جدول جو
جدول جو

معنی پژمرده - جستجوی لغت در جدول جو

پژمرده
افسرده غمناک اندوهگین، پلاسیده خشک شده خوشیده، بی طراوت بی رونق: (گیاهان ز خشک و ز تر بر گزید ز پژمرده و هر چه رخشنده دید) (فردوسی)
تصویری از پژمرده
تصویر پژمرده
فرهنگ لغت هوشیار
پژمرده
افسرده، اندوهگین، پلاسیده، پژمریده
تصویری از پژمرده
تصویر پژمرده
فرهنگ فارسی عمید
پژمرده
((پَ مُ دِ))
اندوهگین، افسرده، بی طراوت، بی رونق، پلاسیده، خشک شده
تصویری از پژمرده
تصویر پژمرده
فرهنگ فارسی معین
پژمرده
Withering
تصویری از پژمرده
تصویر پژمرده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پژمرده
увядший
دیکشنری فارسی به روسی
پژمرده
verwelkt
دیکشنری فارسی به آلمانی
پژمرده
в'янучий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پژمرده
więdnący
دیکشنری فارسی به لهستانی
پژمرده
凋谢的
دیکشنری فارسی به چینی
پژمرده
murcha
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پژمرده
appassito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پژمرده
marchito
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پژمرده
fané
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پژمرده
verwelkt
دیکشنری فارسی به هلندی
پژمرده
เหี่ยว
دیکشنری فارسی به تایلندی
پژمرده
layu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پژمرده
ذابلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
پژمرده
मुरझाया
دیکشنری فارسی به هندی
پژمرده
נובל
دیکشنری فارسی به عبری
پژمرده
枯れた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
پژمرده
시든
دیکشنری فارسی به کره ای
پژمرده
solmuş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پژمرده
kopo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
پژمرده
মুরझানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
پژمرده
پژمرده
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پژمریده
تصویر پژمریده
پژمرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پژمردن
تصویر پژمردن
افسرده شدن، اندوهگین شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پژمردن
تصویر پژمردن
((پَ مُ دَ))
افسردن، غمناک شدن، پلاسیده شدن، بی رونق، پژمریدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پژمریده
تصویر پژمریده
پژمرده، برای مثال چون برگ لاله بوده ام و اکنون / چون سیب پژمریده بر آونگم (رودکی - ۵۲۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پژمردن
تصویر پژمردن
افسرده شدن، اندوهگین شدن، در هم کشیده و پلاسیده شدن، پژمرده شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پژرده
تصویر پژرده
اسم پژردن، پرستاری شده پرستاری یافته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پژمرده گردانیدن
تصویر پژمرده گردانیدن
پژمراندن پژمرده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پژمرده کردن
تصویر پژمرده کردن
پژمراندن افسرده کردن، خشک کردن خشکاندن
فرهنگ لغت هوشیار
افسردن غمناک شدن، ترنجیدن خشک شدن، دگرگون شدن تبه گونه شدن، بی رونق شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پژمرده دل
تصویر پژمرده دل
افسرده خسته دل پژمان
فرهنگ لغت هوشیار