جدول جو
جدول جو

معنی پویاقه - جستجوی لغت در جدول جو

پویاقه
(پُ قِ)
نام کرسی ’لوار علیا’ از ناحیۀ ’بریود’ بفرانسه. دارای 1472 تن سکنه و راه آهن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پولاده
تصویر پولاده
از جنس پولاد، برای مثال پولادۀ تیغ مغزپالای / سرهای سران فکنده در پای (نظامی۳ - ۳۲۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پوینده
تصویر پوینده
به شتاب روندهبرای مثال رونده ببالد ندارد جز این نیرویی / نپوید چو پویندگان هر سویی (فردوسی - ۱/۶)
جستجو کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پتیاره
تصویر پتیاره
زن بدکار، بتیاره، پتیار، پتیارک
زشت و مهیب
بدکار
کنایه از بلا، برای مثال چو دانی که از مرگ خود چاره نیست / ز پیری بتر نیز پتیاره نیست (فردوسی - ۶/۷۸)
کنایه از آشوب، کنایه از آسیب، کنایه از آفت،
در آیین زردشتی مخلوق اهریمنی که در پی آزار مردم یا تباه ساختن چیزهای خوب و آثار نیکو است، دیو، برای مثال برگشت چرخ بر من بیچاره / وآهنگ جنگ دارد پتیاره (کسائی - ۶۲)
رنج، مشقت، محنت، برای مثال به روز عدلش میزان های ظلم سبک / به عون رایش پتیاره های دهر سلیم (ابوالفرج - ۱۰۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پوسانه
تصویر پوسانه
فروتنی، چرب زبانی برای فریب دادن کسی، چاپلوسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پویایی
تصویر پویایی
حالت و چگونگی پویا، پویا بودن، پویندگیبرای مثال چند پویی به گرد عالم چند / چند کوبی طریق پویایی (عمعق - ۲۰۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پوینده
تصویر پوینده
رونده، دونده: (چو پوینده نزدیک دستان رسید بگفت آنچه دانست و دید و شنید) (فردوسی)، جستجو کننده، جانور متحرک: (دهم همه جانوران پوینده را بود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پویایی
تصویر پویایی
پویندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پتیاره
تصویر پتیاره
آسیب، آشوب، بلا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دریاقه
تصویر دریاقه
می، پاد زهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عویسقه
تصویر عویسقه
چرغ شهری چرغ دزده از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایانه
تصویر پایانه
((نِ))
ترمینال، مکانی که مبدأ حرکت و مقصد وسایط نقلیه عمومی است، دستگاهی که به وسیله آن اطلاعات به یک سیستم مخابراتی یا الکترونیکی وارد و خارج می شود، (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پتیاره
تصویر پتیاره
((پَ رِ))
دیو، آفت، بلا، آسیب، زشت، نازیبا، بدخوی مردم آزار در مورد زن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پوسانه
تصویر پوسانه
((پُ))
فروتنی، چاپلوسی، چرب زبانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پوینده
تصویر پوینده
((یَ دِ))
رونده، دونده، جست وجو کننده، چارپا، ستور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایانه
تصویر پایانه
ترمینال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پوییده
تصویر پوییده
مفعول
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
Vacuously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
de manière creuse
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
leeg
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
공허하게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
空虚に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
בריקנות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
शून्य रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
secara hampa
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
อย่างไร้สาระ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
пусто
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
inhaltslos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
vacuamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
vacuamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
de forma vazia
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
空洞地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
bezmyślnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
порожньо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
anlamsız bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی