جدول جو
جدول جو

معنی پیرارسال - جستجوی لغت در جدول جو

پیرارسال
پیرار، سال پیش از پارسال، دوسال پیش از امسال، برای مثال پیرارسال کاو سوی ترکان نهاد روی/ بگذاشت آب جیحون با لشکری گران (فرخی - ۲۶۴)
تصویری از پیرارسال
تصویر پیرارسال
فرهنگ فارسی عمید
پیرارسال
پیرار، سال پیش از سال گذشته، دو سال قبل از سال حاضر، سال پیش از پارسال، عام عام اول:
پیرارسال کو سوی ترکان نهاد روی
بگذاشت آب جیحون با لشکری گران،
فرخی
لغت نامه دهخدا
پیرارسال
دو سال پیش
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پارسال
تصویر پارسال
سال گذشته، سال پیش، در سال گذشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیران سال
تصویر پیران سال
زمان پیری، روزگار پیری، برای مثال گفت کاندیشه نیستت ز وبال / که نهی تهمتم به پیران سال (ناصرخسرو - لغت نامه - پیران سال)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیکارسان
تصویر پیکارسان
جای جنگ و پیکار، میدان جنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیکارساز
تصویر پیکارساز
آنکه ترتیب جنگ و پیکار دهد، پیکارسازنده
فرهنگ فارسی عمید
(پَ پَ)
چهار سال پیش از پار
لغت نامه دهخدا
(پَ)
سه سال پیش از پار
لغت نامه دهخدا
عام اوّل، پار، سال گذشته، عام ماضی، و رجوع به پار ... شود:
گر دگرگون بود حالت پارسال
چونکه دیگر گشت باز امسال حال،
ناصرخسرو،
- امثال:
پارسال دوست امسال آشنا،
چونکه آید سال نو گوئی دریغ از پارسال،
سال به سال دریغ از پارسال،
رجوع به امثال و حکم شود
لغت نامه دهخدا
ایام پیری، روزگار پیری، گاه پیری:
گفت کاندیشه نیستت ز وبال
که نهی تهمتم به پیران سال،
ناصرخسرو،
دوستان هیچ مپرسید که چون شد حالم
با جوانی نظر افتاد بپیران سالم،
حسن دهلوی
لغت نامه دهخدا
(اَ قَ)
که پیکار سازد. که جنگ در اندازد. که رزم آغازد. که حرب ترتیب دهد:
ز بس خشت گردان پیکارساز
شده پیل چون در نیستان گراز.
اسدی.
نمدپوشی آمد بجنگش فراز
جوانی جهانسوز پیکارساز.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ)
پیکارستان. محل جنگ. شهر جنگ:
دریغ است رنج اندرین شارسان
که داننده خواندش پیکارسان.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پارسال
تصویر پارسال
سال گذشته
فرهنگ لغت هوشیار
محل جنگ شهر رزم: دریغ است رنج اندرین شارسان که داننده خواندش پیکارسان. (شا. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیران سال
تصویر پیران سال
روزگار پیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پسان پیرارسال
تصویر پسان پیرارسال
سه سال پیش از پار
فرهنگ لغت هوشیار
سال پیرار: پیر ارسال کو سوی ترکان نهاد روی بگذاشت آب جیحون بالشکری گران. (فرخی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارسال
تصویر پارسال
سال گذشته، پار
فرهنگ فارسی معین
پار، پارینه، پایار، سنه ماضیه، سال گذشته
متضاد: امسال
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سال گذشته یک سال پیش
فرهنگ گویش مازندرانی
سه سال پیش
فرهنگ گویش مازندرانی