جدول جو
جدول جو

معنی پیمانکار - جستجوی لغت در جدول جو

پیمانکار
کسی که انجام دادن کاری را در برابر پول معینی برعهده بگیرد، مقاطعه کار، کنتراتچی
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
فرهنگ فارسی عمید
پیمانکار
(پَ / پِ)
مقاطعه کار. پدراتچی. کنتراتچی. مقاطعه چی. کسی که انجام دادن کاری را در قبال مبلغ معینی پول تعهد کند، در اصطلاح مالیات بردرآمد آنکه ضمن عقد قراردادی کتبی تعهد کند ساختن بنائی یاتهیه و تحویل کالایی را در مقابل مزد و پول معینی
لغت نامه دهخدا
پیمانکار
مقاطعه کار، کسی که انجام دادن کاری را در قبال مبلغ معینی پول تعهد کند
فرهنگ لغت هوشیار
پیمانکار
مقاطعه کار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پیمانکار
المقاول
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به عربی
پیمانکار
Contractor
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پیمانکار
entrepreneur
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پیمانکار
contratista
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پیمانکار
подрядчик
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به روسی
پیمانکار
Unternehmer
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به آلمانی
پیمانکار
підрядник
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پیمانکار
wykonawca
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به لهستانی
پیمانکار
承包商
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به چینی
پیمانکار
empreiteiro
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پیمانکار
ٹھیکیدار
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به اردو
پیمانکار
ঠিকাদার
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به بنگالی
پیمانکار
mkandarasi
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به سواحیلی
پیمانکار
yüklenici
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پیمانکار
계약자
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به کره ای
پیمانکار
appaltatore
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پیمانکار
קַבָּע
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به عبری
پیمانکار
ठेकेदार
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به هندی
پیمانکار
kontraktor
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پیمانکار
ผู้รับเหมา
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به تایلندی
پیمانکار
aannemer
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به هلندی
پیمانکار
請負業者
تصویری از پیمانکار
تصویر پیمانکار
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کارگر ساختمان که آن قسمت از کارهای ساختمانی را که سیمان در آن ها مصرف می شود، انجام می دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کامانکار
تصویر کامانکار
نوعی اتومبیل سواری بزرگ که بیشتر در ارتش به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیمانکاری
تصویر پیمانکاری
شغل و عمل پیمانکار
فرهنگ فارسی عمید
(پَ/ پِ)
عمل پیمانکار. مقاطعه. پدراتچی گری. تعهد کردن انجام دادن کاری یا ساختن بنایی در قبال پول معینی بدون محاسبۀ ارقام جزء سود و زیان و یا سنجش نفع و ضرر ریز کالا یا مصالح بنائی و جز آن
لغت نامه دهخدا
تصویری از سیمانکاری
تصویر سیمانکاری
ساخنگری عمل و شغل سیمان کار
فرهنگ لغت هوشیار
ساخنگر کسی که سیمان را در ساختمان به کار برد بنایی که دیوار ها را سیمان کشد
فرهنگ لغت هوشیار
عمل پیمانکار تعهد کردن اجرای کاری یا ساختن بنایی در قبال وجهی مقاطعه
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که انجام دادن کاری را در برابر گرفتن پول معینی به عهده می گیرد، مقاطعه کار، کنتراتچی
فرهنگ فارسی معین
مقاطعه
فرهنگ واژه مترادف متضاد