معنی پیتک پیتک بید، حشره ای ریز با بال های باریک که نوزاد آن پارچه های پشمی را می خورد و ضایع می کند، سوس، سوسه، پت، بیب، بیو تصویر پیتک فرهنگ فارسی عمید
پیتک پیتک کرمی است که جامه های پشمی را بخورد و ضایع کند. (برهان) (جهانگیری). پیت. بید. پیو. کرم پشم خوار لغت نامه دهخدا
پیتک پیتک پنجۀ دزدیده. خمسۀ مسترقه در تداول مردم مازندران. پنج روز اضافه بر دوازده ماه سی روزۀ سال که به آخر آبانماه افزوده میشد لغت نامه دهخدا
پیتک پیتک با احتیاط و بی سر و صدا روی پنجه راه رفتن، مه غلیظ که باعث.، خمسه مستسرقه، پنج روز آخر سال که درگاه شمار سنتی به تعداد فرهنگ گویش مازندرانی
پپتک پپتک پاره ای از خوشه انگور و خرما که چند دانه مانند خوشه ای کوچک در آن جمع آمده باشد زنگله چلازه ببتک، خوشه کوچک ازانگور و خرما فرهنگ لغت هوشیار