- پیمانی
- قرار دادی
معنی پیمانی - جستجوی لغت در جدول جو
- پیمانی
- کارمندی که استخدام او با قرارداد باشد، قراردادی
- پیمانی ((پِ))
- کارمندی که استخدام رسمی نباشد، قراردادی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ماژول، مقیاس
ندامت
اندوهگینی، وحشت، نفرت
ندامت انفعال تاسف حسرت لهف، توبه انابت
جز فوقانی رخسار - میان رستنگاه مو وابروان، جبین
حیرت سرگشتگی گیجی: هر که را در دل شک و پیچانی است در جهان او فلسفی پنهانی است. (مثنوی)
منسوب به پیکان، نوعی از لعل بر شکل و هیات پیکان: درون پرده گل غنچه بین که میسازد ز بهر دیده خصم تو لعل پیکانی. (حافظ قزوینی)، نوعی فیروزه، نوعی نوشا در بر شکل و هیات پیکان: گر سرمه کشد روزی بر چشم حسود او هر ذره آن گردد نوشا در پیکانی. (سیف اسفرنگی)، نوعی لاله، قسمی انگور
عمل پیماینده، آسمان پیمائی، باد پیمائی
در ترکیب آید عمل پیماینده: آسمان پیمایی باد پیمایی بحر پیمایی قدح پیمایی
ظرفی که با آن چیزی از مایعات یا غلات را اندازه بگیرند
ندامت، انفعال، پشیمان بودن، برای مثال از آن آتش برآمد دودت اکنون / پشیمانی ندارد سودت اکنون (نظامی۲ - ۱۹۴)
پشیمانی خوردن: پشیمانی، پشیمان شدن
پشیمانی گرفتن: پشیمانی، پشیمان شدن، پشیمانی خوردن
پشیمانی خوردن: پشیمانی، پشیمان شدن
پشیمانی گرفتن: پشیمانی، پشیمان شدن، پشیمانی خوردن
ویژگی نوعی لعل و فیروزه، به شکل پیکان
ظرفی که با آن چیزی از مایعات یا غلات را اندازه بگیرند، ساغر، پیاله، قدح شراب خوری، جام شراب، در تصوف چیزی که در آن انوار غیبی را مشاهده کنند،
دل عارف،برای مثال مرا به دور لب دوست هست پیمانی / که بر زبان نبرم جز حدیث پیمانه (حافظ - ۸۵۰) ، ظرفی که با آن مایعات را وزن کنند مثلاً پیمانۀ نفت
دل عارف،
تأسف، حسرت
جبین، جلوی سر بین ابرو و موی سر، بخت، اقبال
نوعی از لعل به شکل پیکان
جلو سر از زیر موها تا روی ابروها، جبهه، جبین،
کنایه از بخت، اقبال، دولت، طالع،
کنایه از لیاقت، شایستگی،
کنایه از صلابت، قوّت،
کنایه از نخوت، تکبر،برای مثال هرکه از روی تواضع بنهد «پیشانی» / پیش روی تو زهی روی و زهی پیشانی (سلمان ساوجی - ۳۹۰)
کنایه از شوخی، بی شرمی، گستاخی، پررویی
پیشانی ساییدن: پیشانی بر خاک نهادن از روی فروتنی و تواضع، سجده کردن
پیشانی سودن: پیشانی بر خاک نهادن از روی فروتنی و تواضع، سجده کردن، پیشانی ساییدن
کنایه از بخت، اقبال، دولت، طالع،
کنایه از لیاقت، شایستگی،
کنایه از صلابت، قوّت،
کنایه از نخوت، تکبر،
کنایه از شوخی، بی شرمی، گستاخی، پررویی
پیشانی ساییدن: پیشانی بر خاک نهادن از روی فروتنی و تواضع، سجده کردن
پیشانی سودن: پیشانی بر خاک نهادن از روی فروتنی و تواضع، سجده کردن، پیشانی ساییدن
Regret, Contriteness, Contrition, Penitence, Remorse
покаяние , раскаяние , сожаление
Reue, Bedauern
розкаяння , каяття , жаль
skrucha, żal
忏悔 , 后悔 , 悔恨
arrependimento, remorso
pentimento, rimpianto, rammarico
arrepentimiento, remordimiento
contrition, repentir, regret, remords
berouw, spijt
ความเสียใจ , ความเสียใจ , ความเสียใจ , ความเสียใจ
penyesalan
توجّهٌ , ندمٌ ,