحم از رشد غیر طبیعی مخاط آن بوجود می آیدبچه خور بواسیر لحمی رحم. یا پولیپ گوش. پولیپی که در داخل گوش میانی یا داخلی و یا مجرای گوش خارجی تولید شود بواسیر لحمی اذن
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی باد کش تلمبه یا پمپ بنزین. محلی که بصاحبان وسایل نقلیه و مانند آن بنزین فروشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوپ
تصویر پوپ
تاجی که اپر که بر سر بعضی از طیور دیده میشود کاکل مرغ، پوپش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیپ
تصویر تیپ
نمونه بارز یکدسته، دسته، گروه، نوع، جنس، صنف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیپ
تصویر زیپ
یک نوع بست که برای دوختن بلباس بجای دگمه دوخته شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاپ
تصویر پاپ
رئیس روحانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیپت
تصویر پیپت
فرانسوی نیچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیگ
تصویر پیگ
پیک قاصد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیل
تصویر پیل
فیل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیپ
تصویر دیپ
نثر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چیپ
تصویر چیپ
تراشه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پمپ
تصویر پمپ
مکنده، تلمبه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تیپ
تصویر تیپ
چهرمان
فرهنگ واژه فارسی سره