دهی از دهستان گلیان بخش شیروان شهرستان قوچان واقع در 2هزارگزی جنوب شیروان، سر راه مالرو عمومی شیروان به گلیان. جلگه، معتدل دارای 345 تن سکنه. آب آن از چشمه و رودخانه محصول آنجا غلات و تریاک و انگور و میوه جات و بنشن. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان گلیان بخش شیروان شهرستان قوچان واقع در 2هزارگزی جنوب شیروان، سر راه مالرو عمومی شیروان به گلیان. جلگه، معتدل دارای 345 تن سکنه. آب آن از چشمه و رودخانه محصول آنجا غلات و تریاک و انگور و میوه جات و بنشن. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
پیراستن، برش دادن، تراش دادن، بریدن و کم کردن زیادتی و ناهمواری چیزی برای خوش نما گردانیدن آن، مثل بریدن شاخه های زائد درخت یا زدن موی سر، دباغت کردن پوست حیوانات
پیراستن، برش دادن، تراش دادن، بریدن و کم کردن زیادتی و ناهمواری چیزی برای خوش نما گردانیدن آن، مثل بریدن شاخه های زائد درخت یا زدن موی سر، دباغت کردن پوست حیوانات
دهی از دهستان ورکوه بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. واقع در 13هزارگزی خاور چقلوندی و 2هزارگزی جنوب راه شوسۀ خرم آباد به چقلوندی. کوهستانی، سردسیر، مالاریائی، دارای 6 تن سکنه. آب آن از چشمه سار، محصول آنجا غلات و تریاک و صیفی. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی، سیاه چادربافی و راه آن مالرو است. ساکنین از طایفۀ بیرالوند هستند و در ساختمان و سیاه چادر سکونت دارند و برای تعلیف احشام در حوالی ییلاق و قشلاق میروند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان ورکوه بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. واقع در 13هزارگزی خاور چقلوندی و 2هزارگزی جنوب راه شوسۀ خرم آباد به چقلوندی. کوهستانی، سردسیر، مالاریائی، دارای 6 تن سکنه. آب آن از چشمه سار، محصول آنجا غلات و تریاک و صیفی. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی، سیاه چادربافی و راه آن مالرو است. ساکنین از طایفۀ بیرالوند هستند و در ساختمان و سیاه چادر سکونت دارند و برای تعلیف احشام در حوالی ییلاق و قشلاق میروند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان طیبی سرحدی بخش کهگیلویۀ شهرستان بهبهان. واقع در 4هزارگزی جنوب قلعه رئیسی مرکز دهستان. کوهستانی، سردسیر، مالاریائی. دارای 75 تن سکنه. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و برنج و پشم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و حشم داری. صنایع دستی قالیچه و پارچه بافی. ساکنین ازطایفۀ طیبی هستند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان طیبی سرحدی بخش کهگیلویۀ شهرستان بهبهان. واقع در 4هزارگزی جنوب قلعه رئیسی مرکز دهستان. کوهستانی، سردسیر، مالاریائی. دارای 75 تن سکنه. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و برنج و پشم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و حشم داری. صنایع دستی قالیچه و پارچه بافی. ساکنین ازطایفۀ طیبی هستند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
پیرهن. (آنندراج). پیراهن. پیراهان. پیراهن را گویند که به عربی قمیص خوانند. (برهان). رجوع به پیراهن شود: من ترا پیرهندم و زیباست کهن من کلیچه ماندۀ من. سوزنی (از جهانگیری)
پیرهن. (آنندراج). پیراهن. پیراهان. پیراهن را گویند که به عربی قمیص خوانند. (برهان). رجوع به پیراهن شود: من ترا پیرهندم و زیباست کهن من کلیچه ماندۀ من. سوزنی (از جهانگیری)