معنی پیتکا در لغت نامه دهخدا

دهی از دهستان بابل کنار بخش مرکزی شهرستان قائمشهر واقع در 19 هزارگزی جنوب باختری قائمشهر کنار راه فرعی بابل به درازکلا، دامنه، معتدل، مرطوب، مالاریائی، دارای 300 تن سکنه، آب آن از رود خانه بابل، محصول آنجا برنج و غلات و نیشکر و کتان و صیفی و ابریشم، شغل اهالی زراعت، صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و نخی، راه آن مالرو است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)

معنی پیتکا در فرهنگ گویش مازندرانی

از توابع دهستان بابل در کنار بابل

معنی پیتکا - جستجوی لغت در جدول جو

پیتکا

لغت نامه دهخدا

پیتکا

فرهنگ گویش مازندرانی

پیتک

بید، حشره ای ریز با بال های باریک که نوزاد آن پارچه های پشمی را می خورد و ضایع می کند، سوس، سوسه، پت، بیب، بیو

فرهنگ فارسی عمید

پیتک

(تَ)

پنجۀ دزدیده. خمسۀ مسترقه در تداول مردم مازندران. پنج روز اضافه بر دوازده ماه سی روزۀ سال که به آخر آبانماه افزوده میشد

لغت نامه دهخدا

پیتک

(تَ)

کرمی است که جامه های پشمی را بخورد و ضایع کند. (برهان) (جهانگیری). پیت. بید. پیو. کرم پشم خوار

لغت نامه دهخدا

پیتکانی

منجنیق، (شعوری ج 1 ص 264)

لغت نامه دهخدا

پیتیا

نام نهری است در سوئد که از کوه کولن سرچشمه گیرد و بطرف جنوب شرقی جاری شود و بوتینا را بشکافد و پس از طی 350هزار گز در نزدیکی قصبه ای بهمین اسم داخل خلیج بوتینا گردد، (قاموس الاعلام ترکی)

لغت نامه دهخدا

پیتکانتروپ

زغار: جانوری که در نگر برخی دانشمندان میانه آدمی و کپی بوده و استخوانهایش در آبخوست جاوه یافت شده است

فرهنگ لغت هوشیار

پیتک

کرمی است که جامه های پشمی را بخورد و تباه کند پیت بید

فرهنگ لغت هوشیار

پیتزا

نوعی غذای ایتالیایی که برای تهیه آن از خمیر و پنیر مخصوص به همراه انواع فرآورده های گیاهی و گوشتی استفاده می کنند و آن را در فر می پزند، پیزا نیز گفته می شود

فرهنگ فارسی معین

پوتکا

نوعی بازی که با سنگ ریزه انجام گیردپوتکا به دو روش بازی می

فرهنگ گویش مازندرانی

پشتکا

زمین ناهموار، از توابع دهستان جنت رودبار تنکابن

فرهنگ گویش مازندرانی

پیلکا

کوزه ی گلی کوچک که معمولا از آن به عنوان ظرف لبنیات استفاده.، پیاله ی گلی، کوزه ی کوچک، کوزه ی کوچک، پیاله

فرهنگ گویش مازندرانی

کیتکا

توله ی سگ سانان