جدول جو
جدول جو

معنی پیرلو - جستجوی لغت در جدول جو

پیرلو
دهی از دهستان انگوت بخش کرمی شهرستان اردبیل، واقع در 24هزارگزی شمال باختری کرمی و 14هزارگزی شوسۀ کرمی به اردبیل، جلگه، گرمسیر، دارای 140 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیرو
تصویر پیرو
آنکه از پی دیگری می رود، ازپی رونده، تابع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیلو
تصویر پیلو
مسواک، مسواکی که از چوب اراک درست کنند، در علم زیست شناسی درخت اراک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
کیسه، کیسۀ پول
نوعی سرو کوهی در جنگل های شمال ایران
فرهنگ فارسی عمید
(لَ)
دهی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر. واقع در 29/5 هزارگزی شمال کلیبر و 29/5 هزارگزی شوسۀ اهر به کلیبر. کوهستانی، معتدل. دارای 258 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی فرش و گلیم بافی. راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی از دهستان چهاردولی بخش اسدآباد. واقع در 5هزارگزی شمال چنار عباس خان. کوهستانی، سردسیر. دارای 308 تن سکنه. آب آن از چشمه ها. محصول آنجا غلات و لبنیات و انگور و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان قالی بافی و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
تابع، مقتدی، مقلد، پس رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیلو
تصویر پیلو
مسواک، درخت اراک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
پیر کوچک اندام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
کیسه، کیسه پول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
((پَ یا پِ رُ یا رَ))
پس رو، دنبال رو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
مرید، طرفدار، تابع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
التّابع
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
Following
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
suivant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
قله و مرتعی در مسیر راه کدیر به نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
अनुसरणीय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
پیروی کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
অনুসরণকারী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
anayefuata
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
takip eden
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
다음의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
次の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
הבא
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
ถัดไป
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
mengikuti
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
следующий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
volgend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
siguiente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
seguente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
seguinte
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
跟随的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
наступний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
folgend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
następny
دیکشنری فارسی به لهستانی