- پیشرس
- آنکه از همگان زودتر رسد کسی که جلوتر از دیگران واصل شود: بمنزل رسد از همه پیشتر بود عزت پیشرس بیشتر. (هاتفی)، جوان شاب، میوه ای که بیش از میوه های موسم خود پخته گردد نوبر گلی که زودتر از فصل خود پدید آید: سخن بوسه که جنگست گل پیشرسش بچه امید من غنچه دهان عرض کنم ک (صائب) هم طالع بیدیم دین باغ که باشد سر پیش فکندن ثمر پیشرس ما. (صائب)
معنی پیشرس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حالت و چگونگی پیشرس مقابل دیر رسی
کسی که پیش از دیگران بمقصد برسد
متقدم، امام، پیشوا
آنکه از عقب و از پی رسد آنکه از دنبال آید و ملحق گردد
کسی که پیش از دیگران به مقصد برسد، پیش رسنده، آنچه پیش تر از وقت مقرر فرابرسد، میوه ای که زودتر از نوع خود به دست آید، نوبر
آنکه از پی برسد، آنکه از دنبال آید و به دیگران ملحق شود، پی رسنده، ازپی رسنده
پیشوا، راهنما، کسی که جلو برود و دیگران از عقب او حرکت کنند، پیش رونده، برای مثال همچنان می شدند در تک وتاب / پسرو آهسته، پیشرو به شتاب (نظامی۴ - ۶۷۰) ، در موسیقی نوعی تصنیف بدون شعر که حکم پیش درآمد یا آواز ضربی را داشته است
Leading
ведущий
führend
провідний
wiodący
leader
leader
leidend
ชั้นนำ
terkemuka
قائدٌ
अग्रणी
מוביל
kinara
অগ্রগামী
پیشرو